سی و چندسال است که طنز و چيزهاي ديگر از جمله نمايشنمامه طنز مي نويسم.در همه اين مدت همراه شوراي ملي مقاومت بوده ام زيرا معتقدم رژيم آخوندي بايد در تماميتش سرنگون شود و يک جمهوري سکولار سر کار بيايد

پنجشنبه، دی ۰۵، ۱۳۸۷

پاسخ اوباما به احمدی نژاد







گفتی نشسته دور "هد"ت هاله ای ز نور

پوت سان گلس" پسر، نشود دیده هات کور


"از من نصیحتی بشنو ای قهرمان "فیس

"یوز فول" نبوده بهر تو "ای تینگ" نان "فیس"

یکشنبه، آذر ۱۷، ۱۳۸۷

نامه احمدی نژاد به اوباما







. آقا فرمودند گروهک التقاطی طنز نویس را میتوان از جمله گروهکهایی دانست که همه اعضای آن گفته ها و سخنرانی های بنده و ریاست جمهوری محبوب را از الف تا یا استفاده می کنند و هیچوقت هم قدر دان نیستند.

دوشنبه، آذر ۰۴، ۱۳۸۷

وزیر کشور مستضعفین

ادامه شعر را اینجا بخوانید

آن مرید رهبر مستضعفین
شد وزیر کشور مستضعفین

بار دیگر کرد "اسلام عزیز"
یک کلاهی بر سر مستضعفین

لات کفتر باز چون گردد وزیر
می پراند کفتر مستضعفین

چهارشنبه، آبان ۲۲، ۱۳۸۷

خوش آمد به اوباما


ایهاالناس اوباما آمد
نان شیرینی و حلوا آمد

همه جا سبز و اوبامایی شد
دلبر خوش بر و بالا آمد

انتخابات دموکراتیکی
شد و آن حضرت والا آمد

سه‌شنبه، آبان ۱۴، ۱۳۸۷

خاطرات آیت اله دکتر اصدق الواعظین





البلایی که این ایام بر سر حجت الاسلام و المسلمین گلستانی آورده اند و آن روحانیت مظلوم الفلکزده را به این روز انداخته اند دل هر روحانیتی را به درد می آورد. آن مظلوم را بنده بیست سنه است که میشناسم. او خودش از میوه های درختی بود که امام مرحول غرسید*. اگر در خانه او الدوربین المخفی کار می گذارند و آن فیلم را برمیدارند دیگر وای به احوال من و امثال من.

یکشنبه، آبان ۱۲، ۱۳۸۷

دوستان احمدی نژاد آمد



این شعر را خیلی وقت پیش، آنموقعی که احمدی نژاد تازه آمده بود و با دست باز خالی می بست گفتم. حالا که تق تقلبی بودن مدرک دکترای وزیر کشورش؛ کردان در آمده و معلوم شده که برای جلوگیری از استیضاح این وزیر جنایتکار ، نماینده دولت می خواسته به نمایندگان مجلس رشوه بدهد، فکر کردم بد نباشد که دوباره برایتان اینجا بگذارمش. به خواندنش می ارزد.


شنبه، آبان ۱۱، ۱۳۸۷

ماجراهای دکتر آیت اله اصدق الواعظین- ماجرای چهاردهم







- بسیار خوب مومن. پس آن کله ات را کار بینداز ببین که برای معروف شدن چکار باید بکنیم. شاید بهتر باشه که همان کلک احمدی نژاد را بزنیم و بگیم که با امام زمان رابطه داریم و دور کله مان هاله نور پیدا شده. اما نه.... چطوره یک مایه ای بگذاریم و از هنرمندان ایرانی خارج کشور کمک بگیریم. از اونا بخواهیم که از ما به عنوان کاندید جناح آرامش طلب حمایت کنن. یعنی یک جبهه ای، انجمنی، گروهی، چیزی راه بیندازند و یک طوماری در بیاورند و همه از ما حمایت کنند.

- واله حاج آقا فکر نکنم که هنرمندای خارج کشور اهل این کارا باشن. خیلی هاشون آدم حسابین. با پول و این چیزا نمیشه انداختشون توی این راه.

دوشنبه، آبان ۰۶، ۱۳۸۷

حجت الاسلام گلستانی، امام خمینی مرحول و فساد مالی رژیم







ظاهرا به مناسبت همین اخبار ناگوار، روح حضرت امام خمینی مرحول در حالیکه یک چماق در دست داشته بر احمدی نژاد ظاهر شده و پس از چند بار کوبیدن بر کله آن جعلق نابکار، خطابه زیر را ایراد فرموده:

دوشنبه، مهر ۱۵، ۱۳۸۷

دکتر آیت اله اصدق الواعظین و دکتر هوشنگ امیر احمدی نژاد

" خوب چی گیر اینا میاد مومن؟ اینا که توی امریکا حتما وضعشان خوبه. کونشان هم برای شلاق حکومت اسلامی لک نزده. پس دیگه چه مرگشانه؟ اصلا بفرما که خرج و مخارج این "شورای ایرانیان- امریکائیان" را کی میده و اینها زیر نیم کاسه شان چه کاسه ای هست؟ زود بگو. مختصر هم بگو..."
"پس خوبست اسمش را بگذاریم حاج هوشنگ امیر احمدی نژاد. بقیه اش را بگو..."

جمعه، مهر ۰۵، ۱۳۸۷

احمدی نژاد و یخچال







تحریم به ما اثر ندارد

آژانس چرا خبر ندارد



از غیب به ما خبر رسیده
دوران شتر به سر رسیده



در کشور ما که مهد دین است
آفتابه و مهر ساخت چین است

دوشنبه، شهریور ۲۵، ۱۳۸۷

مصاحبه بخش فارسی رادیو بی بی سی با محسن رضایی در باره مجاهدین


"....چه خطایی بالا تر از این حاج آقا؟ ما صبح تا شب تو بوق میکنیم که مجاهدین تموم شدن و توی ایران هیچکی ندارن و فعال نیستن. اونوقت یک نفر مثل قاشق نشسته می پره وسط که:
" ...چند ماه پيش نيز همزمان با روز کارگر، سي‌دي‌هايي در شهرک انديشه تهران از سوي عوامل مجاهدين خلق پخش شد كه روي آنها نوشته «پيام آشنا» قيد شده بود و شامل تصاويري از سخنراني‌ها، جشن‌ها و تصاوير منافقين بود که تقريبا در جلوي درب اغلب خانه‌هاي اين شهرک به طور شبانگاهي پخش و توزيع شده بود. حتي برخي منابع خبري، از توزيع اين سي‌دي‌ها در شهرهاي ديگر استان تهران مانند شهرستان کرج خبر دادند
."

سه‌شنبه، شهریور ۱۲، ۱۳۸۷

آیت اله اصدق الواعظین داوطلب به عهده گرفتن حفاظت "اشرف".1







من نمی فهمم اینا از جان ما چی میخوان. خوب روحانیت به حکومت رسیده، باید حکومتش را بکنه دیگه. از زمان حضرت آدم توی این مملکت هالوت و جالوت و سلیمان نبی و امیرارسلان نامدار و شاه عباس میرزا و شاه سلطان حسین کرد شبستری افشار و شاه شهید و رضا شاه کبیر قاطرچی و شاهنشاه آریامهر خائن حکومت کردن. این همه مدت یکی پیدا نشد به اونا بگه که چرا توی قصر زندگی می کنی و چرا ماشین بنز سوار سوار میشی و چرا چندتا زن عقدی و صیغه داری.

پنجشنبه، مرداد ۲۴، ۱۳۸۷

ماجراهای دکتر آیت اله اصدق الواعظین. دکترای تقلبی سردار کردان


"...حالا حاج آقا چه ربطی به وزارت اطلاعات و "ایران دیدبان" داره که شما چیزهای بد حواله شان میکنید؟ شما دارید یک مقداری کم لطفی میکنید ها. اینهمه ماشاءاله توی این مملکت دکتر واقعی ریخته. مسئولین و رهبران کشور ماشاءاله همه شان یکی و دوتا درجه دکترا دارن. همه اش هم دکترای اصل است و مو لای درزش نمیره. حالا یک آدم نادانی پیدا شده که رفته مدرک جعلی الکی خریده. خوب لابد پول درست و حسابی نداشته که یک مدرک جعلی دبش بخره."

پنجشنبه، مرداد ۱۰، ۱۳۸۷

در باره ارزانی در کشور ملا زده

این شعر کوتاه را دوستی از ایران برایم ارسال کرده. من هم چند بیت گذاشتم روش. شما هم اگر چیزی در این مورد دارید برایم بفرستید.
چه کسی می گوید که گرانی اینجاست؟
دوره ارزانی است
چه شرافت ارزان
تن عریان ارزان
و
دروغ از همه چیز ارزانتر
آبرو قیمت یک تکه نان
و
چه تخفیف بزرگی خوردست
قیمت هر انسان
*****
دوره ارزانی است ای جان من
پر شده از جنس ارزان آن وطن
خم نگشته از گرانی پشت کس
نرخ افیون کمتر از نرخ عدس
نرخ روغن ده برابر شد چه غم
قیمت جان کمتر از نرخ کلم

چهارشنبه، مرداد ۰۹، ۱۳۸۷

ماجراهای دکتر آیت اله اصدق الواعظین -- ماجرای دهم







میگه سی ساله که حکومت دست ماس و آقایون علما براساس قوانین اسلامی قابل قبول خودشان میچرخانندش. معلوم نیس اینهمه اراذل و اوباش از کجا تولید میشه؟ حاصل حکومت اسلامی علما شده گرانی و فقر و بدبختی و فحشا و تا دلت بخواد اراذل و اوباش.

یکشنبه، تیر ۳۰، ۱۳۸۷

دکتر آیت اله اصدق الواعظین و لیست تروریستی اتحادیه اروپا

ماجراهای دکتر آیت اله اصدق الواعظین. ماجرای نهم- کلیک کنید


شیخ اصدق میگوید کاسه لیس باید فعال باشد. لازم نیست آدم عضو انجمن "کاسه لیسان مبارز"! باشد اما خوب اگر "عالم" زرنگ نباشد کلاهش پس معرکه است. مردم وجوهاتشان را به هر "عالمی" نمیدهند. باید زرنگ بود و وجوهات را گرفت. یا به عبارتی "وجوهات هم مثل آزادی گرفتنی است و نه دادنی".

چهارشنبه، خرداد ۲۹، ۱۳۸۷

حکایت پریدن احمدی نژاد در چاه جمکران و چاره نظام!!

اندر حکایت پریدن احمدی نژاد در چاه جمکران

یک شب آمد احمدی، برسر زنان
خدمت مسئول چاه جمکران

چشم گریان پاره پاره پیرهن
می زدی بر سر دو دست خویشتن

گفت ای مومن به فریادم برس
نیست بیچاره تر از من هیچکس
برای دیدن بقیه شعر روی تیتر زیر کلیک کنید

یکشنبه، خرداد ۱۹، ۱۳۸۷

ماجرای هشتم از سلسله ماجراهای دکتر استاد آیت اله اصدق الواعظین




کلیک کنید













- آیت الله… آمدند نزد مقام رهبری گفتند که می خواهیم یک دانشگاه قضایی بسازیم برای خواهران در قم. مجوز داده شد. بلافاصله بعد از مجوز رفتند سراغ ساپورت مالی که بله کارخانه لاستیک دنا را مجوزش را بدهید . اقای نعمت زاده هم گفت کارخانه را در ازای 126 میلیارد به شما واگذار می کنیم. در حالی که قیمت واقعی ان 600 میلیارد بود. بعد این اقایان نامه نوشتند به نعمت زاده که تخفیف منظور فرمایید. بعد از بارها نامه نگاری برای گرفتن تخفیف، قیمت را از 600 میلیارد واقعی به 10 میلیارد رساندند. باز اقایان گفتند که ما پول نداریم. 80 درصدش را به اقساط می پردازیم. نعمت زاده قبول کرد. دوباره گفتند بیست درصد بقیه را هم الان نداریم بعد از فروش مستغلات کارخانه می پردازیم. خوب به همین راحتی اقای ایت الله کارخانه را صاحب شد و بعد از مدتی هم این کارخانه را در بورس فروخت.
(دوباره در پی اصرار دانشجویان که نام این ایت الله را میخواستند پالیزار گفت این شخص ایت الله یزدی رئیس سابق قوه قضاییه و دبیر جدید جامعه روحانیت حوزه علمیه قم است که چاپلوسانه ترین نامه تاریخ جمهوری اسلامی را اخیرا برای رهبر نوشت. او به همراه محمد علی شرعی نماینده مجلس خبرگان استان قم )




شنبه، خرداد ۰۴، ۱۳۸۷

ماجراهای دکتر آیت اله استاد اصدق الواعظین. قسمت هفتم

کلیک کنید
سردار زارعی؛ کاندید ریاست جمهوری آیت اله اصدق الواعظین

اگر بزرگان میگویند اشکالات از احمدی نژاد است، ماهم باید همین را بگوییم. لابد یک صلاح و مصلحتی در این است. فردا او برود یکی دیگر بیاید باز هم اشکالات از آن فرد تازه آمده است. جمهوری اسلامی یعنی همین دیگر. یعنی یک رئیس جمهور متغیر و توسری خور باشد که جور ولی فقیه دائم العمر را بکشد.

سه‌شنبه، اردیبهشت ۳۱، ۱۳۸۷

سردار زارعی؛ خوش تیپ محله و افتخار ولی فقیه



سردار زارعی هم مثل احمدی نژاد و قاضی مرتضوی از محصولات رژیم ولایت فقیه است.

محصولاتی که حقیقتا باعث افتخار ولی فقیه هستند. فسق و فجور هم که میکنند، اول مسئله کلاه شرعی اش را حل میکنند. چه خوش گفته اند که: " زمین شوره سنبل بر نیارد".م

آنکه پرونده و چیزهای دیگر را در دست دارد همان سردار زارعی معروف است. همانطور که می بینید اگر در خوش تیپی بالاتر از احمدی نژاد نباشد، کمتر از او هم نیست. واقعا خوش تیپ است. با آن خنده مکش مرگ ما هم بدون شک قصدش بردن دل آن خانم حزب اللهی است که "تا بن دندان"!! به حجاب اسلامی "مسلح" است اما از زیر روسری و مقنعه و از چشمانش اشعه معرف بر دل و جان سردار زارعی و حضرت آیت اله! خورده و معلوم نیست هرکدام از آن سه نفر چه نقشه ای برایش کشیده اند. شاید هم سردار زارعی از چشمان و نگاه آن "خواهر"!! فهمیده که خوش تیپی او کار خودش را کرده است.م

در حکومتی که یک ولی فقیه وجود دارد که اختیار هست و نیست مردم در دست اوست و مردم قانونا مشتی صغیر هستند که ولی فقیه حکم سرپرست و صاحب اختیارشان را دارد، از "سرداران" و فرماندهان نظامی و انتظامی اش که نماینده ولی فقیه هستند، جز همان کارهایی که سردار زارعی کرده نباید انتظار داشت
.
برکن از جا پایه های ظلم را
زیر و رو کن آن بنای ظلم را

دوشنبه، اردیبهشت ۲۳، ۱۳۸۷

ماجرای ششم از ماجراهای آیت اله دکتر اصدق الواعظین




"..این حرفها را جای دیگر نزنی. مردم فکرهای بد در باره ما میکنند. اولا پسرهای ما در لندن دارند درس میخوانند که انشاءاله یک کاره ای بشوند و بیایند به مملکت اسلامی خدمت کنند. خود ما هم سرمایه گذاری نداریم. یک خانه کوچک داریم که وقتی برای معالجه به انگلیس میرویم مجبور نباشیم به هتل برویم و دچار مشکلات نجس پاکی و حرام و حلال بشویم. حالا هم بواسیرمان دوباره عود کرده و ممکن است برای ادامه معالجات یک سری به انگلیس بزنیم."





پنجشنبه، اردیبهشت ۰۵، ۱۳۸۷

ماجراهای دکتر آیت اله اصدق الواعظین






اینها همه از افتخارات نظام اتمی و از نتایج مبارزات بنده و سردار زارعی و"سربازان گمنام" در چیز "ایران دیدبان" است

یکشنبه، اردیبهشت ۰۱، ۱۳۸۷

گمشو، اما یک سری سردار زارع را ببین

این هم یک شعر جدید در باره احمدی نژاد و بلایی که او و روسایش بر سر ملت ایران آورده اند. این وسط سردار زارع (یا زارعی) که در یکی از خانه های به قول خودشان فساد همراه شش زن در وضعیت بدی گیر افتاد، و کلی خلافهای دیگر هم دارد، دارد توسط دوستانش که آنها هم مقامات بالای نظامی و انتظامی هستند از دست دادگاه فرار میکند. به هرحال چاقو که دسته خودش را نمی برد.

جمعه، فروردین ۳۰، ۱۳۸۷

شعر جدید هادی خرسندی

بخوانید و لذت ببرید و برای هادی خرسندی دعا کنید که همیشه سالم باشد و سالها زنده باشد

سه‌شنبه، فروردین ۲۰، ۱۳۸۷

از دستاوردهای مبارزاتی سردار زارع دیدن کنید

به این لینک مراجعه فرمایید و از دستاوردهای مبارزاتی سردار زارع دیدن کنید.
http://i30.tinypic.com/raxgub.jpg

دکتر آیت اله اصدق الواعظین وپیام نوروزی آقای رجوی








" این احمق ها چرا اسم چیزشان (منظورش سایتشان است) را گذاشته اند "ایران دیدبان"؟ حقوقشان و مخارج چیزشان را از بیت المال و کیسه ولی فقیه میگیرند و آنوقت سنگ "ایران" را به سینه میزنند. چه غلطهای زیادی. شکر خورده اند. ما ملاها از کی تا حالا "اسلام" را ول کرده و ایرانی و وطن پرست شده ایم؟"

سه‌شنبه، فروردین ۱۳، ۱۳۸۷

نامه ای به سردار زارع





از استاد دکتر آیت اله اصدق الواعظین

"یادش بخیر حتی در زمان طاغوت یک بار که من یک ضعیفه ای را برای یک مومن عقد کرده بودم به من اتهام زدند که آن زن شوهر داشته و چرا این کار را کرده ام. البته من میدانستم آن ضعیفه شوهر داشت ولی خوب سر پرشوری داشتیم و تحت تاثیر مبارزات حضرت امام، گاهی از این کارها میکردیم

اینجا را کلیک کنید



جمعه، فروردین ۰۹، ۱۳۸۷

مراسم قیامت بدون حضور سردار زارعی "امام جمعه"!! موقت تهران

شعر طنز بسیار جالبی از خلیل جوادی که متاسفانه در آن اشاره ای به سردار زارعی، یکی از امام جمعه های موقت تهران نشده. شاید این شعر قبل از پخش خبر مراسم عبادی سیاسی به "امامت" سردار زارعی سروده شده. البته من آقای خلیل جوادی را نمیشناسم و این شعر را توسط ای - میل دریافت کرده ام و چون زیبا بود آنرا به شما مراجعین محترم به وبلاگم تقدیم می کنم.
اینهم لینک شعر
http://www.morghesahar.com/Adabiat/Mahkameh.mp3

سه‌شنبه، فروردین ۰۶، ۱۳۸۷

.بدون ارتباط با سردار زارعی، سرنای شب عید هم توقیف شد


غصه نخور گلم. اینا که هیچ؛ از اینا گردن کلفت ترهاش هم نتونستن غلطی بکنن. جوونای رشید ایرانی حسابشون رو خواهند رسید و تو آینده روشنی خواهی داشت.

یکشنبه، فروردین ۰۴، ۱۳۸۷

آرزویی برای سال جدید

توی کشورهای اروپایی رسم است که وقتی سال نو میشود، آدم ها برای سال جدیدشان یک یا چند برنامه و یا هدف تعیین می کنند و با دوستانشان هم آنرا در میان میگذارند و خلاصه یکجوری خودشان را توی رودر بایستی میگذارند که آن برنامه یا خواسته را تا پایان سال انجام بدهند.
من هم تصمیمم این است که در سال جدید این وبلاگ را فعال کنم و روزانه چیزهایی در آن بنویسم. چیزهایی که فقط مخصوص این وبلاگ باشد. راستش از وقتی فهمیدم که تعدادی از هموطنان از داخل روی این وبلاگ می آیند خیلی خوشحال شدم و احساس مسئولیت کردم که مسئله را بیشتر جدی بگیرم. ای-میلم را هم اعلام کردم تا دوستان و هموطنان و بخصوص اهل طنز بتوانند با من رابطه داشته باشند و مرا از نظراتشان و تولیداتشان با خبر کنند.
به امید سالی موفق برای همه ی هموطنان و به امید اینکه این سال آخرین سال حکومت ملاهای جنایتکار بر ایران عزیزمان باشد.

پنجشنبه، فروردین ۰۱، ۱۳۸۷

بهار و نوروز؛ دشمن ملا

این شعر را سه چهار سال پیش گفتم. اما از آنجا که فکر می کنم دوستانی که از داخل ایران به این وبلاگ مراجعه میکنند آنرا ندیده اند، دوباره اینجا گذاشتمش.
ضمنا دوستان عزیز اگر مطلب یا شعر طنزی دارید و فکر میکند مناسب این صفحه باشد برای من ارسالش کنید تا در این صفحه بگذارم. ممنون خواهم شد.
آدرس پست الکترونیک من:
hosseinpouya66@yahoo.co.uk

شعر دیگری درباره نوروز.

سه‌شنبه، اسفند ۲۸، ۱۳۸۶






نگران شب عید


این بچه هم طفلکی نگران مخارج شب عید است.

شاید هم دارد فکر میکند که:

خدایا خسته شدیم. کی این آخوندا میرن؟!!!

تبریک عید



عید بر همه عاشقان آزادی ایران زمین مبارک باد


بر چهره ی گل نسیم نوروز خوش است
در صحن چمن روی دل افروز خوش است -----
خیام

سردار زارع و کارهای شرعی

سردار زارع و کارهای خلاف شرع
برداشته شده از سایت هادی خرسندی

دوشنبه، اسفند ۲۷، ۱۳۸۶

اشعار نوروزی قدیمی و طنز




شعری از هادی خرسندی



-----------------------------------------------------------



اشعار نوروزی: نوروز 1388 بر همه آزادیخواهان مبارک

حسین پویا. سروده شده در نوروز 1384

بهار پیروز


بهار آمد دوباره ای عزیزان
تموم شد ظاهرا عمر زمستان

زمستانی که بود اسباب زحمت
شده مغلوب شوفاژ طبیعت


گمان میکرد عمرش جاودانه

یخ و سرمای او شاه جهانه


هزاران بار با بلبل جفا کرد

به جرم خواندن او را کله پا کرد


تنفر داشت از سنتور بلبل

ز شلاقش شکسته ساقه گل


ز ابر تیره عمامه بسر داشت

کادیلاک درطویله جای خر داشت


برایش عرعر خر سمفونی بود

هنرمند بزرگش خاتمی بود


نه تنها دشمن هر خنده ای بود

سعیدآقای هر جنبنده ای بود


سپاهش روسیاه از زور سردی

علمدار سپاهش لاجوردی


نفس هایش نوید مرگ میداد

نفیر سید علی در زوزه باد


اگرهم خلقتی گاهی نمودی

گدای روضه خوان آخوند دودی


برایش نفرت آور بود شادی

به احمد دکترای گریه دادی


به سرما کودکان را داغ میکرد

حاج آقازاده ها را چاق میکرد


تنور خانه های روستایی

پر از یخ بود و سرما و سیاهی


اگر هم آتشی در منقلی بود

فقط در خانه آسید علی بود


خمینی وار گلهای فراوان

نموده با تگرگش سنگباران


ولی با اینهمه جرم و جنایت

فراری شد زمستان در نهایت


پدید آمد بهار و لشگر گل

همه جا پخش شد موزیک بلبل


زمستانی که بود اسباب زحمت

بشد مغلوب شوفاژ طبیعت


بسی شرمنده شد او از گذشته

یخ او از خجالت آب گشته


پشیمان گشته از بدکاری خویش

به گرمابه تراشیدی سرو ریش


اگر شیخان از این عبرت بگیرند

برای واجبی نوبت بگیرند


به یکدم در حضور قوم و خویشان

زسر عمامه بردارند ایشان


بسوزانند نعلین و عبا را

رها سازند نیرنگ و ریا را


به سوراخی خزنداز ترس مردم

نه درتهران نه درمشهد نه درقم


برای ختم خود خرما بگیرند

سر خود را بذارند و بمیرند


پشیمانی آخه سودی نداره
زمستان رفته و فصل بهاره


جمعه، اسفند ۲۴، ۱۳۸۶

شعری برای شب عید





حسین پویا
نزدیک عید 87


!!"انقلاب ما برای کار و آزادی نبود"

عید نزدیک است و جیب مردم ما خالیه
در عوض اوضاع حزب اله توپ و عالیه

داد و بیداد از گرانی پشت مردم خم شده
وعده های "رهبر مستضعفان" پوشالیه

روی دریایی ز نفت و گاز، مردم گشنه اند
ای هوار این نفت و گاز اسباب بد اقبالیه

انقلاب ما برای خربزه یا نان نبود
کشور اسلامیه، لاکن نگو بقالیه

انقلاب ما برای کار و آزادی نبود
کار و آزادی جوابش صادق خلخالیه

انقلاب ما برای ماست و روغن هم نبود
گرچه "رهبر" کار و بارش دائما ماس مالیه

گشنگی بهتر بود از پرخوری ای هموطن
صاحبش جاش تو بهشته، اشکمی که خالیه

نیست اندر سفره ها آثاری از گوشت و پلو
مفسد فی الارضه میگه مشکل ما مالیه

انقلاب ما برای کیسه آخوند بود
خانه آخوند حالا موکتش هم قالیه

انقلاب شاید برای شادی اموات بود
مرده ها در رفتن و جاشون تو قبرا خالیه

یک زمانی روضه خوان را دست می انداختیم
این زمان جدی ترین شغل جهان رمالیه

مملکت اسلامیه، شادی خلافه، جشن جرم
لاکن این نوروز وقت خنده و خوشحالیه

شور و شادی های نوروزی نگو رفته زیاد
سفره هفت سین و شیرینی خریدن پول میخواد

وبلاگ حسین پویا
http://hosseinpooya.blogspot.com/



چهارشنبه، اسفند ۲۲، ۱۳۸۶

یک شعر اتمی از سابق



شعری از حسین پویا
هفتم نوامبر 2006

!"مشدی آقا"

آهای آهای مشدی آقا/ بیا بریم شعار بدیم
بگیم که ما اتم میخوایم/ امریکا رو فرار بدیم

توی تنور اتمی / باید که تافتون بپزیم
با گندم امریکایی / بیا بریم نون بپزیم

هرکی تو کارتون میخوابه/ بگیم بیاد داد بزنه
یه مشت محکم دهن / سیا و موساد بزنه

بگیم زمستون تو راهه / قصرتو رو اندازه بگیر
بیا توی تظاهرات / یه "کارتن" تازه بگیر

تو کارتونت برق میکشن/ برق سه فاز هسته ای
پاشو بیا شعار بده / پسر چرا نشسته ای

بیا بریم مشدی آقا / سراغ اون کلیه فروش
بگیم بیا شعار بده / بزن توی دهان بوش

بگیم اگر اتم بیاد / کلیه ها مون زیاد میشن
هرکی میخواد بدش بیاد/ کلیه فروشا شاد میشن

آهای آهای مشدی آقا/ بیا باهم روونه شیم
بگیم که معتادا بیان / بوی غژا میده نشیم

کارمندا رو صدا کنیم / بگیم اگه اتم بیاد
کارا همه درس میشه / حقوقاتون میشه زیاد

برای پای خسته تون / دوباره گیوه می خرین
برای خانواده تون / یه بسته میوه می خرین

بچه های تو کوچه رو / صدا بزن مشدی آقا
بگو بیان شعار بدن / اتم پلو داره میا

پلو چقد مزه داره / تو کوچه گیرت نمیاد
بیا بریم تظاهرات / اگر دلت پلو میخواد

خلاصه مشدی آقا جون/ اتم مهمبه جون تو
علاج کار این رژیم / بمب اتمبه جون تو

دوشنبه، اسفند ۲۰، ۱۳۸۶

اصدق الواعظین و بی بی سی



حسین پویا
5 مارچ 2008
مصاحبه رادیو بی بی سی با استاد اصدق الواعظین

" شورای امنیت این قطعنامه را مثل یک گلوله ای شلیک کرده است به خودش و خوب اگر گلوله به جای بدش بخورد که می میرد. ولی مع الاسف نمیخورد. اما ممکن است که گلوله به لمبر باسنش بخورد و یا مثلا به شانه اش بخورد که در آن صورت اعتبارش زخمی میشود و ممکن است در اثر خونریزی و یا درد و اینجور چیزها دیگر نتواند بنشیند و جلسه تشکیل بدهد و خلاصه اعتبارش همه از بین میرود."
گوینده: شنوندگان عزیز رادیو بی بی سی بخش فارسی، همانطور که اطلاع دارید‌شوراي امنيت ‏سازمان ملل متحد با اكثريت قاطع سومین قطعنامه را عليه ايران تصويب كرد. خبرگزاري فرانسه با ‏اعلام اين خبر يادآور شد كه قطعنامه 1803 شورای امنیت همانند دو قطعنامه قبلی "براساس فصل هفتم ‏منشور سازمان ملل متحد" به تصویب رسیده و "الزام آور" است. در رابطه با تاثیرات و اهمیت این قطعنامه مصاحبه ای داریم با حضرت آیت اله دکتر استاد اصدق الواعظین، کارشناس مسائل هسته ای و موشکهای بالستیک و هواپیماهای بدون سرنشین و روابط بین الملل و کشاورزی قطره ای و غیره که برای انجام چک آپ پزشکی به لندن تشریف آوردن.
حضرت آیت اله الاسلام و المسلمین استاد دکتر اصدق الواعظین از شرکت شما....
اصدق: صبر کن مومن. صبرکن. آیت اله الاسلام و المسلمین یعنی چه؟ همان آیت اله استاد دکتر بفرمایید کافی است.
گوینده: می بخشید استاد دکتر اصدق الواعظین. خدمت شما عرض کنم که همانطور که اطلاع دارید سازمان مجاهدین هم سابقه تروریسم دارد و هم اینکه در عراق کردها را و همچنین شیعیان را و حتی بسیاری از اعضای خودش را کشته. بنابراین خواهش میکنم خودتون را برای شنوندگان ما معرفی کنید و در باره تخصص اتمی و امور اقتصادی و مسائل بین المللی خودتون بفرمایید.
اصدق: بله. اولا که بسمه تعالی. شما هم فراموش کردید که بفرمایید بسمه تعالی. ثانیا بنده در دوران شاه خائن در برخی شهرهای غرب ایران روضه میخوندم و تخصصم در روضه های حضرت قاسم و دوطفلان مسلم بود. البته همان موقع ما یک سوابق مبارزاتی هم داشتیم که ساواک در واقع مانع کار مبارزاتی ما بود. یادم میاید یک بار رئیس شهربانی ساواک از من خواست که شب جمعه به خانه شان بروم. وقتی رفتم خانمش گفت که آقا لطفا یک روضه حضرت قاسم بخوانید. خوب ماهم آن زمان جوان بودیم و تحت تاثیر مبارزات امام بودیم و سر پرشوری هم داشتیم. این بود که بدون اینکه به عواقب کار فکر کنیم دل را به دریا زدیم و بجای روضه حضرت قاسم، یک فصل روضه دوطفلان مسلم خواندیم و در پایان روضه هم سه بار بلند گفتیم لعنت بر یزید. میدانید که البته منظور شاه خائن بود. خانم صاحبخانه هم بدون آنکه به روی خودش بیاورد یک پنج تومانی به ما داد. فردایش ما را به شهربانی ساواک که همان شهربانی بود احضار کردند و رئیس ساواک یک نگاه چپی به ما کرد و گفت فلانی فکر نکن که ما فرق بین روضه حضرت قاسم و دو طفلان مسلم را نمیدانیم. از این به بعد وقتی روضه میخوانی باید در پایان روضه به جان اعلیحضرت هم دعا کنی. یک بار بیشتر هم لازم نیست که بر یزید لعنت بفرستی. بنده هم از باب تقیه گفتم باشد چشم. اما همیشه بعد یک دعای آبکی به اعلیحضرت خائن، همان سه بار لعنت بر یزید را میگفتم. بعد از انقلاب هم که خوب به خاطر فعالیتهایی که کردیم در زمینه های مختلف متخصص شدیم و به همراه برخی از برادران روحانی و پاسدار دکتر شدیم و بحمداله استاد دانشگاه هم شده ایم و قرار است به زودی انشاءاله رئیس یکی از دانشگاه های معتبر بشویم.
گوینده: بله. واقعا مردم ایران خوشبختی و آزادی و رفاه خودشون را مرهون مبارزات شما هستند. با توجه به تخصص شما در زمینه مسائل هسته ای اولین سوالم از شما استاد دکتر این است که به نظر شما چطور شد که این قطعنامه صادر شد. زیرا که مسئولان جمهوری اسلامی تبليغات گسترده ای در مورد پایان یافتن "پرونده هسته ای ايران" کردند و ‏جشن های پیروزی هسته ای در مساجد و توسط بسیجیان برگزارشد. اما متاسفانه ‌شوراي امنيت ‏سازمان ملل متحد با "اكثريت قاطع" سومین قطعنامه را عليه ايران تصويب كرد.
اصدق: ببینم برادر شما مگر از وابستگان برادرمون جک اضطراب نیستید؟
گوینده: نخیر حاج آقا بنده اصلا ایرانیم. متاسفانه در حال حاضر خیلی مذهبی نیستم. چطور مگه؟
اصدق: هیچی مومن. آخه برادرا گفتن که شما خودی هستید. عرض کنم که بنده تعجب می کنم که چرا شما در مورد اون جشنها اشتباه می فرمایید. اون جشنها مربوط به نیمه شعبان و تولد حضرت مهدی بود برادر. ربطی به پیروزی هسته ای نداشت. گول تبلیغات دشمن را نباید خورد.
گوینده: ولی استاد میگویند که الان ماه صفره. حالا کو تا ماه شعبان.
اصدق: اولا بیخود میگویند. اینها هم تبلیغات استکبار جهاینه. ثانیا خوب ماه صفر باشه. امسال هم مع الاسف ماه شعبان افتاده به صفر. مثل وقتی که ماه محرم می افته به ماه رمضان. خاطرتون نیست که همین ده سال پیش محرم افتاده بود به رمضان و مومنین با زبان تشنه عزاداری میکردند.
گوینده: ببخشید استاد حواسم نبود. عرض کنم که تقریبا ده روز پیش بود که سایت شرافتمندی به اسم "ایران دیدبان" که هیچ رابطه ای با وزارت اطلاعات و بازجویی و شکنجه و تیر خلاص و قتل عام زندانیان بیگناه ندارد و همیشه به خاطر علاقه ای که به حق و حقیقت دارد بیشترین تلاشش را می کند که کسانی مثل بنده و سایر هموطنان ساده دل گول سازمان مجاهدین که یک سازمان تروریستی است و اعضای خودش را شکنجه می کند و شورای ملی مقاومت هم بازوی سیاسی سازمان مجاهدین است را نخوریم نوشت که:
"روز جمعه 22 فوریه "دكتر محمد البرادعی" دبیركل آژانس بینالمللی انرژی اتمی گزارش خود دربارهی فعالیتهای هستهای ایران را ارایه نمود
اساس صدور این گزارش شفافسازی دربارهی سؤالات و ابهامات فنی آژانس و همچنین موارد مشكوك فعالیتهای هستهای ایران بود كه با ارایهی آن، 3 مورد مهم این ابهامات راستیآزمایی شده و پاك بودن فعالیتهای ایران را اثبات كرد. ... گزارش آژانس یك پیروزی برای ملت ایران است و علیرغم آنكه از سوی دشمنان ایران تلاش میشود سؤالات فنی موجود در این گزارش بهعنوان نكات منفی نمایش داده شود...."

اصدق: ببین برادر جان؛ اگر این سایت ربطی به وزارت اطلاعات ندارد بنده نمیتوانم به سوالات شما در مورد آن جواب بدم. حالا سوال شما چی بود؟ اصلا بفرمایید نظر این برادران در مورد قتلهای موسوم به قتلهای زنجیره ای و بقیه قضایای مربوط به وزارت اطلاعات چیست؟

گوینده: هیچی حاج آقا. اینا کاملا بیطرفن. اصلا وارد بحثش نمیشن. درسش هم همینه. کارای وزارت اطلاعات به خودشون مربوطه.

اصدق: خوب. خوب. حالا سوالتان را بپرسید. سوالتان چیه؟

گوینده: هیچ حضرت آیت اله. میخواستم بپرسم که چطور است که چنین سایت محترمی بعد از تصویب قطعنامه خودش را نباخته و با روحیه ای بالا از این صحبت کرده که این قطعنامه مهم نیست. از جمله نوشته که:
"در جریان تصویب همین قطعنامه آنچه توجه جهانیان را بهخود جلب كرد اقدام روسیه و چین دربارهی قراردادهای كلان در حوزهی نفت و گاز با ایران بود." و "سفیر روسیه در سازمان ملل متحد توضیح داد كه: روسیه تنها از تحریمهایی اقتصادی علیه ایران حمایت خواهد کرد که هدف از آنها جلوگیری از دستیابی ایران به سلاح اتمی باشد. این قطعنامه در صورت تصویب بر روابط عادی تجاری ایران اثر نخواهد گذاشت و تحریم تنها شامل آن بخش از مؤسسات و شرکتهای ایرانی خواهد شد که فعالیتشان مغایر با قطعنامه های پیشین شورای امنیت در زمینه محدود ساختن فعالیت اتمی ایران باشد. ».

اصدق: مومن باید عرض کنم که از این حرفها بنده اینگونه می فهمم که شما در اشتباهید و این برادران از وزارت اطلاعات هستند ولی خودشان را به کوچه علی چپ زده اند. بنابراین سوال شما چی بود؟ شاید منظور شما این است که چرا برادران وزارت اطلاعات هم مثل ما از رو نمی روند و کم نمی آورند؟

گوینده: بنده هیچگاه چنین جسارتی در حق برادران وزارت اطلاعات نمیکنم. اصولا شورای ملی مقاومت بازوی سیاسی مجاهدین است و مجاهدین در عراق اعضای خودشان را زندانی و شکنجه می کنند. اما به گفته خبرگزاریها:
"در حالی که ايران تصويب قطعنامه تازه شورای امنيت عليه اين کشور را محکوم کرده است، روسيه از تهران خواسته است که با توقف فعاليت های حساس هسته ای قطعنامه تازه شورای امنيت را اجرا کند. وزارت امورخارجه روسيه روز سه شنبه در بيانيه ای اعلام کرد:اين قطعنامه حاوی يک «پيام جدی سياسی» به تهران است تا خواست جامعه بین المللی را اچرا کند."
نظر جنابعالی در این مورد چیست؟
اصدق: نظر روحانیت هم همان نظر حاج محمود آقاست که در واقع همان نظر رهبر معظم است. همانطور که حاج دکتر محمود آقا در مورد این قطعنامه فرمودند:
:«هر قطعنامه جديد عليه برنامه هسته‌ای صلح آميز و قانونی ايران، شليکی به شورای امنيت به عنوان بنيان سازمان ملل است و با اين اقدام ديگر اعتباری برای شورای امنيت باقی نمی ماند.»
یعنی شورای امنیت این قطعنامه را مثل یک گلوله ای شلیک کرده است به خودش و خوب اگر گلوله به جای بدش بخورد که می میرد. ولی مع الاسف نمیخورد. اما ممکن است که گلوله به لمبر باسنش بخورد و یا مثلا به شانه اش بخورد که در آن صورت اعتبارش زخمی میشود و ممکن است در اثر خونریزی و یا درد و اینجور چیزها دیگر نتواند بنشیند و جلسه تشکیل بدهد و خلاصه اعتبارش همه از بین میرود. چون شورایی که نتواند بنشیند و هی بخواهد دراز بکشد، مثل کسی که بواسیرش را عمل کرده، که اعتباری ندارد. حالا این شورای مقاومت که گفتید کی هست که اعضای مجاهدین را در عراق با کردهای زندانی شکنجه کرده است؟

گوینده: به نظر بنده اینها اصولا آنقدر اعتباری ندارند که ما در باره شان حرف بزنیم. اجازه بدهید به مصاحبه خودمان ادامه بدهیم . حضرت آیت اله همانطور که حتما شنیده اید پيش از اين و بدنبال تصویب دو قطعنامه قبلی، بسیاری از بانک ها و موسسات مالی بین المللی روابط ‏خود را با رژیم تهران قطع کرده و یا بطرز چشمگیری کاهش داده بودند. همچنین شرکتهای بزرگ نفتی ‏از انعقاد قراردادهای مهم با جمهوری اسلامی اعلام انصراف کرده اند. حجم معاملات تجاری ‏کشورهای بزرگ اروپايی نظیر آلمان با جمهوری اسلامی نیز طی 18 ماه گذشته "بطرز قابل توجهی" ‏کاهش یافته است. حال سوال اساسی این است که چگونه میتوان تلاشهای لابی های مجاهدین را برای بیرون آوردن اسم اونها از لیست تروریستی خنثی کرد؟ البته به نظر بنده شما می بایستی از این کسانی که از اینها جدا شده اند بیشتر استفاده کنید و امکانات بیشتری در اختیارشون بگذارید و خوب ماهم کمک می کنیم تا مجاهدین در واقع نتوانند به اهدافشون برسند.

اصدق: عرض کنم که این حرفها همه اش شایعات استکبار است. مطابق گفته ی حاج دکتر محمود آقا این قطعنامه ها ورق پاره ای بیشتر نیستند. اگر اروپا با ما معامله نکند چشمش کور، چین و روسیه هستند. اونها هم که نباشند چشمشان کور، آلمان و انگلیس هستند. اینها هم که نباشند چشمشان کور، شوروی سابق که هنوز هست و همانطور که به شاه خائن ذوب آهن داد به ماهم همه چیز میده. به علاوه ما که برای خربزه انقلاب نکردیم که حالا محتاج استکبار باشیم.

گوینده: ولی جناب استاد اولا که چین و روسیه هم به قطعنامه رای موافق دادند و ثانیا آلمان و انگلیس هم جزو کشورهای اصلی اروپا هستند. شوروی سابق هم که خدا رحمتش کند.

اصدق: چه کسی اینها را گفته مومن؟ اولا بنده متخصص امور بین الملل هستم یا شما؟ بنده در دوران انقلاب اقلا ده بار به دعوت انجمن اسلامی وزارت خارجه در آنجا روضه خواندم و بعدش هم سخنانی گفتم. جمهوری الهی ما هیچگاه نپذیرفته است که آلمان و انگلیس جزو اروپا باشند. اینها توطئه ی استکبار جهانی است. از اینها گذشته روحانیت در این سی سال حکومت توانسته است ایران را از بسیاری جهات خودکفا کند. ما در زمان شاه خائن حتی یک سوزن به این کوچیکی هم نمیتوانستیم درست کنیم. اما حالا به همت روحانیت مبارز دسته بیل میسازیم هرکدام دو متر. موشکهایی شبیه موشکهای کره شمالی و چین میسازیم که ده ها هزار کیلو متر برد دارند. ما به استکبار نیازی نداریم.

گوینده: ولی حضرت استاد آیت اله بفرمائید که دولت جمهوری اسلامی اگر با بیرون قطع رابطه کند بنزین را از کجا میخرد؟

اصدق: شما از شرایط داخل ایران بی خبر هستید و تبلیغات استکبار روی آستین شما هم اثر گذاشته. مگر شما اینجا بنزینتان را از اروپا و یا انگلیس و آلمان میخرید؟ شما اینجا بنزینتون را از پمپ بنزین می خرید. خوب ماهم مجبور نیستیم که بنزینمون را از خارج بخریم. ماهم میرویم پمپ بنزین خیابان ولی عصر و باکمان را پر بنزین میکنیم. والسلام و علیکم و رحمت اله.

گوینده: از حضورتان در این برنامه بسیار سپاسگذارم.

وبلاگ حسین پویا
http://hosseinpooya.blogspot.com/







سه‌شنبه، اسفند ۰۷، ۱۳۸۶

اصدق الواعظین و جنگ هسته ای

حسین پویا
26 فوریه 2008

دکتر استاد اصدق الواعظین و جنگ هسته ای!

"میگویم استاد از تخصصتان در امور هسته ای بگویید. میگوید در نوجوانی در یک در گیری، با هسته ی هلو به چشم چپ یک نوجوان زدم و او را برای مدتی یک چشمی کردم!!"
در تاریخ چهارشنبه بیستم فوریه 2008 محمد محدثين و عليرضا جعفرزاده مسئول وعضو كميسيون خارجه شوراي ملي مقاومت شورای ملی مقاومت طي يك كنفرانس بزرگ مطبوعاتي و راديو تلويزيوني در بروكسل، مركز فرماندهي، مديريت ساخت و محل مركزي تحقيقات اتمي و همچنين پروژه مخفي ساخت كلاهك اتمي رژيم جمهوری اسلامی را باارائه نقشه هاي هوايي و كروكيهاي مختلف و اسامي دست اندركاران آن فاش كردند. نامبردگان این افشاگری را با این هدف که افکار عمومی جهان و کسانی که نگران فعالیتهای اتمی رژیم هستند را تحت تاثیر قرار دهند انجام دادند اما گفته های دکتر استاد احمدی نژاد و دکتر جلیلی دبیر شورای عالی امنیت نظام، در راستای مسائل هسته ای بیانگر این است که مثل دفعات قبل، این افشاگری از بیخ بی تاثیر بوده است. با این حال آگاهان نمیدانند چرا دکتر استاد احمدی نژاد در این راستا، همین دو سه روز پیش دسته گل به آب داده و فرمود:
"در هشت ژوئيه 2003 يك گروه تروريستي اعلام كرد گروهي كه خود اينها به عنوان رسماً گروه تروريستي اعلام كرده بودنش. اعلام كرد كه مثلاً ما يك سري مطالب داريم درباره مثلاً فلان موضوع، در 15 اكتبر همون سال آژانس آمد بررسي كرد در ده نوامبر همون سال 2003 مدير كل رسماً اعلام كرد اين مطالب كذب بوده، يعني مي‌خوام بگم ما با اين مطالب كه دنيا نمي‌تواند مناسبات خودش رو بر اساس اظهارات گروهي تروريست يا گروهي، كساني كه نمي‌خواهند يك ملت به پيروزي برسد هرچند وقت مطالبي رو مطرح كنند"
این گفته ها بیانگر این است که شاید استاد دکتر این حرفها را بدون اجازه رئیسش زده و تا حدودی هم بی احتیاطی کرده. از آدمی که دور سرش هاله ی نور دارد این اشتباهات بعید است. یک جماعتی با صدها نشریه و سایت و منبر و میکروفن تلاش می کنند که دست استکبار جهانی از آستین کسی بیرون نیاید و واقعیت بی اثر بودن افشاگریهای شورای ملی مقاومت افشا شود، آنوقت ایشان بی احتیاطی کرده و بدون توجه به دست استکبار جهانی از این حرفها میزند. معلوم نیست که اگر به فکر آبروی خودش نیست، چرا با آبروی سایتهای "وزارت شایعه شکنجه" بازی میکند. چرا به این ترتیب میخواهد نشان بدهد که آن "گروهک تروریستی" هنوز سرپا ایستاده و تمام نشده.
در همین حال سایت"ایران دیده بان" که دوست و دشمن رژیم بر بیطرف بودن و عدم وابستگی اش به "وزارت شایعه شکنجه" اذعان دارند در مطبی با عنوان "یک کارشناس اتمی ادعای مجاهدین را بی اساس دانست" از قول خبرگزاری ایرنا نوشته است:
"دیوید آلبرایت" كارشناس اتمی ادعاهای تازه سازمان مجاهدین را مبنی بر اینكه تهران برای ساخت سلاح‌های اتمی تلاش می‌كند بی‌اساس دانست.
...... این كارشناس اتمی درباره ادعای مجاهدین مبنی بر دومین سایت تحقیقاتی ایران كه در آن بمب اتمی و موشك ساخته می‌شود، گفت: وی هیچ اطلاعی در این باره ندارد. .....این كارشناس رشته فیزیك كه سالهاست برنامه‌های اتمی ایران را تحلیل می‌كند، با ابراز تردید نسبت به ادعاهای مجاهدین درباره برنامه‌های هسته‌ای ایران افزود: این افراد دائما ادعاهای خود را تغییر می‌دهند. البته این نوشته بخودی خود آنقدر مستدل و با حال است که نیازی به تعریف و تمجید و تایید و تفسیر و حمایت ندارد. اما خوب چون ممکن است یکوقت عوام الناس این نوشته را بخوانند و با چیزهایی که در سایتهای دیگر از قول مقامات رژیم آمده مقایسه کنند و خدای نکرده یک تناقضاتی پیدا کنند و توی دلشان چندتا فحش نثار دست اندرکاران سایت "ایران دیده بان" و رئیس کل "وزارت شایعه شکنجه"، یعنی آخوند اژه ای ( که علاقه وافری به کله پاچه آدم دارد و مخصوصا گوش و بناگوش و پاچه را خیلی دوست دارد) بکنند، بنده تصمیم گرفتم در حمایت از این سایت محترم یک مصاحبه ای با جناب استاد دکتر ثقه الاسلام اصدق الواعظین کارشناس امور هسته ای و بمب و اقتصاد و جراحی پلاستیک و اینجور چیزا بکنم تا هرچه بیشتر معلوم شود که افشاگریهای شورای ملی مقاومت اصولا هیچ نقشی در این "مخمصه ی اتمی" که ملاها گرفتارش شده اند نداشته است. این جناب دکتر ثقه الاسلام از آن روضه خوانهای زمان شاه است که حالا ترقی کرده و شده استاد دکتر ثقه الاسلام والمسلمین و برو بیایی دارد. آن زمان تخصصش فقط روضه های دو تومانی و پنج تومانی بود اما حالا در چندین زمینه هم تخصص پیدا کرده.
میگویم جناب استاد لطفا ابتدا قدری در خصوص تخصص و سابقه خودتان در زمینه هسته ای و اتمی توضیح بفرمایید
میگوید: مرد حسابی، مومن مسجد ندیده، حالا که نوبت به ما رسید باید سابقه و مدرک رو کنیم و ثابت کنیم که تخصص ما در زمینه هسته ای و اتمی مورد قبول اساتید فن است؟ چطور آن سایت "ایران چی چی" که نام بردید، از آن آقای "آل برایت" نپرسیده که از کجا آمده و از کی کارشناس اتمی شده.
میگویم: جناب مستطاب دکتر اصدق الواعظین، اولا که "آل برایت" نیست و "آلبرایت" است. طرف از کشورهای عربی نبوده و بلکه اهل بلاد غرب است.
میگوید: ببخشید آقا سود تفاوت شد. من فکر کردم طرف از خانواده "برایت" و از حزب الهی های لبنان است.
میگویم: ایراد ندارد. اما در راستای استخواندار شدن این مصاحبه لازم است جنابعالی قدری در باره سابقه ی هسته ای خودتان بفرمایید.
میگوید: همینقدر خدمت شما و خوانندگانتان عرض کنم که بنده در سن دوازده سالگی در یک جنگ هسته ای شرکت کرده و با هسته ی هلو به چشم پسر همسایه زده و او را برای مدتی یک چشمی کردم. در دوران نوجوانی و طلبگی هم در مسجد امیرالمومنین که کمتر از ده فرسخ با مرکز تحقیقات اتمبی امیرآباد تهران فاصله دارد بارها روضه و پا منبری خواندم و به همین دلیل هم یک بار از سوی دفتر امام به عنوان کارشناس مسائل اتمبی برای حل و فصل مشکلات ایدئولوجیک سازمان انرژی اتمبی مامور شدم. خدمت شما عرض کنم که در دوران..
حرفش را قطع کرده و میگویم: بس است استاد بس است. به قول شاعر در خانه اگر کس است یک حرف بس است. بنده به تخصص شما ایمان آوردم. حالا بفرمایید که نظر شما در مورد این افشاگریهای شورای ملی مقاومت چیست؟ آیا این حرفهایی که زده اند درست است؟
میگوید: اولا آقا اینها چندسال پیش آمدند گفتند که رژیم جمهوری اسلامی هجده سال است دارد فعالیت هسته ای میکند برای اینکه بمب و از اینجور چیزای اتمبی بسازد. این البته کار درستی نبود. میگذاشتند هجده سال دیگر هم بگذرد و نظام الهی ما چندتایی از این بمبهای اتمبی بسازد و اینور و اونور بر سر کفار بریزد. دنیا که به آخر نمیرسید. بالاخره یکجوری کارشناسانی نظیر همین آقای "آل برایت" از نشانه های روی بمبها می فهمیدند که ساخت جمهوری اسلامی بوده اند و باب مذاکره را با ما باز میکردند. ثانیا بنده با استفاده از علوم قدیمه نظیر علم جفر و رمل و اضطرلاب فهمیدم که همانطور که آن آقای "آل برایت" فرموده است این حرفهای مجاهدین تکراری است. دفعه قبل و قبل تر و حتی سال 2004 هم همین حرفها را میزدند. یک بند و بطور خسته کننده ای تکرار میکنند که رژیم جمهوری اسلامی دارد بمب هسته ای می سازد.
میگویم: ولی آقای البرادعی هم در گزارشش گفته که:
«تا زمانی که آژانس پاسخ روشنی را به سوال های خود در اين باره دريافت نکرده باشد و ايران نيز با اجرای پروتکل الحاقی به آژانس اجازه بازرسی های سر زده را نداده باشد، آژانس نمی تواند با اطمينان بگويد که ماهيت برنامه هسته ای ايران مسالمت آميز است.»
میگوید: کدام البرادعی این را گفته؟
میگویم: مگر چندتا البرادعی داریم استاد دکتر اصدق؟ همان البرادعی که رئیس آژانس انرژی اتمی است. همان که انگلیسی را با لحجه عربی حرف میزند.
میگوید: آهان. برادر البرادعی را میگویی. البته مهم نیست که او چه گفته و یا میگوید. ایشان بعضی اوقات مجبور است رعایت ظاهر را بکند. مهم این است که جناب آقای پاسدار جليلي دبیر شورای امنیت ملی در یک كنفرانس مطبوعاتي فرموده است: « با گزارش آژانس حقانيت جمهوري اسلامي ايران اثبات شد» و «من اين موفقيت را به آحاد ملت تبريك عرض مي كنم».
میگویم: جناب استاد اصدق الواعظین عزیز نظرتان در مورد اینکه مجاهدین و شورای ملی مقاومت نقشی در این مخمصه هسته ای رژیم ندارند و فعالیتهاشان بیفایده است چیست؟
میگوید: از شما چه پنهان که بنده هم تا همین دیروز که آقای دکتر احمدی نژاد در تلویزیون ظاهر شد و آن حرفها را زد فکر میکردم مجاهدین و شورا خیلی وقت است تمام شده اند و عددی نیستند که بخواهند برای رژیم قدر قدرت جمهوری اسلامی مشکل سازی بکنند و یا مانع از ساختن سلاح هسته ای بشوند. اما بعد از شنیدن آن سخنان کمی نگران شدم. اما فکر می کنم که ممکن است آقای دکتر حالش خوب نبوده وقتی این حرفها را زده.
میگویم: کدام حرفها را میفرمایید استاد؟
میگوید: مجري تلویزیون از آقاي دكتر می پرسد که "چي شد كه الان ما در بحث هسته‌يي به اينجا رسيديم بهرحال اين يك فرآيند و يك پروسه‌اي بوده، ناگفته‌اي داريد؟ از آن روزهايي كه گذشت". آقای دکتر احمدی نژاد در پاسخ میفرمایند "نا گفته البته فراوان است كه خب ملاحظاتي كه ملت ايران مي‌دانند من نمي‌توانم همه‌اش را بگويم اما اجازه بدهيد يك نگاهي به فرآيند بياندازيم. موضوع هسته‌يي تقريباً به شكل جديدش، يعني اين ماجرا از تير 81 شروع شد، يك گروهي از منافقين آمدند يك گزارشهايي منتشر كردند از نطنز و اراك و اين حرفها، حساسيت درست شد آژانس وارد شد بعد قعطنامه‌هاي شوراي حكام پي در پي، پي در پي، و .."
میگویم: استاد جان پس معلوم میشود که مجاهدین آنقدر که میگویید کم اهمیت هم نیستند.
میگوید: بنده هم گیج شده ام آقا. ما بیست سی سال است میگوییم اینها تمام شدند و چه و چه شدند. حالا این آقای احمدی نژاد این حرفها را زده. بنده باید از ولی فقیه کسب تکلیف کنم که بالاخره اینها تمام شدند یا هنوز هستند.
میگویم: استاد جان نظرتان را در باره قطعنامه سوم بفرمایید. اگر تصویب بشود تاثیری دارد یا بیخودی است.
میگوید: اینهایی که میگویند این قطعنامه ها مشکلات اقتصادی درست میکند معلوم است که از علم اقتصاد بی اطلاعند. شما دقت کنید که ما در حال حاضر برخلاف کشورهای استعماری، علیرغم گران شدن قیمت ها، دچار هیچگونه تورمی نیستیم.
میگویم: ولی اخیرا ریيس کل بانک مرکزی ايران گفته است " زمانی که هدف گذاری کشور بر مبنای نرخ تورم ۸ درصدی قرار گرفته، رسيدن به تورم ۲۰ درصدی نگران کننده است".
میگوید: خوب بیخود گفته است. وقتی آدمهای نادان و بی تخصص حرف می زنند همین است دیگر. شما باید ببینید ولی فقیه و امام جمعه و حاج محمود آقا چه میگویند. نظر شما را می اندازم به گفته های ایشان در گفتگو با تلویزیون. جناب آقای احمدی نژاد، رييس جمهوری اسلامی ايران، ۲۵ آذر ماه گذشته، در يک برنامه تلويزيونی دلايل و عوامل افزايش تورم را اعلام کرده. به گزارش خبرگزاری ايسنا، ایشان در بخشی از سخنان خود گفته بود: «از جمله عوامل ديگر (تورم)، تحريک های تورمی و تورم انتظاری و انتظار تورمی است و جنگ رواني هايی که به نظر من سازمان يافته است و دائما تکرار مي شود.»
میگویم: دکتر اصدق جان دیگه داری وارد بحثهای خیلی تخصصی میشی که نه من و نه خوانندگان توان فهمش را نداریم. اگر دوست دارید یک توضیحی بدهید. وگرنه که خدا حافظی کنیم.
میگوید: مختصرا توضیح بدهم منظور ایشان این است که تورم در انتظار تکرار میشود و سازمان در این قضیه با جنگ روانی متورم میشود و باید انتظار توطئه استکبار جهانی را از نظر تکرار تورمی داشت. اما دعای خیر ولی فقیه باعث شده که گرانی ربطی به تورم نداشته باشد.
میگویم: من هنوز هم چیز زیادی نفهمیدم. میشود کمی بیشتر توضیح بدهید؟
میگوید: توضیح بیشترش را از همان سایت "ایران ملا دیده بان چی چی" بخواهید. آنها حتما تخصص بیشتری در اقتصاد دارند.
میگویم: حقیقتا سخنان روشنگرانه ای گفتی. حلالت باشد آن پنج تومانی هایی که شبهای جمعه از بابت روضه های پرشورت از مومنین میگرفتی.

وبلاگ حسین پویا
http://hosseinpooya.blogspot.com/

دوشنبه، بهمن ۲۹، ۱۳۸۶

انتخابات و پاکستان






18 فوریه 2008


انتخابات پاکستان و ولی فقیه مسلمین جهان!


به درخواست پرویز مشرف و تصویب سازمان ملل، و موافقت آیت اله خامنه ای، برگزاری انتخابات در پاکستان به وزارت کشور ایران واگذار شد.
آگاهان از قول خبر گزاری یونایتد پرس گزارش کرده اند که به دنبال چندین دور مذاکرات محرمانه و آشکار بین مقامات سازمان ملل و دستگاه رهبری پاکستان شامل ژنرال پرویز مشرف و چند ژنرال دیگر، بالاخره ژنرال مشرف برای برگزاری یک انتخابات سالم و دموکراتیک در پاکستان دست به دامان آیت اله خامنه ای ولی فقیه مسلمین جهان شده است. مشرف به ولی فقیه مسلمین توضیح داده که او و مردم پاکستان مسلمان هستند و علیرغم مشکلات داخلی و دعواهای بین شیعه و سنی و غیره در پاکستان، همه از خامنه ای به عنوان ولی فقیه مسلمین جهان انتظار دارند که در چنین لحظات تاریخی حساسی قدم پیش گذاشته و برای حل مسائل انتخابات و دموکراسی در پاکستان اقدام مناسب انجام بدهد. مشرف در جلساتی که با مقامات سازمان ملل داشته برای آنها توضیح داده است که دستگاه نظامی پاکستان به علت فسادهای گسترده مالی توان و صلاحیت برگزاری یک انتخابات سالم در پاکستان را ندارد و اگر جامعه جهانی علاقمند است که در پاکستان دموکراسی برقرار شود و خون خانم بوتو به هدر نرود تنها راه درخواست از ولی فقیه مسلمین جهان برای پا درمیانی و به عهده گرفتن مسئولیت است. خبرگزاری چماق پرس به نقل از بقیه خبرگزاریها گزارش میکند که ولی فقیه مسلمین جهان ابتدا این درخواست را رد کرده و گفته است که اولا نمیداند پاکستان کجاست و ثانیا قبول چنین مسئولیتی مشکلات آن جهانی دارد. اما ژنرال مشرف ضمن دادن آدرس پاکستان و بوسیدن چند باره دست "آقا" و ریختن چند قطره اشک از ایشان خواسته است که مسئولیت برقراری دموکراسی در پاکستان را به عهده بگیرد و باعث شود که پاکستان هم به یک کشور دموکراتیک مثل ایران تبدیل شود.
ولی فقیه مسلمین جهان بعد انجام یک استخاره با تسبیح، به مشرف فرموده است که ما قول نمیدهیم که صددرصد شما هم مثل ما دموکراتیک بشوید اما چون نسبت به مسلمین جهان مسئول هستیم و پاکستان هم بنا به گزارش آقای احمدی نژاد تا حدودی جزو جهان محسوب میشود، علیرغم همه مشکلات دنیوی و اخروی که ممکن است پیش بیاید با درخواست شما موافقت می کنیم. آگاهان از قول خبرگزاری یونایتدپرس اضافه کرده اند که بعد از این جلسه آقای خامنه ای به وزیر کشور دستور داده است که مقدمات بر عهده گرفتن انتخابات سالم مجلس در پاکستان را فراهم کند.

خبرنگار خبرگزاری چماق پرس با وزیر کشور جمهوری اسلامی مصاحبه ای در این زمینه به عمل آورده که متن آنرا در زیر مشاهده میفرمایید:

خبرنگار: حضرت آیت اله بسم اله القاصم الجبارین.

وزیر کشور: بسم اله المنتقم برادر.

خبرنگار: اولندش که نوکرتم حاجی. دومندش اجازه بدین که این ماموریت الهی- روحانی رو به شما که تخصص و تجربه زیادی در زمینه برگزاری انتخابات سالم مجلس دارید تبریک عرض بکونم. سومندش اگر ممکنده توضیح بدین که به نظر شما چرا سازمان ملل و ژنرال مشرف تا این اندازه به جمهوری اسلامی بله، یعنی قبولش دارن.

وزیر کشور: به نام خداوند درهم کوبنده انتخابات و با درود به ولی فقیه مسلمین جهان. باید عرض کنم که اینطور نیست که جهان نفهمد که ما چه زحمتی در راه برقراری دموکراسی و مجلس منتخب مردم در ایران و حتی در عراق کشیده ایم. شما دقت کنید که نهاد محترم شورای نگهبان و نهاد محترم سپاه پاسداران که هردو از یادگار های امام راحل هستند در واقع تضمین برقراری سالم انتخابات در ایران هستند. مجلس ما تنها مجلسی در جهان است که نمایندگانش هیچگونه عمل غیرسالمی برای انتخاب شدن نمیکنند. برادران شورای نگهبان و سپاه اگر ببینند که کسی کاندید شده که به دلیل اینکه ضعفی در اعتقادش به ولی فقیه باشد، ممکن است بخواهد خطایی در این زمینه بکند صلاحیتش را تایید نمی کنند. اینهایی که در ایران صلاحیتشان تایید نشده تصور نفرمایید که همگی دزد و جنایتکار هستند. البته بسیاری از آنها هستند اما بسیاری هم نیستند و قبلا از خدمتگذاران ولی فقیه بوده اند ولی حالا فکر کرده اند اینجا سویس است و یا خانه خاله است و میتوانند به مجلس بیایند و یک حرفهایی بزنند و خلاصه ولی فقیه را ناراحت کنند. اما شورای نگهبان همانطور که از اسمش پیداست نگهبانی میکند دموکراسی را و به این منحرفین اجازه شرکت در انتخابات نمیدهد. اینست که نمایندگان ما نیازی هم به این کارها خلاف نمیبینند چون همه ی نمایندگان در خدمت ولی فقیه هستند. رئیس جمهور و وزرا هم در خدمت و تحت امر ولی فقیه هستند. قوه قضائیه هم در اختیار و تحت امر ایشان است. پس به این ترتیب ما در حال حاضر نیازی به تقلب در انتخابات نمی بینیم. این همان مشکلی است که پاکستان و امریکا دارند. چون ولی فقیه ندارند و شورای نگهبان ندارند خوب نمایندگاه در انتخابات تقلب می کنند. نمایندگان اول باید یاد بگیرند که چرا انتخاب میشوند و در مجلس چه وظیفه ای دارند. آنوقت دیگر از اینکه شورای نگهبان صلاحیتشان را رد کند ناراحت نمیشوند و به این یکی و اون یکی برای قبول صلاحیت و انتخاب شدن رشوه نمیدهند.

خبرنگار: به به! دم شما گرم. به نظر شوما برای اگه، میگم اگه که تو رودروایسی نیفتی. اگه بخوایم یه انتخابات سالم در پاکستان بکونیم، باهاس چیکار بکونیم بیتره؟

وزیر کشور: بنده همانطور که خدمت ولی فقیه عرض کردم نظرم این است که ابتدا باید یک شورای نگهبان در پاکستان معین شود. زیرا که اگر اینها شورای نگهبان داشتند مجبور نبودند که آن خانم را آنطور بکشند. خب میشد که ابتدا صلاحیت ایشان را رد کرد و بعد هم ایشان را به زندان اوین دعوت کرد و خب در اونجا بقیه ماجرا خود بخود پیش میرود و کسی هم مشکلی پیدا نمیکند. از این مهمتر این که آقای ژنرال مشرف با توجه به اینکه قیافه و وجنات روحانی دارند، میبایستی لباس روحانیت هم تن کرده و خود را ولی فقیه پاکستان اعلام کنند و اختیارات مجلس را هم محدود به یک مسائل جزیی بکنند. مثل کشور خودمان. در اینصورت نمایندگان بیخودی وارد مقولات مهم مملکتی نخواهند شد و رویشان را برای رهبر معظم مملکت زیاد نخواهند کرد. به علاوه آقای مشرف میبایستی تعدادی از پست های وزارتی را هم به روحانیت بدهند.

خبرنگار: یعنی همه ی این کارا رو باهاس قبل از انتخابات بکونند؟ پس شوما چیکار میکونید؟

وزیر کشور: البته مجبور نیستند که همه ی کارها را در همین یکی دوماه بکنند. ما میتوانیم ترتیبی بدهیم که در یک انتخابات سالم تعدادی از کسانی که ایشان مد نظرشان است از صندوق بیرون بیایند. ما الان در وزارت کشور برادرانمان چنان تخصص هایی پیدا کرده اند که در هیچ کشور دیگری پیدا نمیشود. برادران میتوانند بدون دخالت در هنگام رای دادن، هر اسمی که لازم باشد را از صندوق در بیاورند. حتی اسامی کسانی که اصلا کاندید نشده باشند. بقیه کارها را باید تا انتخابات بعدی انجام بدهند و انشاء اله در انتخابات بعدی هم یک انتخابات سالم خواهند داشت و هم تا آن موقع دموکراسی در پاکستان برقرار شده و شورای نگهبان پاکستان میتواند ناظر بر انتخابات باشد. والسلام علیکم و رحمت اله و برکاته.

خبرنگار: نوکرم حاج آقا وزیر، اما یه سوال دیگه هم دارم.

وزیر کشور: شما از کدام خبرگزاری هستید برادر؟

خبرنگار: چاق پرس حاج آقا.

وزیر کشور: این اسم را تا بحال نشنیده ایم مومن. نکند شما برای این ضد انقلابهای لوس آنجلسی کار میکنید. اسمتان که طاغوتی است.

خبرنگار: نه نوکرتم طاغوت کدومه. چاق پرس در اصلش چماق پرس بوده. به علت کثرت استفاده از چماق توسط برادران تبدیل شده به چاق پرس.

وزیر کشور: پس خودی هستی. بگو برادر سوالت را بگو.

خبرنگار: همانطور که حتما خودتون هم خبردارید، ضد انقلاب نامرد شایعات کرده که در کشورهای غربی نه ولی فقیه دارن و نه شورای نگهبان. مردم هم تو انتخابات شرکت میکونن. شکایتی هم از تقلب و اینجور چیزا نمی شه. واسه ی مقابلات این شایعاتو در راستای ضد انقلاب چه خلاصه ش چیکار می کونید؟

وزیر کشور: اگر ما قرار باشد بر اساس شایعات ضد انقلاب کاری بکنیم که همه وقتمان را باید صرف این کارها بکنیم. اگر این شایعات درست بود که مقامات سازمان ملل و ژنرال مشرف برای برگزاری انتخابات سالم در پاکستان دست به دامان ولی فقیه مسلمین جهان نمیشدند. مهم این است که امروز دیگر همه ی جهان اقرار میکند که آزادی و دموکراسی که در کشور ما برقرار است در جهان نمونه ندارد. این غربی های کافر استکباری هنوز نمیدانند که رمز همه ی این پیشرفتهای ما؛ از پیشرفتهای هسته ای گرفته تا برگزاری انتخابات سالم و داشتن مجلس متدین و پیرو ولایت فقیه، همه و همه در همین حضور پربرکت ولی فقیه مسلمین است. امریکایی ها بجای اینکه اینهمه انرژی و پول صرف انتخابات رئیس جمهوری بکنند میتوانند با نصف این قیمت انتخابات را برگزار کنند به شرطی که ابتدا یک ولی فقیه انتخاب کنند. این حرفها را من نباید به شما بزنم چون شما خودتان این چیزها را بهتر از من میدانید. اما بین خودمان بماند، "آقا" قرار است در مراسم سخنرانی این هفته به امریکا هم پیشنهاد بدهد که اگر میخواهند در انتخابات ریاست جمهوریشان تقلب و از اینجور مسائل نباشد، و مخارج برگزاری انتخابات هم خیلی کمتر از آنچه آنها برآورد کرده اند باشد، برگزاری انتخابات امریکا را هم به ما واگذار کنند. ایندفعه دیگر واقعا والسلام علیکم و رحمت اله و برکاته.

وبلاگ حسین پویا
http://hosseinpooya.blogspot.com/

جمعه، بهمن ۱۹، ۱۳۸۶

موشک آخوندی




حسین پویا
نوزدهم بهمن 1385

یک انتقاد جدی به سازمان مجاهدین!
سایت "ایران دیدبان"؛ سایت اصلی وزارت اطلاعات که برای مقابله با مشکلاتی از قبیل تورم و اعتیاد و فساد اداری و فقر در ایران؛ که عامل اصلی آنها مجاهدین و شورای ملی مقاومت هستند، راه افتاده، مطلب جالبی دارد در باره موشکی که اخیرا رژیم دانشمند پرور آخوندی به آسمان فرستاده. این سایت اسمش "ایران دیدبان" است که اسم بسیار با مسمائی است. علت این نامگذاری به گمان بنده این است که هیچ فرد و گروهی نه در حال حاضر و نه در گذشته به اندازه وزارت اطلاعات برای آبادی ایران و آزادی مردم ایران زحمت نکشیده و برای ایران افتخار نیافریده است. حتی آقا محمد خان قاجار و فتحعلی شاه هم اینقدر در راه اعتلای ایران زحمت نکشیده اند. البته بقیه شخصیتها و نهادهای جمهوری اسلامی؛ از قبیل ملا حسنی و احمدی نژاد و دستگاه قضائیه و خود خمینی که بنیانگذار این نظام است، هم کم افتخار نیافریده اند. چه افتخاری بالاتر از اینکه برخلاف کشورهای امپریالیستی و استکباری، زندانهای ایران بجای دزدان و جنایتکاران، پر است از دکترها و مهندسین و دانشجوها و نویسندگان و روشنفکران. چه افتخاری بالاتر از اینکه در رژیم جمهوری اسلامی، یک قلم ده ها هزار نفر را در جریان قتل عام زندانیان سیاسی سال 67 یکجا کشته اند بدون آنکه خون از دماغ کسی بیاید و یا کسی دستگیر بشود و یا حتی کسی متهم به آدمکشی بشود و چنین عدالتی در جهان واقعا بی سابقه است. یا همین احکام اعدام نوجوانانی که در سنین کودکی مرتکب جرم شده اند، که توسط قوه قضائیه صادر میشود، خودش چه خدمت بزرگی است به بشریت. یا همین عمل سازنده و انسانی سنگسار که از افتخارات جمهوری اسلامی و در واقع کل بشریت است. اما خوب افتخاراتی که وزارت اطلاعات و ابواب جمعی اش از قبیل سعید امامی آفریده اند چیز دیگری است. اینها واقعا قهرمانان گمنامی هستند که در نهایت تواضع و افتادگی و مهربانی و عطوفت "اسلامی"، فقط با استفاده از یک چاقو و یا یک تکه طناب، بشریت را و در مرحله اول ایران و ایرانی را از شر نویسندگان و روشنفکرانی که کاری جز نق زدن نداشته و راه تکامل جامعه "اسلامی" را بسته اند، خلاص کرده و میکنند. پس حق دارند که اسمشان را "ایران دیدبان" بگذارند. حق دارند که درخواست دریافت جوائزی نظیر جایزه صلح نوبل هم بکنند. بگذریم. داشتم عرض میکردم که این سایت مطلب جالبی در باره موشک فضا پیمائی که اخیرا توسط واحد موشکی سپاه پاسداران به فضا فرستاده شده دارد.
"ایران دیدبان" در تاریخ 17/11/1386 مینویسد:
"دو روز است كه ایران موشك "كاوشگر 1" خود را به فضا پرتاب كرده و این رویداد مهم مورد توجه گستردهی جهانی قرار گرفته و انعكاس بیسابقهای در تمامی رسانههای جهان داشته است.پرتاب راكت كاوشگر از جمله مقدمات اولیهی پرتاب ماهواره به مدار است و شناسایی محیط پروازی ماهواره‌ها قبل از پرتاب، از سوی این راكت‌ها انجام می‌شود. پرتاب این راكت مقدمهی پرتاب ماهوارهی تحقیقاتی "امید" ایران است كه در آیندهای نزدیك با پرتاب به فضا در مدار ارتفاع ِ پایین قرار خواهد گرفت.ساخت ماهوارهی تحقیقاتی پیشرفتهی "امید" و سامانهی پرتاب آن بهنام ماهوارهبر ِ "سفیر" و همچنین "كاوشگر 1" بهدست دانشمندان كشورمان، ایران را در جایگاه یازدهمین كشوری كه توانمندی ارسال ماهواره به فضا را پیدا كرده و نیز جزء چند كشور منحصر به فرد و نخست در جهان، كه مركز آزمایش ماهواره در شرایط فضا را ایجاد كردهاند، قرار داده است.تاكنون دستگاه منگول تبلیغاتی مجاهدین در برابر این رویداد مهم كه در صدر اخبار جهان بوده خفقان گرفته و هیچ واكنشی نشان نداده است. این سكوت و عدم موضعگیری نشانگر آن است كه دار و دستهی رجوی در برابر موفقیتهای علمی - تحقیقاتی ایران عاجز و مفلس میشوند و هیچ حرفی برای گفتن ندارند. از سوی دیگر باید منتظر بود كه مجاهدین پرتاب كاوشگر 1 را نیز بهنحوی به مسایل نظامی مرتبط كنند، اما هنوز نتوانستهاند واكنش خود در مقابل این خبر را جمع و جور كنند و بر حسادت و برق گرفتگی خود فایق بیایند."
البته اینکه این رویداد مهم مورد توجه گستردهی جهانی قرار گرفته و انعكاس بیسابقهای در تمامی رسانههای جهان داشته است مسئله مهمی است. واقعیت هم دارد. چرا که تمامی رسانه های جهان در انتظار حل مشکلات فضا توسط جمهوری اسلامی هستند و هرگز این نگرانی را ندارند که خدای نکرده دانشمندان سپاه پاسداران یک وقت بجای ماهواره، محض شوخی و خنده، یک کلاهک اتمی روی کله این موشک "کاوشگر" بگذارند. زیرا که چه کسی مسئول تر و متعهد تر از دانشمندان سپاه که هیچ نقشی در ساختن چیزهای دیگری نظیر بمبهای کنار جاده ای و کمربندهای انفجاری نداشته اند. البته این وسط فرانسویهای قورباغه خور یک چیزهایی گفته اند و یک شایعاتی راه انداخته اند که فقط میتواند ناشی از حسادت باشد.
اما اینکه مجاهدین این خبر را نادیده گرفته و یا بی اهمیت تلقی کرده اند و خیلی در باره آن مطلب پخش نکرده اند خوب جای انتقاد دارد. یک انتقاد جدی. چرا؟ خوب الان عرض میکنم.
توجه بفرمایید که این موشک در واقع داروی همه ی دردهایی است که مردم ایران دچارشان هستند. همان دردها و مشکلاتی که نه ربطی به جمهوری اسلامی دارند و نه به دولتمردان و رهبران جمهوری اسلامی و همگی باقی مانده از دوران "آن پدر و پسر"!! هستند. مشکلاتی از قبیل قطع گاز مردم در سرمای زمستان و کارتن خوابی و بیکاری و تورم و اعتیاد و غیره قرار است با همین موشک حل و فصل شود.
آقایان مجاهدین بنده شما را دوست دارم اما این بی اهمیت تلقی کردن "موشک فضا پیما" کار درستی نیست. چطور است که وقتی جمهوری اسلامی هفتاد فروند موشک فسقلی به قرارگاه شما میزند سرو صدایتان در میاید اما وقتی یک موشکی به این گندگی به فضا میفرستد سکوت می کنید. مگر موشک با موشک فرق می کند؟ چشمانتان را باز کنید. این موشک همان علاج درد مردم ایران است. این موشک همان دوای درد پنج میلیون معتاد است. علاج زخم نیم میلیون زن تن فروش است. علاج درد همان کارگرانی است که چپ و راست به خاطر نگرفتن حقوق و اخراج دسته جمعی و بسته شدن کارخانه تظاهرات و اعتصاب می کنند و خود شما خبر این تظاهرات را نه یک بار که ده ها بار در تلویزیونتان و نشریاتتان پخش می کنید. بله آقایان مجاهدین. این موشک همان راه حل آخوندها برای پایین آوردن نرخ تورم است. راه حل قطع گاز مردم در سرمای زمستان است. این موشک وسیله آوردن پول نفت بر سر سفره های خالی مردم است که جزو قولها و تعهدات احمدی نژاد بود. این موشک طلیعه و بشارت دهنده ی سال عدالت است که خامنه ای قولش را داد. این موشک همان موشکی است که خواب شیران را آشفته کرده. مگر نشنیده اید که:
بود شیری به بیشه ای خفته موشکی کرد خوابش آشفته
موشکی که نشانه از چین داشت کله ای پوک و دمب سنگین داشت

بله آقایان مجاهدین، در راستای همین استدلالات متقن است که من در این مورد حق را به این سایت ایران دیدبان میدهم. میخواهد خوشتان بیاید. میخواهد خوشتان نیاید.
آقایان مجاهدین هرکس نداند شما خوب میدانید که اگر اتحاد جماهیر شوروی علیرغم بدبختی اقتصادی که دامنگیر مردمش شده، از هم پاشیده نشده و همچنان به عنوان یکی از دو قدرت بزرگ جهان اقمار خودش را از خطر غربزدگی و به قول استاد ملا حسنی از شر امپریالیس حفظ کرده، فقط و فقط به دلیل داشتن همین موشک های فضا پیما بوده است. یوری گاگارین روسی که اولین فضانورد جهان بود را که فراموش نکرده ایم. اگر آن موشک فضاپیمای سایوز (یا چیزی که اسمش را نمیدانم) و این جناب یوری گاگارین فضانورد نبودند حالا دیگر اثری از اتحاد جماهیر شوروی بر روی کره خاکی نبود. بنابراین اگر که جمهوری اسلامی در این سالها هیچ کاری نکرده بود بجز اینکه همه ی درآمد نفت و گاز را صرف ساختن این موشک بکند، حتی اگر برای ساختنش از کره شمالی و چین کمونیست کمک بگیرد، باز هم حق داشت و شما آقایان مجاهدین باید خبر این موشک فرستادن به فضا را با آب و تاب تمام پخش میکردید. بخصوص اینکه این موشک با گذشتن از جو زمین وارد آسمان سوم شده و در آنجا احتمالا با منبع نوری که در سازمان ملل دور سر احمدی نژاد ظاهر شده بود تماس نزدیک برقرار خواهد کرد و در صورت لزوم باطریهای آفتابی آنرا عوض خواهد کرد تا بعد از این، هاله نور دور سر احمدی نژاد دیگر قطع و وصل نشود. و البته بزودی در رساله ی عملیه ی ولی فقیه مسلمین جهان هم مسائل مربوط به امور طهارت و جماع با حیوانات و مستراح رفتن با پای چپ و راست در فضا و در موشک فضاپیما، و نحوه ساختن حوض کر و مستراح شرعی در موشک برای مومنین فضانورد و ساکنین در فضا روشن خواهد شد.
اما به گمان من یک اشکال کوچکی هم به سایت ایران دیدبان و وزارت اطلاعات وارد است و آنهم این است که اینها هم نباید فراموش کنند که بیش از همه خودشان میدانند و بارها هم گفته اند که مجاهدین خیلی وقت است که تمام شده اند. خودشان گفته اند که آن چند نفری هم که هنوز در قرارگاه اشرف مانده اند منتظرند که ماموران وزارت اطلاعات کمکشان کنند و از دست مجاهدین رهایشان کنند و برایشان ویزایی چیزی بگیرند تا آنها هم بتوانند از عراق خارج شده و به اروپا بیایند و خیال وزارت اطلاعا ت از بابت سلامت و خانواده شان راحت بشود. مخصوصا که انسان شریفی مثل نوریزاده که اصلا سابقه ی مزدوری و دریافت مواجب از سفارت جمهوری اسلامی و دروغگویی را هم ندارد، سفارش این مجاهدین که قرار است از قرارگاه اشرف فرار کرده و خود را به مامورین وزارت اطلاعات معرفی کنند را هم به رئیس جمهور عراق و هم به وزیر خارجه و داخله عراق کرده است و از فرمانده نیروهای امریکایی در عراق هم که از دوستان دوران کودکی ایشان بوده قول گرفته که هر مجاهدی که از اشرف فرار میکند را با اسکورت کامل و سلام و صلوات تحویل ماموران وزارت اطلاعات در عراق بدهند.
بنابراین چرا از "دستگاه منگول تبلیغاتی مجاهدین" که دیگر مدتهاست وجود خارجی ندارد باید انتظار داشت که خبر بسیار مهم و
سرنوشت ساز "موشک" را اینور و آنور پخش کنند؟
------------------------------------------------------------------------------
وبلاگ نوشته های حسین پویا
http://hosseinpooya.blogspot.com/

سه‌شنبه، بهمن ۰۲، ۱۳۸۶

سوالات کنکور



حسین پویا
22 ژانویه 2008

سوالات گزینش دانشجوی دکترا
برادران و خواهران داوطلب دکترای مطالعات انتخاباتی، با توجه به اینکه:
به گفته ستاد انتخابات وزارت کشور، در مجموع پنج هزار و ۸۰۶ نفر برای شرکت در انتخابات هشتمین دوره مجلس شورای اسلامی ثبت نام کرده اند که پنج هزار و ۴۰۱ نفر از آنان مرد و ۴۰۵ نفر (کمتر از پنج درصد) زن هستند. برادر افشار (قبلا پاسدار بوده)، رئیس ستاد انتخابات وزارت کشور، نیز گفته است که بر اساس استعلام های دریافتی وزارت کشور از مراجع چهارگانه، حدود سه هزار نفر (بیش از پنجاه درصد!!) از داوطلبان مجلس هشتم پرونده قضایی دارند که البته «رد صلاحیت ها یا عدم احراز صلاحیت در صورتی که داوطلبان بخواهند به صورت کتبی به آنان اعلام می شود و حتی اگر داوطلبان تمایل داشته باشند مفاد دلایل و مدارک رد صلاحیت ها هم به آنان ارائه می شود اما منابع ارائه دهنده اطلاعات مذکور به آنان ارائه نخواهد شد.». (یعنی که بیش از پنجاه درصد داوطلبان ورود به مجلس شورای اسلامی داری پرونده قضایی هستند و مدارک مربوطه هم در اختیار وزارت کشور است. و تعداد کل داوطلبان زن نیز در حدود هفت در صد مردان است).
لطفا به طور شفاف به سوالات زیر پاسخ بدهید. سوالات بصورت چند جوابی است اما اگر هیچکدام از جوابهای پیشنهاد شده را درست نمیدانید میتوانید پاسخ خودتان را با در نظر گرفتن تمام جوانب امنیتی جداگانه نوشته و برای ولی فقیه ارسال کنید:
سوال اول - منظور از پرونده قضایی که باعث نداشتن صلاحیت برای انتخاب شدن در مجلس میشود چیست؟
1- بدون اطلاع امام جمعه و رئیس کمیته محل دزدی کرده اند.
2- اعمال منافی عفت انجام داده و حق و حساب قاضی مربوطه را نداده اند.
3- اختلاس کلان کرده و حق و حساب وزیر و مدیر مربوطه را نپرداخته اند.
4 – در پرونده شهرام جزایری نامشان برده شده ولی رئیس مجلس قبلی در جریان نبوده است.
5 – رشوه کلان گرفته و سهم دفتر امام را نداده اند.
6 - همه این کارها را کرده اند و با پررویی تمام ولی فقیه را هم قبول ندارند.
7 – از قیافه احمدی نژاد دلخورند و پشت سرش لیچار بافته و "هاله نور" را زیر سوال برده اند.

سوال دوم – در مورد آن پنجاه درصد بقیه که بر اساس گفته رئیس ستاد انتخابات، پرونده قضایی ندارند و قرار است صلاحیتشان تایید شود:
1 – پرونده داشته اند و با پرداخت حق و حساب مشمول مرور زمان شده.
2 – گذاشته اند تا نماینده مجلس بشوند و بعد خلافهای پدر و مادر دار بکنند.
3 – امام جمعه و یا رئیس کمیته و یا فرمانده سپاه محل اقامتشان بوده اند و یا اینکه از دوستان احمدی نژاد بوده اند و پرونده ای برایشان تشکیل نشده.
4 – هیچکدام. آنها هم پرونده قضایی دارند اما چون جزو باند غالب و از کشته مرده های ولی فقیه هستند و فعلا با داشتن پرونده قضایی رفتنشان به مجلس جایز است.

سوال سوم – اینهمه دزد و قاچاقچی و مجرم چرا داوطلب نمایندگی مجلس شده اند؟
1 – با استفاده از رانت نمایندگی مجلس بدون نگرانی از بابت رقبای مسئول در دولت، به همان کار خلاف ادامه بدهند.
2 – با استفاده از اطلاعاتی که در مجلس کسب می کنند در زمینه های دیگر برای انجام خلافهای جدید تجربه و اطلاعات کسب کنند.
3 – با همکاری بقیه نمایندگان باندهای بزرگتری برای خلافکاری درست کنند.
4 – با استفاده از رانت نمایندگی مجلس پرونده های قبلی خود را ماست مالی کنند.
5 – بیش از پنجاه درصد کسانی که طرفدار و حامی جمهوری اسلامی و رژیم ولایت فقیه هستند، دزد و قاچاقچی و ... هستند.

سوال چهارم – چرا تعداد داوطلبان زن اینقدر کم است؟
1 – تعداد داوطلبان زن در اصل دو برابر این بوده اما چون در جمهوری اسلامی زنان نصف مردان به حساب می آیند؛ تعداد نصف اعلام شده.
2 – زنان چون در جمهوری آخوندی خیلی پیشرفت کرده اند، حوصله نماینده شدن و این قرطی بازیها را ندارند.
3 – زنان علاقه ای به داشتن پرونده قضایی نداشته اند.
4 – زنان بدون اجازه شوهرشان اجازه اختلاس و رشوه گرفتن و دزدی و اینجور خلافهای مردانه را ندارند.
5 – زنان بدون اجازه شوهرشان حق نماینده شدن ندارند و شوهرهای مکتبی هم غیرتشان اجازه نمیدهد که زنانشان کارهای خانه را رها کرده و نماینده مجلس بشوند.

سوال پنجم – نمایندگان فعلی بعد از پایان دوره نمایندگیشان چه کار میکنند؟
1 – بر میگردند به دانشگاهها و یا زندان اوین و زندانهای دیگر برای همکاری با وزارت اطلاعات و آمادگی برای یک دوره بعدی نمایندگی.
2 – پولهایی را که در این چهار سال "ذخیره"!! کرده اند برداشته و به خارج آمده و در بی بی سی و رادیو زمانه و غیره استخدام شده و میشوند به اصطلاح اپوزیسیون اصلاح طلب و برای جامعه مدنی!! تبلیغ میکنند.
3 – مجددا به همان شغلهای قبلی نظیر کلاه برداری و اختلاس و قاچاق مواد مخدر و غیره که برایش پرونده قضایی دارند بر میگردند.
4 – هیچکدام. با پرداخت حق و حساب به سرپرست انتخابات وزارت کشور و امام جمعه محل، دوباره اسمشان از توی صندوق درآمده و به مجلس برمیگردند.

سوال ششم – نظر و احساس ولی فقیه در مورد اینهمه داوطلبان نمایندگی مجلس از میان دزدان و جنایتکاران و مجرمین چیست؟
1- خوشحال شده و از اینهمه پیشرفت در امور دزدی و اختلاس و جرم و جنایت که نصیب کشور "اسلامی" شده احساس غرور میکند.
2- رئیس ستاد انتخابات را احضار کرده و گوشش را پیچانده و به او میگوید؛ مردک اقلا برای حفظ آبروی ما در دنیا هم شده میگفتی که اینها ولی فقیه را قبول ندارند و بنابراین صلاحیتشان تایید نمیشود.
3- دستور میدهد برای دزدان و جنایتکاران و قاچاقچیانی که ولی فقیه و قانون اساسی جمهوری اسلامی را قبول دارند یک "مجلس شورای اسلامی" جداگانه درست کنند تا آنها با خیال راحت در لباس نمایندگی مجلس به جرم و جنایت خودشان ادامه بدهند.
4- نظری ندارد چون براساس اختیاراتی که در قانون اساسی به او داده شده نمایندگان مجلس را هم مثل وزرا و مدیران دولت و بقیه نهادها جزو گوسفندان خودش به حساب می آورد.
5- هنوز معلوم نیست. باید صبر کرد تا انتخابات تمام شود و بعد از ایشان استفتاء نمود؟

سوال آخر (پاسخ به این سوال اختیاری بوده و اوطلبان باید مواظب باشند پاسخی ندهند که باعث دلخوری "سربازان گمنام امام زمان" بشود و خدای نکرده جانشان به خطر بیفتد):
– سایتهای وزارت اطلاعات و "حومه" که همگی بوی گند وزارت اطلاعات را میدهند، چرا در این زمینه ها معمولا خفقان گرفته اند؟
1 – مسائل مجلس و حزب اللهی های دزد و قاچاقچی و یا دزدان و قاچاقچیان حزب اللهی به وزارت اطلاعات ربطی ندارد.
2 - اینکه یک مشت دزد و جنایتکار لباس نمایندگی مجلس را تنشان کنند و با این لباس به جنایاتشان ادامه بدهند مشکلی برای کشور درست نمیکند و مردم همچنان به زندگی همراه با خوشبختی ادامه میدهند.
3 – اگر کشور و مردم آخوند زده ایران، سی سال بعد از انقلاب، همه ی بدبختی های دنیا را یکجا دارند و درآمد سالیانه هشتاد میلیارد دلار از فروش نفت و گاز یکجا به غارت میرود همه اش تقصیر مجاهدین است که با اصرار در عراق مانده اند و حاضر به دست برداشتن از مبارزه شان با رژیم ولایت فقیه و خالی کردن میدان برای امثال همین جنایتکاران پرونده دار که لباس پاسداری هم پوشیده اند نیستند. یعنی فکر میکنند که آخوندها و همدستانشان نمی بایستی عراق را هم مثل ایران غارت کنند.
4 – اصولا اینگونه جنایات خیلی هم بد نیستند چون همه ی نمایندگان مجالس در همه ی کشورهای دنیا دزد و جنایتکارند. به علاوه این سایتها و گردانندگانشان نوکر وزارت اطلاعاتند. نوکر بادمجان که نیستند.
وبلاگ حسین پویا
http://hosseinpooya.blogspot.com/


دوشنبه، دی ۱۷، ۱۳۸۶

سخنرانی احمدی نژاد



حسین پویا
7 ژانویه 2008

سخنرانی دانشمند متوهم (احمدی نژاد)
برای دانشجویان حزب اللهی و متورم

در خصوص مسائل اقتصادی - ایدئولوژیک و تورم


(با توسل به گفتار آن دانشمند بزرگ برای حجاج)

با درود به شما دانشجویان مبارز و متورم که به کمک برادران انتظامی اجازه ندادید دانشجویان غیر مبارز سخنرانی مرا بهم بزنند. آنها همانطور که مقام معظم رهبری فرمودند دانشجو نماهایی هستند که از آنسوی مرزهای میهن با شیشه ای عرق سگی در یک جیب بغل و مجله قبیحه ی پلی بوی در جیب دیگر بغل، برای بهم زدن کلاس درس من که در اینجا یک استاد دانشگاه هستم و نه مثل برخی از شما یک پاسدار و یا حتی رئیس جمهور، آمده بودند. همچنین با درود به روان استاد همه ی ما امام راحل که این دانشجو نماها را بهتر از همه ی ما میشناخت و همیشه هم میگفت که اینها خودشان خودشان را شکنجه می کنند تا ما را بدنام کنند. البته ما که آن موقع بچه بودیم و میدانستیم امام دروغ میفرمایند، توی دلمان می خندیدیم و به یک دیگر می گفتیم که این امام عجب زرنگ است. اما بعد که بزرگ شدیم و خودمان پاسدار و بازجو شدیم، از اعترفات اینها فهمیدیم که ما اشتباه میکردیم و همانطور بوده که امام میگفته. حالا دیگر به حرفهای ولی فقیه که میگوید اینها دانشجو نما هستند نمی خندیم. و اگر بچه ها به این حرفها بخندند ما حسابشان را خواهیم رسید. باید عرض کنم که در همه ی این سالها و بخصوص در این چندسالی که بنده ریاست جمهوری را به عهده داشته ام، روح امام در همه ی صحنه ها حضور داشته و مارا کمک کرده. حقیقتا اگر کمکهای روح امام راحل نبود ما نتوانسته بودیم پول نفت را به سر سفره های مردم ببریم و معلوم نبود الان امت حزب اله و کشور را به چه بدبختی انداخته بودیم. اگر چه که رهنمودهایی که ایشان در زمان حیات دادند نه تنها برای پارسال و امسال ما کمک کار و مسئله حل کن بوده اند که برای سالهای آینده ما و بشریت مسئله حل کن هستند. شما توجه کنید که همین رهنمودی که ایشان در مورد مسئله اقتصاد دادند چقدر به درد ما خورده. منظورم همان جمله الهی – تاریخی - ایدئولوژیکی است که فرمودند اقتصاد مال خره. اگر چه که ما و بچه های دیگر، آن موقع به این کلام امام هم خندیدیم اما حالا که خودمان استاد دانشگاه و اقتصاد دان شده ایم فهمیده ایم که این جمله یکی از بزرگترین رهنمودهای اقتصادی دنیا در صدسال اخیر است. تمام چندین و چند صد صفحه کتاب "سرمایه" مارکس و همه ی کتابهای گوستاو لوبون و اگوس کنت و هابرماست یکطرف و این یک جمله یکطرف. در همه نوشته های آن کتابها ذره ای روح عرفان و عنایت به آخرت وجود ندارد. همه اش صحبت مال دنیا و اقتصاد و تولید و مصرف و کارگر است. اما این یک جمله رهنمود اقتصادی – عرفانی – دینی پر است از معانی بزرگ. این را از من به عنوان یک استاد دانشگاه و دانشمند بپذیرید و نه به عنوان رئیس جمهور و سیاستمدار و اقتصاد دان بزرگ.
شما توجه کنید که الان ما کمی تا حدودی به اصطلاح مشکل اقتصادی داریم. خوب این ناشی از کم توجهی به همان رهنمود ایشان است. یعنی بنده اولش که رئیس جمهور شدم فکر کردم که منظور امام این بوده که اقتصاد کشور را به دست یک آدمی بدهم که بلا نسبت خر است تا بتواند پول نفت را به سر سفره های مردم ببرد. خوب ما هم همین کار را کردیم و یک کسی را وزیر اقتصاد کردیم که واقعا خر بود. یعنی هم نفهم بود و هم کودن بود. بعد دیدیم که اقتصاد خراب شد. یعنی ما که قول داده بودیم که پول نفت را سر سفره های مردم ببریم، نتوانستیم این کار را بکنیم. بعد که به سازمان ملل رفتیم و در آنجا مقداری سخنرانی کردیم و آن هاله نور دور سرمان پیدا شد و به ما یک الهاماتی شد، فهمیدیم که نخیر منظور امام این بوده که یک کسی باید کار را به دست بگیرد که خودش خر نباشد و بلکه از امورات مربوط به خر و گاو و اینها اطلاع کافی داشته باشد. یعنی راستش این را هم خودمان نفهمیدیم بلکه یک شب ایشان به خواب ما تشریف آوردند و بعداز اینکه به ما گفتند که خودشان ترتیبی داده بودند که در سازمان ملل دور سرمان هاله نور بیاید، فرمودند که:
- لاکن فلانی، منظور من نبوده آنکه آن بوده و واقع امر بوده که غرض این بوده.
در مورد تورم هم فرموند که:
- لاکن آن پدر و پسر مملکت اسلامی را به انحراف بردند. ذخایر کشور را به اجنبی دادند. قبرستانها را آباد کردند. منافقین خرمنها را آتش میزنند. مردم ما برای خربزه و آزادی و استقلال و اینکه پول نفت سر سفره شان برود انقلاب نکردند. مردم انقلاب نکردند که یک وقت یک قشری دچار تورم نباشد. تورم و چه و چه از دوران طاغوت است و ربطی به اسلام ندارد. در جمهوری اسلامی همانطور که دولت و مجلس و بانکها اسلامی است، تورمش هم باید اسلامی باشه.
چیزهای دیگری هم در باره اوضاع آن دنیا و بهشت و اینکه چه پستی برای بنده در بهشت در نظر گرفته شده و اینکه منبع آن هاله ی نور در سازمان ملل چه بوده و غیره هم گفتند که اینجا جای گفتنش نیست. خلاصه ما رفتیم داستان خواب را به "آقا" گفتیم و بر اساس رهنمود ایشان کسی را مصدر کار کردیم که خر نبود و بلکه از امورات خر و گاو و اینها اطلاع داشت و دیدیم که کار بهتر شد. البته چون اطلاعات این کس هم خیلی زیاد نبود و منحصر میشد به اینکه ایشان در دوران طفولیت در ده بوده و تعدادی خر و گاو را برای چریدن به صحرا می برده؛ این شد که باز هم مشکلات اقتصادی کمی وجود دارد. البته اشتباه نشود که فکر کنیم که این موضوع تورم به مشکلات اقتصادی و مسائل هسته ای مربوط میشود. نخیر. این تورم نه کاری به اقتصاد دارد و نه کاری به گرانی دارد و نه کاری به هسته ای دارد. شما هم که دانشجویان حزب اللهی امروز و دانشمندان و اغنیای فردای این مملکت هستید میدانید که اینها هیچ ربطی به هم ندارند. البته ممکن است تورم کمی به مسئله غنی سازی مدیران و اغنیاء مربوط باشد اما اصولا تورم از ورم می آید. ورم هم از چیزهای دیگر می آید. خوب برخی از علما و از جمله حضرت امام در زمینه ورم نواحی مختلف بدن انسان و احکام شرعیه آن افاضاتی کرده اند اما هیچکدام به اینکه این مسئله به تورم اجتماعی و اقتصادی چه ربطی دارد و در صدر اسلام با این مسئله چگونه برخورد شده چیزی نفرموده اند. بنده همین هفته علاوه بر توضیح المسائل امام، تقریبا همه توضیح المسائل های آیات عظام راحل و مرحول و موجود را هم چندین بار دوره کردم و چیزی نیافتم. چندین نامه هم به چاه جمکران انداختم و باز هم خبری نشد. و من فهمیدم این مسئله تورم هم جزو همان شایعات منافقین است. اینست که باید توجه داشته باشیم که گول تبلیغات استکبار جهانی را نخوریم و حرفهای آنها را تکرار نکنیم که مثلا تورم یک مسئله اقتصادی است و به کارهای اقتصادی دولت ربطی دارد و فعالیتهای هسته ای. یا اینکه گرانی ربطی به تورم دارد. شما هنوز استاد دانشگاه نشده اید و نمیدانید. باور کنید که اگر روح امام در کارها حامی و نگهبان ما نبود حالا تورم ما از صددرصد هم گذشته بود. این تورم های بیست و سی درصدی نباید ما را نگران کند. زیرا تورم هم مثل کلسترول خون است و اصولا ما دو نوع تورم داریم. یکی تورم بد است و یکی تورم خوب. مثل کلسترول بد و کلسترول خوب. مثلا توجه کنید که بسیاری از آیات عظام و برادران ما در راس سپاه دچار تورم خوب هستند. اصولا خود سپاه هم هیچگاه دچار تورم بد نشده. شما توجه کنید که الان نصف اقتصاد کشور دست سپاه است و سپاه هیچگاه با کمبود بودجه و درآمد مواجه نبوده. این هم همینطور اله بختکی و کشکی حاصل نشده. همه ی اینها حاصل عنایات همان امام راحل است. شما ببینید که در آن سالهایی که برادرمان محسن رضایی فرمانده سپاه بود وضع سپاه خیلی خوب نبود و حتی دچار تورم بد بود. خوب این به این دلیل بود که در انتخاب ایشان هم کج فهمی شده بود. یعنی اطرافیان امام، بر اساس همان رهنمود عرفانی – اقتصادی امام، فکر کرده بودند که ایشان چون یک مقداری بلانسبت خر هستند میتواند سپاه را به یک قطب اقتصادی کشور تبدیل کند و این اشتباه برداشت از حرف امام بود. اما با رهنمودهای "آقا" کارها را به دست یک برادر سردار دادیم که دکتر دامپزشک بود و اطلاعاتش نسبت به خر و گاو و اینها و آنها زیاد بود و این بود که ایشان سپاه را به قطب اصلی اقتصاد کشور تبدیل کردند و امروزه روز اگر حتی دولت ورشکست بشود سپاه به حمداله هیچ گزند اقتصادی نخواهد دید و این همان خواست امام راحل است. و شما هم خیالتان راحت باشد که تا وقتی سپاه هست آینده شما برادران حزب اللهی تامین است و نیازی
نیست که حرفهای ضد انقلاب را در زمینه گرانی و کمبود و تورم و اینجور چیزها جدی بگیرید. پیروز باشید.

وبلاگ حسین پویا :
http://hosseinpooya.blogspot.com/