سی و چندسال است که طنز و چيزهاي ديگر از جمله نمايشنمامه طنز مي نويسم.در همه اين مدت همراه شوراي ملي مقاومت بوده ام زيرا معتقدم رژيم آخوندي بايد در تماميتش سرنگون شود و يک جمهوري سکولار سر کار بيايد

یکشنبه، فروردین ۱۳، ۱۳۸۵



"تحریم نفتي"رژيم در سازمان ملل به ضرر کیست؟

مصاحبه حسین پویا با مهندس یزدان حاج حمزه
چهاردهم فروردین 1385

حسین پویا
تا آنجا که من خبر دارم شما سالهاست که در زمینه مسائل اقتصادی ايران مطالعه و تحقیق می کنید. همچنین مسائل و مشکلات اقتصادی مردم ایران و رژیم آخوندی حاکم بر ایران را در همه این سالها زیر نظر داشته اید و در این مورد مقالات متعددی نوشته اید. اینها را می گویم تا خوانندگان این مصاحبه (اگرچه که اغلبشان شما را میشناسند) در جريان باشند که شما از وراي پيگيري وبررسي مستمر مسائل اقتصادي - اجتماعي وسياسي ايران و آشنايي لازم با مسأله اظهار نظر مي كنيد.
واما، پرونده فعالیتهای هسته ای رژیم آخوندی به شورای امنیت رفته .. برخی بر این نظر هستند که شورای امنیت میبایستی علاوه بر فشارهای سیاسی و دیپلماتیک طی قطعنامه ای حکم به «تحریم اقتصادی» رژیم بدهد. اول از همه بگوئید که اين جا به جايي پرونده چه معنايي دارد؟ و منظور از «تحريم اقتصادي » چيست ؟
.

یزدان حاج حمزه
درپاسخ بخش اول سؤال شما بايستي ياد آور شوم كه نفس ارجاع پرونده فعاليتهاي اتمي رژيم به شوراي امنيت معنايش اينست كه قدرتهاي جهاني , از جانب رژيم به واقع احساس خطر كرده و بيم آن دارند كه استفاده رژيم ولايت فقيهي ايران از امكانات توليد سوخت اتمي ,كه همانا امكانات توليد بمب اتمي است , براي امنيت و ثبات سياسي منطقه و جهان خطر به و جود آورد . از اين رو مهمترين ازگان بين المللي را؛ كه ازجانب دولتهاي عضو سازمان ملل مأمورمراقبت بر امنيت وصلح جهان است, وارد ميدان كرده اند تا درمورد اين خطر بالقوّه تصميم بگيرد ودرصورت لزوم براي جلوگيري از بالفعل شدن ان با استفاده از اختيارات خود واكنشي عملي نشان دهد. به هرحال ارجاع پرونده فعاليتهاي اتمي مشكوك رژيم , از آژانس بين المللي انرژي اتمي به شوراي امنيت نقطه عطفي محسوب مي شود كه در آن، اين دعوا مي تواند تحول كيفي پيدا كند و از مرحله بايد ونبايد هاي لفظي و كاغذي « آژانس» به مرحله اقدام هاي عملي «شوراي امنيت » برسد.

پویا:
لطفا به سوال بعدی هم پاسخ بدهید و بیشتر توضیح بدهید که این «تحریم اقتصادی»، در عمل یعنی چه و در چه حوزه هایی و چگونه اعمال میشود؟

حاج حمزه:
واكنش عملي شوراي امنيت؛ چه نوع سياسي و چه نوع تكنولوژيك و تجاري آن « تحريم » تلقي مي شود. مفهوم عملي«تحريم اقتصادي » قطع يامحدودكردن روابط اقتصادي كشور یا كشورهاي تحريم كننده با كشور هدف تحريم است.
تحريم اقتصادي ,مي تواند در حوزه دادوستد مالي وسرمايه گذاري و مبادله كالا, تكنولوژي وخدمات به كارگرفته شود . تحريم مي تواند مثل تحريمي كه آمريكا از سالها پيش عليه رژيم اعمال كرده از طرف یک کشور باشد و مي تواند مثل تحريمي كه از جانب شوراي امنيت ,عليه برخي كشورها انجام گرفته به طور چند جانبه وبين المللي اعمال شود. تا آنجا كه به رژيم ايران برمي گردد درهرصورت هدف، هرنوع تحريم, اعمال فشار چند جانبه بين المللي است براي وادار كردن رژيم به پذيرش خواستهايي كه « آژانس بين المللي انرژي اتمي » ويا « شوراي امنيت» از رژيم دارند. با آنكه عجالتا اين خواست ها روي تعليق بلند مدت غني سازي اورانيوم و توقف استفاده از امكانات بمب سازي توسط رژيم متمركز شده ,اما در چارچوب شوراي امنيت سازمان ملل , مي تواند به حوزه توليد ساير سلاحهاي كشتارجمعي , فعاليتهاي تروريستي برون مرزي , سنگ اندازي برسر راه مذاكرات صلح خاورميانه و نقض مستمر حقوق بشر درايران نيز گسترش يابد.

پویا
ضامن اجرایی این تحریم ها چه کسانی هستند؟

حاج حمزه
ضامن اجرايي تحريم هايي كه ممكن است شوراي امنيت به تدريج در مورد رژيم اير ان وضع كند دولت ها و شركتهاي تابعه آنها هستند كه تصميم سازمان ملل دراين مورد را مي پذيرند .

پویا:
اجازه بده حالا بروم سراغ "مهمترین" سوالی که در این مورد مطرح است. تا جایی که من میدانم و در نوشته ها و گفته ها خوانده وشنیده میشود، «تحریم اقتصادی» بین المللی، یاد آور تحریمی است که در گذشته دورتر علیه رژیم نژاد پرست آفریقای جنوبی به عمل آمد و در گذشته نزدیکتر، بعد از جنگ موسوم به خلیج، علیه عراق اعمال شد. حاصل این تحریم علیه عراق که در چهارچوب برنامه ای موسوم به «نفت در مقابل غذا» اعمال شد، فشار به مردم عراق به جای فشار به حکومت عراق بود. هنوز خاطره هزاران کودک عراقی که در نتیجه سوء تغذیه و کمبود دارو به کام مرگ فرو رفتند از ذهن ها پاک نشده. بنا براین چنین تصوری ممکن است برای هموطنان ما پیش بیاید که این «تحریم اقتصادی» بر روی ایران همان اثری را داشته باشد که بر روی عراق داشت. یعنی فشار به مردم و بی اثر بودن بر حکومت.
آیا تحریم نفتي ايران مانع واردات دارو و مواد ضروری برای زندگی روزانه مردم میشود؟ در این مورد چه توضیحی می دهید؟

حاح حمزه:
سوال شما درمورد كاربرد وتأثير تحريم نفتي ايران,سوال وارد و به جايي است. اما بدون توجه به شرايط خاصي كه ايران كنوني درآن قرارگرفته وبدون توجه همه جانبه به تأثيرگذاري هاي اين تحريم, برخورد انتزاعي و ساده سازي هاي قياسي با آن مي تواند شبهه ايجاد كند . بنا براين دراين بحث بايد با نگرشي همه جانبه وجامع سود وزيان مردم را در تحريم نفتي احتمالي رژيم توسط شوراي امنيت درنظرگرفت. سؤال مقدم ومقدّر دراين بحث اين است كه آيا مردم ايران كه در تحريم نفتي رژيم ذينفع هستند مي توانند به كمك آن جلوي يك زيان وخسران عظيم ملي را بگيرند و ازآن سود ببرند يا نه ؟ به اين سؤال بايد ازديد ايرانياني پاسخ داد كه در داخل يا خارج ايران جانشان از اين رژيم به لب رسيده, پي برده اند كه حكومت ولايت فقيهي حكومتي مشكل افزا واصلاح ناپذير است و به عيان مي بينند كه آينده خانواده ها و جامعه ايران با روي كار آمدن پاسداران به كلي تيره وتار شده است . اين بخش از ايرانيان ,چه به زبان بياورند و چه نياورند, به زبان حال دفع شر وسرنگوني اين حكومت را آرزو مي كنند, به اين سمت متمايل شده اند و از تحقق آن سود مي برند . حال اگر تحريم نفتي ايران تحقق خواست آنها را تسريع كند , اگر اين تحريم چسب مادي پيوند نيروها و هيأت حاكمه رژيم را سست نمايد و آنها رابه شدت آسيب پذيركند,كه مي كند, اگر امكان انساني ضربه زدن به اين رژيم آسيب پذير فراهم باشد و ايراني هاي فداكاري درصحنه مبارزه حضور داشته باشند كه الزامات سازمان دادن عمل سرنگوني به دست ايراني را تدارك ديده باشند, كه حضور دارند, و اگر فضاي جهاني تغيير كرده و متمايل به پايان بخشيدن به عمر ديكتاتوري ها شده باشد, كه شده است, به طور منطقي از نفس تحريمي كه مي تواند فرصت را براي ضربه پذيري و سرنگوني ديكتاتوري مذهبي ايران فراهم آورد, بايد استقبال نمايند .

پویا
سؤال دیگری كه در اینجا باید پرسید اينست كه آيا "تحريم نفتي" ايران مي تواند به صورتي انجام گيرد كه ضمن جلوگيري از ريخته شدن پول نفت ما به جيب حكومت پاسدارها وآخوندها, واردات مايحتاج مردم و واردات واقعي مورد نياز موسسات توليدي وخدماتي كشور برقرار بماند ؟

حاج حمزه
پاسخ من به اين سؤال مثبت است . تحريم نفتي را مي توانند به صورتي اعمال كنند كه ضمن خلع يد نفتي از رژيم, تا حدود زيادي اقتصاد نفتي كشور و معيشت مردم ازگزند آن مصون نگهداشته شود. اين نوع تحريم يك مرحله گذار دارد. درمرحله گذار خريداران عمده نفت ايران كه شركتهاي نفتي تابع كشورهاي صنعتي اروپا, ژاپن, كره جنوبي وچين هستند, به تبعيت دولت متبوع خود از تصميم شوراي امنيت سازمان ملل, درتحريم شركت مي كنند وخريد نفت خود ازرژيم ايران را متوقف مي نمايند. تا حل وفصل دعواي اتمي رژيم درشوراي امنيت مي توان رژيم را از دو سو زیر فشارگذاشت تا به نفع صادرات ميزاني از نفت ايران كه جوابگوي واردات كالاها وخدمات ضروري ومورد نيازمردم و موسسات توليدي باشد, كناربنشيند و كارصادرات نفت ايران درحد لازم براي تأمين اين نيازها را, به طور موقت, به سازمان ملل متحد واگذاركند. هرچه ازداخل كشور مردم وموسساتي كه درتأمين اين نيازها ذينفع هستند, بيشترخواست تأمين اينجنيني آنرا دنبال كنند و هرچه عامل خارجي, به خصوص قدرتهاي بزرگ جهاني, بيشتر به سمت كمك به مردم ايران براي حل و فصل قطعي مسأله يعني پاك كردن صورت مسأله, كه سرنگوني به دست خود اين مردم باشد, متمايل شوند, اين دوره گذار كوتاه تر خواهد شد و رژيم براثر فشارداخلي وخارجي زودتر مجبور خواهد شد براي جلوگيري ازعصيان مردم كار صادرات نفت ايران را به سازمان ملل واگذاركند. در ازاء حدود 50 ميليارد دلار درآمد صادرات علني نفت خام ايران درسال 84 كه به دست رژيم رسيده, ظاهرا حدود 30 ميليارد دلار به صورت اقساط كالا وخدمات ضروري وغيرضروري به ايران وارد شده است (حدود 10 ميليارد دلارواردات رسمي ايران درسال 84 از محل صادرات كالاهاي غيرنفتي وصدورخدمات تأمين شده است ). سازمان ملل مي تواند براي تأمين واردات مورد نيازمردم وموسسات توليدي وهمچنين پرداخت آن بخش ازحقوق كاركنان دولت كه به صادرات نفت وابسته است, متناسب با قيمت نفت دربازاربين المللي, به دقت ميزان صادرات نفت براي تأمين اين نيازهاي ضروري را محاسبه كند و درحد لازم به صادرات نفت ايران بپردازد. اين نكته را نيز بايد درنظربگيريم كه حتي دردوره گذار كه بخش عمده صادرات نفت ايران قطع مي شود رژيم مي تواند با پرداخت از حساب ذخيره ارزي نفت درداخل وسپرده هاي ارزي ايران دربانكهاي خارجي وهمچنين از محل صادرات قاچاق نفت به شركتها و كشورهايي كه درتحريم شركت نكرده اند, مايحتاج واقعي مردم ايران و موسسات توليدي وخدماتي ايران را به كشور را ميسرّسازد. به هرحال مهم آنست كه مردم در اين گيرودارتعيين كننده درنظرداشته باشند كه اگر با مشكلاتي مواجه مي شوند اين خود دولت وحكومت است كه اين مشكلات را به وجود آورده و بايد جوابگوي رفع اين مشكلات باشد ولاغير. مردم به طور منطقي درصورت بروز مشكلات بايد يقه دولت را كه مسؤل آن است بگيرند و به شدت مواظب باشند كه دستگاه تبليغاتي فريبكاررژيم واكنش طبيعي ومنطقي آنها را از خود به سمت ديگرمنحرف نكند .



پویا:
وقتی ما دولت و حکومت ایران را ضد مردمی میدانیم چگونه و چرا میشود انتظار داشت که مثلا با پرداخت از حساب ذخیره ارزی و یا از محل صادرات قاچاق نفت به شرکتها و کشورهایی که در تحریم شرکت نکرده اند مایحتاج مردم را به دستشان برساند؟ قدر مسلم آن است که این رژیم اگر هم نفت قاچاقی بفروشد اول از همه نیازهای سپاه و دستگاه سرکوب را تامین می کند و بعدش اگر چیزی باقی ماند به حساب ولی فقیه ریخته میشود تا صرف مخارجی بشود که در خدمت باقی ماندن رژیم ضروری است. یعنی که چیزی به مردم نمی رسد و در حالی که سازمان ملل داستان «نفت در برابر غذا» را شبیه آنچه در عراق بود تکرار می کند، رژیم تمام فشار را به مردم منتقل می کند و سران رژیم و دستگاه سرکوب کارشان را ادامه می دهند. در این حالت دست دولت هم برای ادامه تبلیغاتش مبنی بر مقصر بودن سازمان ملل و دولتهای غربی باز میشود.


حاج حمزه
از اين سؤال شما برمي آيد كه متأسفانه عرايص قبلي من خوب جا نيفتاده ! شما مي دانيد كه من نسبت به رژيم حاكم درايران, دست كم از اين نظر توهم ندارم كه نمي شود از او «انتظارداشت» كه ابتداء به ساكن بيايد به نفع تأمين نياز مردم از نياز وهزينه هاي نظامي – سياسي خود بزند و ذخاير ارزي و درآمد نفتي ايران را به مصرف واردات ضروري مردم وموسسات ايران برساند. بحث من اين بود كه مردم اگر درتنگنا قرار گرفتند بايد يقه مسؤل بروز اين تنگنا را بگيرند و پاسداراني را كه با سازمان ملل وچامعه جهاني رويا روي شده و به هر قيمت مي خواهند قدرت اتمي بشوند را زير فشاربگذارند تا پول خود آنها را به مصرف تأمين نياز واقعي جامعه برساند . عرضم اين بود كه هرچه مردم عصيانزده دراين شرايط بيشتر به رژيم فشار بياورند رژيم زودتر وادار به پذيرش صادرات نفت درحد تأمين واردات مورد نياز ايران زير نظر سازمان ملل خواهد شد. اعتقادم اين است كه مردم «منبع لايزال قدرت » هستند و به خصوص دراين شرايط مي توانند رژيم را وادار به تمكين كنند .
شما درمورد عراق قياس مع الفارق مي كنيد . به نظر من مورد ايران وعراق به كلي با هم متفاوت اند. اولا اقدام شوراي امنيت درمورد تحريم نفتي عراق برخلاف مورد رژيم ايران اقدامي اشتباه بي پايه و نا مشروع بود. ثانيا مشكلاتي كه در جريان تحريم نفتي عراق به مردم منتقل شد مربوط مي شود به پيش از برقرارشدن واردات ضروري عراق كه به « نفت در برابر غذا » معروف شد. يعني اگر اين اقدام زودتر از اين انجام مي گرفت مي توانست ازبسياري از صدمات وارده جلوگيري كند. ثالثا رژيم عراق به اندازه رژيم ايران موجوديت خود را به امكانات نفتي اين كشور گره نزده بود. رابعا مردم عراق مثل مردم ايران با حكومت درگير نبودند وبه سمت سرنگوني آن متمايل نشده بودند, خامسا درعراق، برخلاف ایران، اپوزيسيون قدرتمند, فداكار ومستقلي كه تدارك سرنگوني حكومت به دست مردم اين كشور را ديده باشد وجود نداشت و ... خواهش مي كنم اجازه بدهيد بحث روي مورد خاص ايران متمركزشود !

پویا
به این ترتیب شما با اشاره به « آسيب پذيرشدن رژيم از تحريم نفتي » می خواهید بگویید که ادعای رژیم مبنی بر اینکه تحریم بر حکومت بی اثر بوده و فقط به مردم ضرر میرساند؛ یک دروغ تبلیغاتی است و این تحریم را مي شود در حد «خلع يد نفتي رژيم », محدود كرد .

حاج حمزه
تحت شرايطي كه ذكر كردم بله. ببينيد, تا آنجا كه به وضع خاص حكومت پاسداران و آخوندها درايران برمي گردد «بي اثربودن تحريم برحكومت» يك شبهه تبليغاتي وبي پايه است كه بيش ازديگران خود رژيم به آن دامن مي زند تا هم طرف حسابهاي خارجي اش را, كه بايد به قيمت پرداخت بهاي گران شدن نفت به سمت تحريم نفتي رژيم بروند, متزلزل كند وهم به نيروهايش قوّت قلب بدهد. اين نكته راهم نبايد از ياد برد كه رژيمي كه حيات سياسي اش به استفاده از امكانات نفتي ايران مشروط شده و بيش ازهمه به خطر محروم شدن خود از اين امكانات واقف است, رژيمي كه در استفاده سياسي از دستاويز «مردم» كم نظير و شايد بي نظيراست, دراين كارزار پيشا پيش پشت خاكريز «فشار تحريم نفتي برمردم» سنگر گرفته و در مورد «فشار به مردم » مبالغه مي كند. سنگ مردم را به سينه مي زند وبه تحريك اذهان عمومي برعليه تحريمي مي پردازد كه اگر به اجرا درآيد, خودش آگاهانه آن را به وجود آورده و مسبب وباعث وباني آن است .
رژيم ولايت فقيه ضمن آنكه به مراتب بيش از رژيم شاه به نفت متكي است, امكان سازگاري وانطباق با تحولات اجتماعي – سياسي ايران وجهان را ندارد. از اين رو ادامه موجوديتش را مشروط به ستيز وجنگ با محيط پيرامون خودكرده و امكانات نفتي ايران را پشتوانه مادي ادامه حيات وموجوديت سياسي اينچنيني خودش كرده است. اين رژيم ثروت نفت ايران را,كه بنا بر رهنمود هميشه معتبر « سياست اقتصاد بدون نفت » دولت مصدق، بهره برداري از آن جز در امر سرمايه گذاري مجاز و مشروع نيست, به پشتوانه مادي اسارت جامعه ايران وشانتاژو ياغي گري سياسي درجامعه جهاني تبديل كرده است. من همه دوستان ايراني خواهان سرنگوني اين رژيم را به تعمّق بيشتر درميزان وابستگي حيات سياسي اين رژيم به نفت دعوت مي كنم ودر حد توانم اين موضوع را درمجموعه مقالاتي زيرعنوان « نقش نفت درتأمين هزينه هاي نظامي – سياسي هيأت حاكمه جديد ايران» مورد بررسي قرارداده ام .

پویا
اما به هرحال نمیشود مدعی شد که این تحریم به مردم ضرری نخواهد زد. این تحریم به هر صورت که باشد باز هم ممكن است تا حدودي به مردم لطمه بزند و آنها را برای تهیه مایحتاج خود دچار مشکل كند.

حاج حمزه
ببینید وقتي مسأله مردم را مطرح مي كنيم نبايد از ياد ببريم كه مردم در تمام سالهایی که آخوندها بر مقدرات آنها حاکم بوده اند چیزی جز ضرر و زیان مالی و جانی نداشته اند. اگر مي خواهيم وضع زندگي شخصي و اجتماعي مردم ما درايران بيشترازاينها به وخامت كشيده نشود , بايد به فكرچاره باشيم. براي متوقف كردن اين روند مصيبت بارچاره اي جزدفع شر و سرنگوني اين رژيم به دست خود مان با قي نمانده است. فضا براي اين جرّاجي سياسي بيش ازگذشته مساعد شده است. اگراين جرّاحي با مختصردردي همراه باشد, براي درمان درد كشنده اي كه حكومت برپيكرجامعه ما تحميل كرده, بايد آنرا تحمّل كرد و درجريان تحريم احتمالي نفتي رژيم, بهاي آنرا پرداخت. اين پرداخت در واقع سر مايه گداري است كه براي درمان درد مهلك جامعه ايران وروي پا نگهداشتن آن, به عمل مي آوريم .
صرفنظر از مسوليت مطلق رژيم در ايجاد تنگناي احتمالي , اين راهم بايد در نظرداشت كه اگر مشكلي ايجاد شود, ازقصور رژيمي ناشي مي شود كه منابع مالي و امكان رفع آنها را دارد ولي, به هواي انحراف سمت پيكان فشار مردم از خودش به خارج, نمي خواهد به آن تن بدهد. اينستكه بايد تأكيد كرد كه متمركز شدن فشار مردم روي رژيم است كه مي تواند در رفع سريعتر تنگنا مؤثر واقع شود و رژيم را وادار كند كه يا صادرات نفت ايران را به سازمان ملل واگذاركند ویا عقب بنشیند و از سوداي اتمي اش كوتاه بيايد .

پویا
شما قبلا در نوشته ها تان به این مسئله اشاره کرده اید که اداره اقتصاد ایران اصولا در دست پاسداران است و همین مسئله مديريت اقتصادي پاسداران ستيزه جو قوزي شده برقوز مشکلات اقتصادی ايران و طبعا در صورت تحریم اقتصادی همین "مدیریت پاسداری" خودش باعث ایجاد مشکلات بیشتر خواهد شد.

حاج حمزه
بله. همنطور است که شما اشاره كرديد. ما ايراني ها براي آنكه در فضاي پيچيده كنوني دچار اشتباه محاسبه نشويم, نبايد ازاين واقعيت غافل بمانيم كه در اين ماجرا با رژيمي بايد تعيين تكليف كنيم كه مي خواهد آينده زندگي اقتصادي وسياسي ما وفرزندان ما را به دست پاسداران فاسد, جنايتكار و معلوم الحالي رقم بزند كه درشورايعالي امنيت رژيم, برهمه اموركشورحكم مي رانند, پستهاي اقتصادي مهم كشور نظيرمديريت بانك ملي را به مهره هاي تحت امر خود سپرده اند, برتارك قوه مجريه كشور مهره اي گمارده شده كه تجهيز رژيم به بمب اتمي , گسترش «اسلام », محو برخي ازكشورهاي عضو سازمان ملل , ستيزبا نظام جهاني را به قيمت اتلاف منابع اقتصادي و وخيمتر كردن وضعيت معيشت مردم و انزواي بين المللي ايران پيگيري مي كند . هيأت حاكمه جديد ايران نمي خواهد ونمي تواند از اين جهتگيري دست بردارذ و به سمت سامان دادن اقتصاد فلج شده و بلازده ايران كه محمل معيشت مردم است, روي آورد . ترديد نكنيم كه با ادامه حكومت اين جماعت آب خوش ازگلوي كسي پايين نخواهد رفت. در حكومت پاسدارها وآخوندها افق زندگي مردم ايران به شدت تيره وتارشده است. من درحد توان خودم سعي كرده ام گوشه اي ازاين چشم اندازتأسف آوررا درسلسله مقالاتي كه زيرعنوان « مديريت اقتصادي پاسداران , اقتصاد ايران را به كجا مي برد » منتشرشده, ترسيم كنم . جاي آن دارد بيشتر ازاينها روي عوارض مديريت كلان پاسدارها براقتصاد كشور تعمق كنيم.

پويا
اگر مطلبي با قي مانده كه مي تواند به خلاصه كردن نظر شما در مورد تحريم نفتي رژيم كمك كند بفرماييد .

حاج حمزه
اجازه بدهيد, درپايان, ضمن موافقت صد درصد با شما در مورد اينكه به مسأله بايد از زاويه منافع مردم نگاه كرد , عرض كنم كه به نظر من در اين گيرو دار تعيين كننده براي آنكه فرصت سوزي نشود, شايسته تر اينست كه مشگل محدود وگذراي مردم را در ارتباط با رفع مشگلات ومصائب مزمن, فزاينده و گسترده اي كه رژيم براي آنها به وجود آورده و مي آورد در نظر بگيريم. مسابقه اي آغاز شده كه درآن, اين رژيم درمسير دستيابي به بمب اتمي به سرعت دارد مي دود و به نيمه هاي خط پايان رسيده است. مجهز شدن اين رژيم به بمب اتمي قبل از اينكه براي خارجي ها مشكل ايجاد كند مشكل بزرگي براي ما ايراني ها به وجود خواهد آورد و ما با ديكتاتوري مهيب تري مواجه خواهيم شد كه به اتكاء قدرت اتمي خود مي تواند لا اقل تا مدّتي با مدعيان خارجي اش به تعادلي "جنگ سرد" گونه برسد . دراين صورت دستش باز خواهد شد كه بيش از پيش آزاديخواهان و حركتهاي اجتماعي حق طلبانه مردم ايران را سركوب كند و خودكامانه تر به اتلاف پشتوانه هاي مادي اقتصاد ايران بپردازد. دراين مسابقه عامل خارجي از موضع منافع خودش تازه در ابتداي خط مسابقه, كه شوراي امنيت باشد, قرار گرفته و دورخيز كرده كه بدود وبا اقداماتي مثل تحريم جلوي اتمي شدن رژيم را بگيرد.

پویا
با اینهمه آیا تضمینی وجود دارد که خارجی ها با تحریم اقتصادی و حت با توسل به جنگ و حمله نظامی بتوانند جلوی "اتمی شدن" رژیم را بگیرند؟ و یا اینکه همانطور که اشاره کردید تحریم باعث آسیب پذیر شدن رژیم میشود؟

حاج حمزه
به نظر بنده تضميني وجود ندارد كه خارجي با تحريم وخداي نا كرده با توسل به جنگ جلوي اتمي شدن رژيم را بگيرد . اما اگر عنصر ايراني براي استقاده از فرصت تحريم كه در آن رژيم ضعيف و آسيب پذير مي شود, وارد اين مسابقه شود و ابتكار مقابله رو در رو با رژيم ولايت فقيه را به قصد آزادي ايران از اسارت اين رژيم به دست گيرد, فشار روي رژيم به قدري بالا مي رود كه كار جلو گيري از رسيدن رژم به پايان خط و عقب راندن رژيم تضمين بيشتري پيدا مي كند . و هر اقدامي كه رژيم را از موضع خطرناك كنوني اش به عقب براند , گامي است كيفي كه مي تواند ما را در جهت آزادي ايران به جلو ببرد .
پویا
متشکرم و موفق باشید.

ای – مایل حسین پویا برای ارسال نظرات و سوالات
Hosseinpouya66@yahoo.co.uk




هیچ نظری موجود نیست: