سی و چندسال است که طنز و چيزهاي ديگر از جمله نمايشنمامه طنز مي نويسم.در همه اين مدت همراه شوراي ملي مقاومت بوده ام زيرا معتقدم رژيم آخوندي بايد در تماميتش سرنگون شود و يک جمهوري سکولار سر کار بيايد

سه‌شنبه، اردیبهشت ۳۱، ۱۳۹۸

قصه پایان تلخ سیدعلی

حسین پویا  30 اردیبهشت 98


سیدعلی را گفت روحانی که هِی
آخر راه است "ای اقبال پِی"!

سنبه پر زور است و وقت رفتنه
آنکه با ما بوده، حالا دشمنه

تا اوباما بود در کاخ سفید
ناز می کردیم و او هم می خرید

رقص از ما بود و فرمان از شما
چرخش از ما، گفتن "جان!" از شما

در ژنو هم عزممان برجام بود
بهر ما خرج ناهار و شام بود

گرچه می گفتی تو از برجام بد
لیک "دوزیدی"! کلاه از آن نمد

بعد از آن آمد دلار از آسمان
از اوباما جان خوب و مهربان

نیش فرزند تو و داداش من
باز شد با آن دلارای خَفَن!

عرض یک هفته دلارا دود شد
رفت در صرافی و نابود شد

بسکه بنمودند یاران اختلاس
گشت خالی بانکها از اسکناس

آن اوباما هم نکرد عمرش دوام
روزگارِ جان کِری هم شد تمام

آن اوباما نامه هایی هم نوشت
خود تو هم دادی به او قول بهشت

لیک با تو بخت همکاری نکرد
ضربه ای خوردی دلت شد پر ز درد

بخت ما خوابیده و بیدار نیست
دولتی آمد که با ما یار نیست

شد خزانه خالی از پوند و دلار
دوستان خوردند و بعضا الفرار

جیب دولت چون بود خالی ز پول
حرف ما جایی نمی گردد قبول

آبرومان رفته در طول زمان
نیست ما را اعتباری در جهان

زانطرف مردم همه با ما به جنگ
عرصه را از هر طرف بنموده تنگ

هیچکس دیگر نباشد غمگسار
سیدعلی دیگر شده وقت فرار








جمعه، اردیبهشت ۲۰، ۱۳۹۸

دستاورد ظریف از روسیه.

حسین پویا
19 اردیبهشت 98



آن ظریفک رفت اندر روسیه
گفت با پوتین که اوضا طوسیه!

حاصل برجام را خوردیم و رفت
حالیا باید که بفروشیم نفت

لیک این تحریمهای بی پدر
خم نموده از خودِ رهبر کمر

جیب دولت کاملا خالی شده
کار عاقا حرف و ماسمالی شده

بسکه چاپاندیم دائم اسکناس
بیست ملیون قیمت یک کاسه ماس

دولت تدبیر و اصلاح و امید
زیر بار دزدی و تحریم ر.......

حال عاقا هم شده کلا خراب
آب و روغن کرده قاطی توی خواب

چشم امید همه حالا به توست
چون تو بودی یار عاقا از نخست

ای ولادیمیر خوب و مهربان
قدر این عاقای خندان را بدان

ای ولادیمیر ناز و ماه ما
از تو روشن گشته نیروگاه ما

ای ولادیمیر اهل روس ما
"ای تو افلاطون و جالینوس ما"

مشکل ما را بکن آسان دگر
نفت ما را تو بیا از ما بخر

نفت را از ما بخر با نرخ آب
تا بیفتد آبها از آسیاب

جای پول نفت هم صابون بده
گندم و مرغ و پیاز و نون بده

مابقی را هم به ما موشک بده
چندکارتن کاغذ و پوشک بده

گفت پوتین در جوابش ای ظریف
من نباشم بهر آن دشمن حریف

چونکه ما خود نیز در این روزها
وضعمان بهتر نباشد از شما

لاجرم در این شرایط بی خیال
گو به عاقا هرچه می خواهی بنال