سی و چندسال است که طنز و چيزهاي ديگر از جمله نمايشنمامه طنز مي نويسم.در همه اين مدت همراه شوراي ملي مقاومت بوده ام زيرا معتقدم رژيم آخوندي بايد در تماميتش سرنگون شود و يک جمهوري سکولار سر کار بيايد

شنبه، فروردین ۱۲، ۱۳۸۵




سیزدهم فروردین 1385

خاطرات احمدی نژاد – دوره دوم
قسمت دوم

سه چهار روز بعد از عید
بازم چند روز فرصت نکردم خاطرات بنویسم. توی تعطیلی عید خواستم بنویسم اما نشد. از بسکه قوم و خویشا دعوتمون کردن به مهمونی. هی ناهار بخور هی شام بخور. بعضیا صبحونه دعوتمون کردن. روز دو م عید از بسکی تخم مرغ رنگی خوردم دل درد گرفتم. دمش گرم وزیر بهداشت که تلفن زدم اومد معاینه ام کرد و گفت دیگه تخم مرغ نخورم. قرص هم بهم داد. خلاصه ش تعطیلی عید خیلی خوش گذشت. روز سوم عید رفتیم خونه همون قوم و خویشی که قراره خاطراتمو بخره. همون آهن فروشه. یکی دیگه از قوم و خویشا رو هم که یک بسیجی معماره دعوت کرده بود. طرف پسر دخترخاله مادر عروس دخترعمه جاری عیالمه. میگفت مدتیه تو کار برج سازیه. خیلی از خاطرات من خوشش اومده بود. گفت حاضره یک کپی از خاطراتم رو هم او بخره. گفت بابت هر صفحه کپی حاضره پانزده هزار تومن بده. گفتم میخوای چیکار؟ گفت خیلی ازش خوشش میاد. باورم نمیشه اما ممکنه راس بگه. باید چند کپی دیگه هم نیگر دارم شاید بقیه قوم و خویشا هم بخوان بخرن. ممکنه قیمتش رو ببرم بالا. معامله خوبی بود. بعدش چندتا تخم مرغ رنگ کرده داد که شب بخورم. بعدش گفت میخواد یه خونه چهارطبقه بسازه و یک کمی سیمان لازم داره. پرسیدم چقدر میخواد تا بهش حواله سیمان بدم. یه رقمی گفت سرم سوت کشید. گفتم این که واسه ی یک ساختمون چهل طبقه س؛ شما گفتی ساختمون چهار طبقه میخوای بسازی. گفت حالا که میسازم چرا بزرگتر نسازم که چند طبقه ش رو هم به مستضعفین و بسیجیا کرایه بدم. بدم نمیگفت. بهش دادم. صله رحمه دیگه.

سه چهار روز مونده به سیزده بدر
این اجداد ما هم عجب آدمایی بودن ها!! آخه سیزده بدر هم شد روز. اینهمه امام داریم خوب روز تولد اونا میرفتن باغ و صحرا. مارو هم گرفتار نمیکردن. دیروز خدمت آقا بودم فرمودن سیزده بدر حرام است. دستور دادن اجازه ندهیم ملت برن بیرون. فرمودن میروند توی صحرا و پارک و غیره، زن و مرد نامحرم نگاهشان به هم می افتد و شلوغ میکنن و کار دستمون میدن. من تا حالا فکر میکردم مردم که شلوغ می کنن به تحریک ضد انقلاب و منافقینه. نمیدونستم اینا به این خاطره که زن و مرد نامحرم نگاهشون به هم میافته. دمت گرم آقا که خیلی بیشتر از ما میفهمی.
حاج آقا مصباح هم از سیزده بدر و عید نوروز و چهارشنبه سوری ناراحت هستند و میفرمایند که این کارها خلاف شرع است. هفته قبل خدمتشون بودم فرمودن این مردم اگر دست از این کارها برندارند حتما گرفتار عذاب الهی خواهند شد. فرمودند این سیل ها و این زلزله هایی که در این کشور می آید نتیجه همین چهارشنبه سوری و سیزده بدر است. جلوی این مردم را بگیرید که این کارها را نکنند. از زور استفاده کنید. من هم با حرفشان موافقم فقط نمیدونم اگر عید نوروز را ممنوع کنیم چه روزی را برای خوردن تخم مرغ رنگی انتخاب کنیم. البته چند وقت پیش که همراه حاج آقا مصباح خدمت آقا بودیم، آقا فرمودن اگر بشه یک جوری این مراسم را اسلامیش کنیم روح امام راحل شاد خواهد شد. بقیه وزرا هم بودن. یکی از وزا پیشنهاد کرد که به جای چهارشنبه سوری شب تولد آقای خامنه ای مردم جشن بگیرند. آقا قبول نکردند و گفتند ضد انقلاب سوء استفاده خواهد کرد و برای ایشان مضمون کوک خواهند کرد. اما حاج آقا مصباح پیشنهاد خیلی خوبی کرد که قرار شد به استحضار بقیه آیات عظام رسانده شده و در صورت موافقت اجرا کنیم. ایشان پیشنهاد کردند که این ایام را اسلامی کنیم. در چهارشنبه سوری مردم آدمکهای شمر و یزید را آتش زده و دور آن زنجیر و سینه بزنند. روز عید هم مردم به مساجد رفته و نماز عید نوروز اجرا شود و مثل عید فطر بعد از نماز مردم با همدیگر روبوسی کنند و ضمنا یک چیزی شبیه فطریه به روحانیت بدهند. روز سیزده بدر هم مردم به باغ و صحرا و پارک بروند و همانجا دسته سینه زنی راه انداخته و از صبح تا ظهر سینه بزنند. ظهر هم نهارشان را که خوردند نیم ساعت استراحت کنند و نماز بخوانند و دو ساعت هم روضه خوانی باشد و بعدش هم ادامه سینه زنی و زنجیر زنی باشد. اگر ما در دوره حکومت قاجار و پهلوی دوتا مجتهد مثل حاج آقا مصباح داشتیم حالا این روزها همه اسلامی شده بودند و گرفتاریش به گردن دولت من نمی افتاد. اینم از بدشانسی منه.

دو سه روز مونده به سیزده بدر
باز این شیخ اکبر رفت نماز جمعه و امریکاییا را تهدید کرد که به پر و پای ما نپیچن. یکی نیس بپرسه آخه به تو چه مربوطه؟ تو چیکاره ای که دخالت می کنی. رئیس جمهوری، وزیری، مدیرکلی؟ توی رای گیری روش کم شد بازم از رو نرفته. اگه لازم باشه آمریکا رو تهدید کنیم خودم خوب بلدم چی بگم. من باید امریکا رو تهدید کنم که رئیس جمهورم. تو چیکاره ای. مردک ول کن معامله نیس. میخواد جلوی آقا خودش رو نشون بده. خیال کرده که آقا هم امامه که خودشو لوس کنه و ملیجک بازی دربیاره. باید به آقا بگم یه جوری روش رو کم کنیم که دیگه تو نماز جمعه هم پیداش نشه.

یک روز مونده به سیزده بدر
این سیزده بدر پاک حواس من را پرت کرده. آخه میترسم مردم یک شلوغ بازیهایی دربیارن. اونوقت بیا و درستش کن. آقا پوست از سرم میکنه. راستی یادم رفت یه چیزی هم در باره سفرم به جنوب بنویسم. چندتا چیز جالب اتفاق افتاد. امام جمعه یکی از شهرها اومد جلو در حالی که دستش رو گذاشته بود زیر دلش گفت آقای دکتر اینجام از دیشب تا حالا درد میکنه. میشه یه حبی چیزی بدی بلکه خوب بشه. اینام فکر میکنن من جدی جدی دکترم. نخواستم نا امیدش کنم. پرسیدم دیشب چی میل کردید؟ گفت چیز مهمی نبوده. شام منزل یکی از مومنین بودیم و چلو مرغ و مقداری ته چین و زولوبیا بامیه و باقلوا و مقداری میوه سالم خوردیم. بعداز شام هم که به منزل رفتیم معلوم شد از منزل یکی از برادران بسیج یک سینی شام نذری آورده اند که شامل قورمه سبزی و فسنجان بود و بنده هم که به دلیل علاقه ام به ائمه اطهار شام نذری را میبایستی بطور کامل صرف می کردم. البته به روایت شیخ طوسی شام نذری خودش پنجاه نوع مرض را از انسان دور می کند. اما نمیدانم چرا از نیمه های شب دچار دل درد شدید شدم. دفعه اولی نیست که مجبور میشوم دوبار شام بخورم. صبحانه هم متاسفانه اصلا نتوانستم بخورم. گفتم بعد از سخنرانی حتما میدم برادران دارو بیارن خدمتتون. بعدش به وزیر بهداری گفتم که یه کاری بکنه. گفت دستور میده براش قرص ببرن. نفهمیدم که چرا این امام جمعه از دعای رفع دل درد استفاده نمیکنه. وقتی امام جمعه ها اینجورن وای به حال بقیه. باید به آقا گزارش بدم که یه چاره ای برای بی ایمانی بعضی از روحانیون بکنن. امام جمعه یک شهر دیگه میگفت آقا این ضد انقلاب و منافقین رو بهتره با بمب اتم سرکوب کنیم. گفتم حاج آقا ما که هنوز بمب اتم نداریم. داشته باشیم هم اونقدر نداریم که روی هر خونه ای یک بمب اتم بندازیم. فکر کنم قانع نشد اما گفت بهرحال اینها دشمنان اسلام هستند و ما باید برای سرکوبی آنها از همه امکاناتمون استفاده کنیم. نمیدانم چرا برخی از این امام جمعه ها رعایت مسائل امنیتی را نمی کنند و این حرفها را در ملاء عام میزنند
.

هیچ نظری موجود نیست: