سی و چندسال است که طنز و چيزهاي ديگر از جمله نمايشنمامه طنز مي نويسم.در همه اين مدت همراه شوراي ملي مقاومت بوده ام زيرا معتقدم رژيم آخوندي بايد در تماميتش سرنگون شود و يک جمهوري سکولار سر کار بيايد

سه‌شنبه، آبان ۰۴، ۱۳۹۵

پا توی کفش علم الهدا!!





حسین پویا
سوم آبان ماه 1395 








چه شود اگر علم الهدا            بشود ز سفره دمی جدا
چه بزن بزنی بکند به پا          سر ما ز شانه جدا کند
آخوند علم الهدی نماینده خامنه ای  در خراسان رضوی و امام جمعه مشهد ، اخیرا در یک دُر اَفشانی در جمع فرماندهان نیروی انتظامی گفت:« زنان بی حجاب و بد حجاب پیاده نظام دشمن هستند و نیروی انتظامی نباید با آنان مسامحه کند»(در نیمه مهر ماه). بعد هم تهدید کرد که: " برخورد مسامحه‌کارانه با چنین زنانی مایه شکست کسانی است که ادامه‌دهندگان عاشورا هستند". به عبارتی بار دیگر مجوز جنایت اسید پاشی به خانمهای هموطن را صادر کرد.

چه شود اگر علم الهدا               نظری به ریش عاقا کند
که اگر کند همه ریش خود           شب جمعه به رنگ حنا کند

چه شود خفه بشه یکدفه              خبرش کنن که ته صفه
نزند زِر و بشود خفه                 بزند به چاک و صفا کند

همه عمر در پی اختلاس           بدود به بهانه نان و ماس
شکمش شده، پر از اسکناس         همه را برای خدا کند

به امید جنت و حوریه               که میگن سپید و بلوریه
و شراب ناب، که تو قوریه         همه شب "سه بسته"! دعا کند

چه شود اگر علم الهدا            به شود ز سفره دمی جدا
چه بزن بزنی بکند به پا          سر ما ز شانه جدا کند

ز نفیر نای و نی و نوا            بشود به دلهره مبتلا
چه شود اگر علم الهدا            دو سه هفته ترک ریا کند

چه جفا که کرده به بانوان           سخنان گنده تر از دهان
و چه "پاچه" که خورده برای نان    چه شود یه ذره حیا کند
          



سه‌شنبه، مهر ۲۷، ۱۳۹۵

شوخی با عاقا!. رهنمودهای انتخاباتی عاقا!


حسین پویا
بیست و هفت مهرماه 1395




" حضور دو جناح رقیب در انتخابات تجربه خوبی نبوده است زیرا که برادران ما در وزارت کشور اغلب مجبور شده اند برای اینکه کاندیدای اصلح رای بیاورد دست به اقدامات مهندسی بزنند که چندان خالی از هزینه هم نبوده است."
بنده بنا ندارم که در انتخابات ریاست جمهوری دخالت بکنم. مثل همیشه. اما جهت راحتی خیال امت عزیز یک جسم علیل دارم و پیشنهاداتی هم در زمینه انتخابات دارم. این روزها بحمداله ما شورای نگهبان خوبی داریم که وظایف خودشون را به احسن وجه بلدند. به قول شاعر:
آنچه شورای نگهبان می کند
کار ما را سهل و آسان می کند
  البته بنده جهت راحت کردن کار این شورای محترم عرض می کنم که:
اولا شورای محترم نگهبان لازم نیست بیش از چهارپنج نفر را به عنوان کاندیدای صلاحیت دار انتخاب کند. ببینید که الان در امریکای جهانخوار با سیصد میلیون نفوس تعداد کاندیدا ها معمولا دوتا بیشتر نیست و یکی دو نفر هم به عنوان نخودی شرکت می کنند. خوب ما هنوز نفوسمان یک چهارم این هم نیست. و نیازی هم به حضور شیخ اکبر نیست. البته این چهار پنج نفر هم می بایستی در تلویزیون و غیره در باره دستاوردهای نظام الهی ما به رهبری حقیر به مردم توضیح بدهند و بگویند که برای بیشتر شدن دستاوردها چه برنامه ای دارند. به صلاح کشور و سپاه نیست که اینها دست به افشاگری و انتقاد از این مقام و آن مقام بزنند. به قول شاعر:
هرچه کاندیدای ما کمتر بود
انتخاباتات آسانتر بود
کش نباید داد این موضوع را
فتنه ها زیر سر اکبر بود
ثانیا صلاحدید بنده این است که شورای محترم نگهبان از همان ابتدا شرایط کاندید شدن را طوری قرار بدهد که تعداد کاندیداها مثل سنوات گذشته سر به صدها و هزار کاندیدا نزند چون مایه استهزاء دشمن است. بنده حتی شنیده ام که یک عده ای برای مسخره کردن انتخابات کاندیدا می شوند. شاید بهتر باشد ک مثلا بگویند که یکی از شرایط کاندیدا شدن این است که کاندیداها مثلا در آخر اسمشان کلماتی مثل قالیباف یا جلیلی یا سلیمانی و یا روحانی داشته باشند و یا چند اسم دیگر، البته به صلاحدید شورای محترم نگهبان. تاکید می کنم که حضور یکی دونفر مثل همین دکتر فیروزآبادی خودمان و یا دکتر محسن رضایی که همان نقش نخودی را بازی می کنند هم در انتخابات خوب است زیرا محیط را شاداب می کند. شاعر فرموده:
سبزعلی هم بد نباشدکه بیات (د)
چون حضورش هست اسباب نشاط
 یادآوری مجدد می کنم و تاکید می کنم که بنده به احمدی نژاد گفته ام که لازم نیست کاندیدا شود. شورای محترم نگهبان دقت کنند که ایشان با تغییر قیافه و با اسم دیگری کاندیدا نشوند. به چهره همه کاندیداها با دقت خیره شوید تا مطمئن باشید خودشان هستند.
مسئله دیگر که در واقع مهمتر هم هست اینکه اصلح آنست که دریک روز مشخص این کاندیداهای تایید صلاحیت شده، دور هم جمع بشوند چه در حضور بنده و چه در دفتر اینجانب و با حضور بنده زاده گرامی. بنده همونطور که قبلا هم عرض کردم یک جسم ناقص دارم و یک رای بیشتر ندارم. پس چه بهتر که همان یک رای را در جضور خود کاندیداها بدهم که بعدا حرف از تویش در نیاید. کاندیداها هم از بین خودشون با رهنمود بنده و یا بنده زاده یک نفر را انتخاب کنند تا به عنوان کاندیدای اصلح به مردم معرفی بشود و مردم سرگردان نشوند که حالا به کی رای بدهند و به کی رای ندهند. و کاندیدا ها بیخودی بیت المال را صرف کارهای غیر ضروری مثل تبلیغات انتخاباتی و توزیع پول نقد و مواد غذایی برای کسب رای نکنند. حضور دو جناح رقیب در انتخابات تجربه خوبی نبوده است زیرا که برادران ما در وزارت کشور اغلب مجبور شده اند برای اینکه کاندیدای اصلح رای بیاورد دست به اقدامات مهندسی بزنند که چندان خالی از هزینه هم نبوده است. بعد از انتخابات هم دیگر شکایتی از تقلب و این حرفهای ضد انقلابی و دشمن شادکن در کار نخواهد بود. بقیه رهنمودها را بنده در فرصتهای مناسب دیگر خواهم داد.



شنبه، مهر ۱۰، ۱۳۹۵

شعر قصه عاقا و انچوچک! بازگشت مموتی


حسین پویا

9 مهرماه 95 


"گفتم عاقا دوباره برگشتم
داد پاسخ که از تو ماتم من

گفت عاقا به من برو گمشو
گوییا بدتر از جواتم من

گفت عاقا به بنده انچوچک
بعد از این میزنم بهش جفتک"
*********

بچه ها احمدی نجاتم من
صاحب خط کش و مداتم من

گرچه یک کم قیافه ام چیزه
لیک کلا مشنگ و لاتم من

بچه بودم که مدرسه رفتم
امتحان هم زیاد داتم من

بعد دیپلم گرفتم و دیدم
در امورات جن ملاتم من

بعد رفتم به محضر مصباح
عرض کردم آقا فداتم من

دست خود را به کله ام مالید
دیدم استاد اقتصاتم من

دکترا هم به بنده داد ایشان
جزو افراد باسواتم من

هاله ای دور کله ام روئید
بعد از اون از مقدساتم من

هاله ام یک کمی شده پنچر
سخت محتاج پمپ باتم من

بعد رفتم به خدمت عاقا
گفتم آلوده هواتم من

گفت عاقا که آورین برتو
چونکه دنبال گنده لاتم من

می کنم من رئیس جمهورت
اهل فتوای منکراتم من

بعد از آن من شدم رئیس جمهور
ننه ام گفت کیقباتم من

عمه ام گفت ترش و شیرینم
چون مربا و شوکولاتم من

هشت سال این قضیه طول کشید
فکر کردم که صادراتم من

لیک گویی خراب شد اوضاع
کشف شد عامل فساتم من

گفت عاقا که کش ندید این را
من فقیه ام، مطالعاتم من

الغرض شد کمی کِنِفت عاقا
گفت مصداق معضلاتم من

من خودم را زدم به نشنیدن
گفت عاقا گوساله جاتم من

جیم شدم من بُدو بُدو آن روز
قهرمان المپیاتم من

چند سالی گذشت از آن قصه
یک پیامک مکاتباتم من

گفتم عاقا دوباره برگشتم
داد پاسخ که از تو ماتم من

گفت عاقا به من برو گمشو
حیف شد، بدتر از جواتم من

گفت عاقا به بنده انچوچک
بعد از این میزنم بهش جفتک