سی و چندسال است که طنز و چيزهاي ديگر از جمله نمايشنمامه طنز مي نويسم.در همه اين مدت همراه شوراي ملي مقاومت بوده ام زيرا معتقدم رژيم آخوندي بايد در تماميتش سرنگون شود و يک جمهوري سکولار سر کار بيايد

دوشنبه، فروردین ۲۵، ۱۳۹۹

عاقا و بسیجی و جن و کرونا

حسین پویا
24 فروردین 99


ای رهبر عظما بیا، ما جمله را ارشاد کن
بنشین به روی صندلی، یک طرح نو بنیاد کن

ما پیروان راه تو، شاگرد دانشگاه تو
در انتظار آه تو، ما را به آهی شاد کن

ویروس بی دین آمده، از چین و ماچین آمده
ای رهبر عظما بزن، ویروس را سالاد کن

ای رهبر عظما بزن، بنیاد دشمن را بکن
ویروس کار دشمنه، این نکته را فریاد کن

خوابیده چون تولید ما، تنها تویی امید ما
تا برجهد یک هو زجا، دستیش را آزاد کن

جن های مومن را بگو، یاری کنندت از دو سو
هم از عقب هم روبرو، ویروس را معتاد کن

عاقا تویی عظما تویی، فرمانده جن ها تویی
کابوس آمریکا تویی، نطقی دگر ایراد کن

وردی بخوان و فوت کن، توپی بکار و شوت کن
بازم به دشمن گل بزن، خاک بر سر اضداد کن

دشمن خیانت میکنه، با جن رقابت می کنه
از بهر جن های جوان، یک مدرسه ایجاد کن

با جعفر جنی بگو، روی ترامپو کم کنه
در مورد تولید هم، از او تو استمداد کن

تولید با جن می جهد، از بند دشمن می رهد
جن های اهل دود را، آگه از این رخداد کن

جن را بگو یاری کند، با حوزه همکاری کند
تا برجهد تولید ما،  لاستیک جن را باد کن









جمعه، فروردین ۱۵، ۱۳۹۹

"منطق الشیخِ" دهم. روحانی و عاقا و کرونا!

حسین پویا
15 فروردین 1399



گفت آن عاقا به روحانی که هِی
ظاهرا تو میخوری هر روز مِی

مستی و پیوسته چاخان می کنی
بنده را هم سخت حیران می کنی

من خودم استاد خالی بستنم
آنکه معروف است در دنیا منم

من خودم استاد چاخان کردنم
نیست کمتر از تو قطر گردنم

گرچه من استاد چاخانم خودم
لیکن از چاخان تو قانع شدم

کرده ای تو کنترل "ویروس" را
آن "کرانای!" پلید لوس را

واکسنش را نیز پیدا کرده ای
هر مریضی را مداوا کرده ای

آورین بر تو که ختم عالمی
شاد کردی بنده را هم یک کمی

"سوله" را شکل عجایب کرده ای
جای "هاس پیتال!" قالب کرده ای

تخت های یک مسافرخانه را
رنگ کردی تا که خر سازی مرا

در عدد سازی که کلا آورین
پشت شیطان را رساندی بر زمین

من نمیدانم که این چاخان تو
ارث بابات است یا مامان تو

با عددهایی که می سازی پسر
بنده را هم کرده ای کلا تو خر

شیخ حسن حقا که ختم عالمی
با وجود تو ندارم من غمی

روی تو از سنگ پا هم سخت تر
کرده ای حتما تو از قزوین گذر

با چنین احوال ای شیخ دبنگ
بنده را باشد همیشه با تو جنگ

من ز تو ای شیخ پررو دلخورم
دمبتو با تیغ و قیچی می بُرم

چونکه ای شیخ پلید بد سرشت
بر سرت داری بسی افکار زشت

اینچنین آورده اند از تو خبر
ایده ی رهبر شدن داری به سر

"روت"! را باید به زودی کم نمود
لاجرم "استخری ات"! خواهم نمود