سی و چندسال است که طنز و چيزهاي ديگر از جمله نمايشنمامه طنز مي نويسم.در همه اين مدت همراه شوراي ملي مقاومت بوده ام زيرا معتقدم رژيم آخوندي بايد در تماميتش سرنگون شود و يک جمهوري سکولار سر کار بيايد

پنجشنبه، فروردین ۱۷، ۱۳۸۵

اين مطلب در تابستان سال 1384 نوشته شده



"!!سنگ پای غنی شده"
جمهوری اسلامی در این بیست و چند سال، برای حفظ و ادامه حیاتش دست به کارهای عجیب و غریب و جنایتکارانه ای زده است که مغز آدم از شنیدنشان سوت میکشد. از جمله این کارها میتوان از قتل عام زندانیان سیاسی – که این روزها سالگردش است – و انجام قتل های زنجیره ای و بسیاری کارهای افشا شده و نشده دیگر نام برد. اما در این میان داستان غنی سازی اورانیوم برای ساختن بمب اتم، که حالا بیخ خر رژیم را چسبیده بحث قابل توجهی است. بحثی که در همه جا مطرح است و مطرح بودنش را از حق نگذریم مدیون زحمتها و افشاگری های سازمان مجاهدین هستیم. دمشان گرم. اما به گمان اینجانب جمهوری اسلامی در راستای حفظ آبروی استوانه های نظامش کارهای دیگری را نیز می بایستی در دستور کارش قرار بدهد. از جمله این کارها تهیه مقداری "سنگ پای غنی شده" است.
جهت توضیح عرض کنم که "سنگ پای غنی شده" عنصر بسیار کمیابی است که در واقع از همان سنگ پای قزوین خودمان تهیه میشود. روش کار هم به این ترتیب است که چندین تن سنگ پای اعلای قزوین را در یک دستگاه سانتریفوژ که با سرعت دو میلیون دور در دقیقه به دور خودش می چرخد به مدت بیست و چهار ساعت قرار میدهند و در پایان این پروسه همه آن چند تن سنگ پای قزوین تبدیل به چند گرم "سنگ پای غنی شده" میشود که آنرا در درجات حرارت بسیار پایین در چاههای عمیق نگهداری میکنند.
عرض می کردم که جمهوری اسلامی در راستای حفظ آبروی استوانه های نظامش نظیر رفسنجانی و رضایی و لاریجانی و آصفی سخنگوی وزارت خارجه و خلاصه همین احمدی نژاد نو رسیده می بایستی حداقل چند کیلو "سنگ پای غنی شده" تهیه کند. چرا؟ زیرا که این توهین بزرگی به این استوانه های بزرگوار است که "روی" پرعظمت آنها را با سنگ پای بی مقدار و بی ارزش قزوین مقایسه کنیم. سنگ پای قزوین به درد این میخورد که روی بعضی بچه پروها را قبل از کم کردن با آن قیاس کرد. مثلا همین یارویی که تا بحال چندبار با اسامی مستعار متفاوت به فیلمهای بنده بند کرده. این دفعه آخر هم که کلی آسمون و ریسمون را تحت عنوان "نقد فنی" بهم بافته بود تا باز خودش را مطرح کند. این کارش آدم را به یاد برادر حاتم طایی می انداخت که چون برای خود را مطرح کردن و معروف شدن راه شرافتمندانه ای نمی شناخت، رفت و در چاه زمزم ادارار کرد. ظریفی می گفت طرف اصلا توی سالن نمایش نبوده وگرنه ضمن یادآوری اینکه تعداد حضار 50 نفر بوده و نه هفتاد نفر، حتما در "نقد فنی"اش به این هم اشاره می کرد که خیابان جلوی سالن نمایش هم تحت تعمیر بوده و رنگ موکت سالن با رنگ دیوار و صندلیها هماهنگی نداشت. دوستی هم معتقد بود که او این حرفها را از روی سوزش و غرض شخصی و اینجور چیزها زده است. دوست دیگری پیغام داده بود که در این زمینه به نصیحت شیخ اجل گوش فرا ده و "خاموشی" پیشه کن. اما خود یارو که فکر کرده بود و قتی از پشت دیوار سنگ بیندازد کسی به او توجهی نخواهد کرد، در مقابل پاسخ های مسئولانه برخی دوستان (دم اینها هم گرم)، به قول خودش مقداری "تلاش مذبوحانه" کرد که شقایق را به گودرزی ربط بدهد و در باره تحصیلاتش در رشته سینما (شاید هم هنرپیشگی) داد سخن بدهد و بعدش هم جیم فنگ. این است که اگر ما "رو"ی این یارو را با سنگ پای قزوین مقایسه کنیم نه به سنگ پای قزوین توهین شده و نه به این عالیجناب.
اما عظمت "روی" کسی مثل رفسنجانی کجا و " سنگ پای " قزوین کجا؟ کسی که در دوران هشت ساله ریاست جمهوری اش همه گونه جنایت بزرگ و کوچک؛از قتلهای زنجیره ای و قضیه پرت کردن اتوبوس نویسندگان به دره تا قضیه بمب حرم امام رضا و کشتن کشیشهای مسیحی و انداختن آن به گردن مجاهدین تا هزارها جنایت افشا شده و نشده دیگر انجام داد، حالا در فیلم تبلیغاتی اش برای انتخابات ریاست جمهوری چه اشکی برای جوانان و آزادی های اجتماعی می ریخت. و یا همین احمدی نژاد که در نطق های انتخاباتی اش و در مصاحبه های مطبوعاتی انتخاباتی اش صحبت از آزادی پوشش (جدی میگم جان شما!) و اینجور چیزها می زد. چیزی شبیه همان قولهایی که خود خمینی در پاریس و بهشت زهرا داد و بعد از به قدرت رسیدن اصلا به روی مبارکش نیاورد. آیا واقعا "روی" پرفتوح و پرعظمت این بزرگواران را می شود فقط با سنگ پای قزوین مقایسه کرد. آیا این توهینی نابخشودنی به این بزرگواران نیست. آیا وقتی احمدی نژادی (که اگر به اختیار خودش بود سازمان ملل را به همراه همه نمایندگان کشورهای عضو یکجا ...)، حالا دارد میرود که در سازمان ملل نطق بکند، میتوان بدون توجه به آبروی نظام، رویش را فقط به سنگ پای نامقدار قزوین قیاس کرد.
پس در همین راستاست که جمهوری اسلامی باید بی توجه به اخطارهای اروپایی ها و سازمان ملل و سازمان جهانی غنی سازی سنگ پا و غیره و با بی اعتنایی تمام به تهدیدهای امریکای جهانخوار هرچه زودتر اقلا چند کیلوگرم "سنگ پای غنی شده" تهیه کرده و دور از دسترس اغیار حفظ و نگهداری نماید تا نسبت به استوانه های با ارزشش توهینی صورت نگیرد.

هیچ نظری موجود نیست: