حسین پویا
7 ژانویه 2008
سخنرانی دانشمند متوهم (احمدی نژاد)
برای دانشجویان حزب اللهی و متورم
در خصوص مسائل اقتصادی - ایدئولوژیک و تورم
(با توسل به گفتار آن دانشمند بزرگ برای حجاج)
با درود به شما دانشجویان مبارز و متورم که به کمک برادران انتظامی اجازه ندادید دانشجویان غیر مبارز سخنرانی مرا بهم بزنند. آنها همانطور که مقام معظم رهبری فرمودند دانشجو نماهایی هستند که از آنسوی مرزهای میهن با شیشه ای عرق سگی در یک جیب بغل و مجله قبیحه ی پلی بوی در جیب دیگر بغل، برای بهم زدن کلاس درس من که در اینجا یک استاد دانشگاه هستم و نه مثل برخی از شما یک پاسدار و یا حتی رئیس جمهور، آمده بودند. همچنین با درود به روان استاد همه ی ما امام راحل که این دانشجو نماها را بهتر از همه ی ما میشناخت و همیشه هم میگفت که اینها خودشان خودشان را شکنجه می کنند تا ما را بدنام کنند. البته ما که آن موقع بچه بودیم و میدانستیم امام دروغ میفرمایند، توی دلمان می خندیدیم و به یک دیگر می گفتیم که این امام عجب زرنگ است. اما بعد که بزرگ شدیم و خودمان پاسدار و بازجو شدیم، از اعترفات اینها فهمیدیم که ما اشتباه میکردیم و همانطور بوده که امام میگفته. حالا دیگر به حرفهای ولی فقیه که میگوید اینها دانشجو نما هستند نمی خندیم. و اگر بچه ها به این حرفها بخندند ما حسابشان را خواهیم رسید. باید عرض کنم که در همه ی این سالها و بخصوص در این چندسالی که بنده ریاست جمهوری را به عهده داشته ام، روح امام در همه ی صحنه ها حضور داشته و مارا کمک کرده. حقیقتا اگر کمکهای روح امام راحل نبود ما نتوانسته بودیم پول نفت را به سر سفره های مردم ببریم و معلوم نبود الان امت حزب اله و کشور را به چه بدبختی انداخته بودیم. اگر چه که رهنمودهایی که ایشان در زمان حیات دادند نه تنها برای پارسال و امسال ما کمک کار و مسئله حل کن بوده اند که برای سالهای آینده ما و بشریت مسئله حل کن هستند. شما توجه کنید که همین رهنمودی که ایشان در مورد مسئله اقتصاد دادند چقدر به درد ما خورده. منظورم همان جمله الهی – تاریخی - ایدئولوژیکی است که فرمودند اقتصاد مال خره. اگر چه که ما و بچه های دیگر، آن موقع به این کلام امام هم خندیدیم اما حالا که خودمان استاد دانشگاه و اقتصاد دان شده ایم فهمیده ایم که این جمله یکی از بزرگترین رهنمودهای اقتصادی دنیا در صدسال اخیر است. تمام چندین و چند صد صفحه کتاب "سرمایه" مارکس و همه ی کتابهای گوستاو لوبون و اگوس کنت و هابرماست یکطرف و این یک جمله یکطرف. در همه نوشته های آن کتابها ذره ای روح عرفان و عنایت به آخرت وجود ندارد. همه اش صحبت مال دنیا و اقتصاد و تولید و مصرف و کارگر است. اما این یک جمله رهنمود اقتصادی – عرفانی – دینی پر است از معانی بزرگ. این را از من به عنوان یک استاد دانشگاه و دانشمند بپذیرید و نه به عنوان رئیس جمهور و سیاستمدار و اقتصاد دان بزرگ.
شما توجه کنید که الان ما کمی تا حدودی به اصطلاح مشکل اقتصادی داریم. خوب این ناشی از کم توجهی به همان رهنمود ایشان است. یعنی بنده اولش که رئیس جمهور شدم فکر کردم که منظور امام این بوده که اقتصاد کشور را به دست یک آدمی بدهم که بلا نسبت خر است تا بتواند پول نفت را به سر سفره های مردم ببرد. خوب ما هم همین کار را کردیم و یک کسی را وزیر اقتصاد کردیم که واقعا خر بود. یعنی هم نفهم بود و هم کودن بود. بعد دیدیم که اقتصاد خراب شد. یعنی ما که قول داده بودیم که پول نفت را سر سفره های مردم ببریم، نتوانستیم این کار را بکنیم. بعد که به سازمان ملل رفتیم و در آنجا مقداری سخنرانی کردیم و آن هاله نور دور سرمان پیدا شد و به ما یک الهاماتی شد، فهمیدیم که نخیر منظور امام این بوده که یک کسی باید کار را به دست بگیرد که خودش خر نباشد و بلکه از امورات مربوط به خر و گاو و اینها اطلاع کافی داشته باشد. یعنی راستش این را هم خودمان نفهمیدیم بلکه یک شب ایشان به خواب ما تشریف آوردند و بعداز اینکه به ما گفتند که خودشان ترتیبی داده بودند که در سازمان ملل دور سرمان هاله نور بیاید، فرمودند که:
- لاکن فلانی، منظور من نبوده آنکه آن بوده و واقع امر بوده که غرض این بوده.
در مورد تورم هم فرموند که:
- لاکن آن پدر و پسر مملکت اسلامی را به انحراف بردند. ذخایر کشور را به اجنبی دادند. قبرستانها را آباد کردند. منافقین خرمنها را آتش میزنند. مردم ما برای خربزه و آزادی و استقلال و اینکه پول نفت سر سفره شان برود انقلاب نکردند. مردم انقلاب نکردند که یک وقت یک قشری دچار تورم نباشد. تورم و چه و چه از دوران طاغوت است و ربطی به اسلام ندارد. در جمهوری اسلامی همانطور که دولت و مجلس و بانکها اسلامی است، تورمش هم باید اسلامی باشه.
چیزهای دیگری هم در باره اوضاع آن دنیا و بهشت و اینکه چه پستی برای بنده در بهشت در نظر گرفته شده و اینکه منبع آن هاله ی نور در سازمان ملل چه بوده و غیره هم گفتند که اینجا جای گفتنش نیست. خلاصه ما رفتیم داستان خواب را به "آقا" گفتیم و بر اساس رهنمود ایشان کسی را مصدر کار کردیم که خر نبود و بلکه از امورات خر و گاو و اینها اطلاع داشت و دیدیم که کار بهتر شد. البته چون اطلاعات این کس هم خیلی زیاد نبود و منحصر میشد به اینکه ایشان در دوران طفولیت در ده بوده و تعدادی خر و گاو را برای چریدن به صحرا می برده؛ این شد که باز هم مشکلات اقتصادی کمی وجود دارد. البته اشتباه نشود که فکر کنیم که این موضوع تورم به مشکلات اقتصادی و مسائل هسته ای مربوط میشود. نخیر. این تورم نه کاری به اقتصاد دارد و نه کاری به گرانی دارد و نه کاری به هسته ای دارد. شما هم که دانشجویان حزب اللهی امروز و دانشمندان و اغنیای فردای این مملکت هستید میدانید که اینها هیچ ربطی به هم ندارند. البته ممکن است تورم کمی به مسئله غنی سازی مدیران و اغنیاء مربوط باشد اما اصولا تورم از ورم می آید. ورم هم از چیزهای دیگر می آید. خوب برخی از علما و از جمله حضرت امام در زمینه ورم نواحی مختلف بدن انسان و احکام شرعیه آن افاضاتی کرده اند اما هیچکدام به اینکه این مسئله به تورم اجتماعی و اقتصادی چه ربطی دارد و در صدر اسلام با این مسئله چگونه برخورد شده چیزی نفرموده اند. بنده همین هفته علاوه بر توضیح المسائل امام، تقریبا همه توضیح المسائل های آیات عظام راحل و مرحول و موجود را هم چندین بار دوره کردم و چیزی نیافتم. چندین نامه هم به چاه جمکران انداختم و باز هم خبری نشد. و من فهمیدم این مسئله تورم هم جزو همان شایعات منافقین است. اینست که باید توجه داشته باشیم که گول تبلیغات استکبار جهانی را نخوریم و حرفهای آنها را تکرار نکنیم که مثلا تورم یک مسئله اقتصادی است و به کارهای اقتصادی دولت ربطی دارد و فعالیتهای هسته ای. یا اینکه گرانی ربطی به تورم دارد. شما هنوز استاد دانشگاه نشده اید و نمیدانید. باور کنید که اگر روح امام در کارها حامی و نگهبان ما نبود حالا تورم ما از صددرصد هم گذشته بود. این تورم های بیست و سی درصدی نباید ما را نگران کند. زیرا تورم هم مثل کلسترول خون است و اصولا ما دو نوع تورم داریم. یکی تورم بد است و یکی تورم خوب. مثل کلسترول بد و کلسترول خوب. مثلا توجه کنید که بسیاری از آیات عظام و برادران ما در راس سپاه دچار تورم خوب هستند. اصولا خود سپاه هم هیچگاه دچار تورم بد نشده. شما توجه کنید که الان نصف اقتصاد کشور دست سپاه است و سپاه هیچگاه با کمبود بودجه و درآمد مواجه نبوده. این هم همینطور اله بختکی و کشکی حاصل نشده. همه ی اینها حاصل عنایات همان امام راحل است. شما ببینید که در آن سالهایی که برادرمان محسن رضایی فرمانده سپاه بود وضع سپاه خیلی خوب نبود و حتی دچار تورم بد بود. خوب این به این دلیل بود که در انتخاب ایشان هم کج فهمی شده بود. یعنی اطرافیان امام، بر اساس همان رهنمود عرفانی – اقتصادی امام، فکر کرده بودند که ایشان چون یک مقداری بلانسبت خر هستند میتواند سپاه را به یک قطب اقتصادی کشور تبدیل کند و این اشتباه برداشت از حرف امام بود. اما با رهنمودهای "آقا" کارها را به دست یک برادر سردار دادیم که دکتر دامپزشک بود و اطلاعاتش نسبت به خر و گاو و اینها و آنها زیاد بود و این بود که ایشان سپاه را به قطب اصلی اقتصاد کشور تبدیل کردند و امروزه روز اگر حتی دولت ورشکست بشود سپاه به حمداله هیچ گزند اقتصادی نخواهد دید و این همان خواست امام راحل است. و شما هم خیالتان راحت باشد که تا وقتی سپاه هست آینده شما برادران حزب اللهی تامین است و نیازی نیست که حرفهای ضد انقلاب را در زمینه گرانی و کمبود و تورم و اینجور چیزها جدی بگیرید. پیروز باشید.
وبلاگ حسین پویا :
http://hosseinpooya.blogspot.com/
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر