سی و چندسال است که طنز و چيزهاي ديگر از جمله نمايشنمامه طنز مي نويسم.در همه اين مدت همراه شوراي ملي مقاومت بوده ام زيرا معتقدم رژيم آخوندي بايد در تماميتش سرنگون شود و يک جمهوري سکولار سر کار بيايد

پنجشنبه، بهمن ۲۶، ۱۳۸۵

ادامه مصاحبه هاي بي بي سي



حسین پویا
14 فوریه 2007

مصاحبه بی بی سی با احمدی نژاد
قسمت دوم

خبرنگار – آقای پروفسور احمدی نژاد از اینکه دوباره به من وقت برای مصاحبه دادید متشکرم. اجازه میدهید که بخش دوم مصاحبه را شروع کنیم؟
احمدی – اختیار دارید حاج آقا. اجازه ما هم دست شماست. اما قبل از اینکه شما سوالی بفرمایید، بنده چند سوال شرعی دارم که از حضور شما استفتاء کنم.
خبرنگار – بفرمایید که چرا سوالات شرعی تان را از "آقا" نمی پرسید؟
احمدی – آخه ایشون ولی فقیه هستن، مرجع تقلید که نیستن. اما جنابعالی سالهاست که سابقه مرجع تقلید بودن دارید. ما وجوهاتمان را هم که به شما..
خبرنگار – ایدکم اله انشاء اله. وارد بحثهای مالی نشوید مومن. بفرمایید. ما همیشه در خدمت مومنین هستیم.
احمدی – سوال اولم اینست که اگر در خانه ای در شرایط اضطرار باشیم و تنگمان گرفته باشد و برای رفتن به مستراح نیاز به پوشیدن دمپایی داشته باشیم و چون عجله داریم دمپایی ها را لنگه به لنگه پوشیده باشیم و درموقع ورود به مستراح پای راستمان را که لنگه ی چپ دمپایی را پوشیده اول به داخل بگذاریم حکم شرعی اش چه میشود؟ آیا مشغول ذمبه میشویم؟
خبرنگار – منظورتان حتما مشمول ذمه است مومن. البته ارجح آن است که در شرایط اضطرار اصولا دمپایی نپوشیده شود و با پای لخت به مستراح بدویم تا مشکلی در انتخاب پا نداشته باشیم. والسلام علیکم. الاحقر بی بی سی.
احمدی – خیلی ممنون حاج آقا. و اما مسئله دوم. شخص مومن و متدینی به بنده مراجعه کرد و گفت که به دلیل اعتقادی که به ایمان و اخلاص بنده دارد نذر کرده است که خودکار مرا برای تبرک و گشایش در کاسبی اش از من بخرد. من گفتم که نیاز به خریدن نیست و میتواند مجانی خودکار را بردارد. اما آن مومن توضیح داد که ایشان جزو آندسته از مومنین است که معتقدند "دعا بی هدیه ندارد شفا". و از من خواهش کرد که بهای خودکار را دریافت کنم. من پذیرفتم و آن برادر مومن فرمود که چون این خودکار متعلق به یک خدمتگذار مکتب و ائمه است، ایشان حاضر است که بابت آن به انتخاب بنده یا چهار دستگاه آپارتمان پنج اطاقه در بالاترین طبقه برجی که اخیرا ساختمان آنرا تمام کرده، به نام بنده بکند و یا معادل قیمت آنها را که در حدود چهار و نیم میلیارد تومن میشود به من بدهد.
خبرنگار – مومن، پس سوال شما لابد این است که پول را قبول کنید و یا آپارتمان ها را بگیرید؟
احمدی – نخیر حاج آقا. من خودم چون میدونستم که قیمت اون چهار دستگاه آپارتمان بیشتر از این حرفاست و حداقلش شیش میلیارد تومنه و به علاوه در عرض یکسال کلی میره روش، به اون برادر دینی عرض کردم که خود آپارتمان ها را در ازاء خودکارم که به عقیده ایشان تبرک است قبول میکنم. ایشان هم خودکار را گرفته و دو روز بعد سند چهار دستگاه آپارتمان را همانطور که گفته بود به نام من کرد.
خبرنگار – مبارک است مومن. معامله حلال و زلالی است. نوش جان شما. وجوهاتش فراموش نشود انشاءاله. اما سوال شما چه شد؟
احمدی - حالا سوالم اینه که اگر من این آپارتمانها را به کسانی که درست نمیشناسمشان اجاره بدهم و مستاجرین در این خانه ها اعمال خلاف شرع از قبیل برگزاری مراسم لهو و لعب انجام بدهند، آیا من در نزد خداوند متعال مسئولم و یا خیر؟
خبرنگار – در این گونه موارد احوط آنست که در باره مستاجر تفحص و تجسس بشود و به کسانی اجاره بدهید که از نظر مذهبی و سیاسی قابل اعتماد باشند و اطلاعات شما را لو ندهند. علاوه بر آن، به اجاره دریافتی در این مورد خمس و وجوهات شرعیه هم تعلق میگیرد. والسلام علیکم و رحمه اله. الاحقر بی بی سی.
احمدی – حاج آقا چند دفه میگید الاحقر؟ یه بار کافی نیست؟
خبرنگار – خیر مومن. هر فتوایی یک الاحقر لازم دارد. شما در کار علما دخالت نکنید مومن.
احمدی – ببخشید حاج آقا. ممنون از راهنمایی تون حاج آقا. حالا شما سوالاتتون رو بفرمایید. اما نه!. اجازه بدهید یک سوال سیاسی هم بکنم. میتونید بفرمایید که این امریکایی های نامرد چی از جون ما میخوان؟
خبرنگار – اولش اینه که دست از ساختن بمب اتمی بردارید.
احمدی – اما آخه داشتن سلاح هسته ای حق مسلم ماست. تازه به جان مادرم ما مقاصد صلح طلبانه داریم.
خبرنگار – ولی شما تهدید کرده اید که اسرائیل را نابود کنید.
احمدی – من تهدید کردم؟ اینا شایعاته جون مادرم. اصلا یادم نمیاد این حرفا را زده باشم. ولی خوب اونم یه جور مقاصد صلح طلبانه است دیگه. حالا نمیشه شما یه جوری امریکایی ها رو راضی کنید که دست از سر ما بردارن؟ ما قول میدیم که راه ساختن سلاح هسته ای رو به هر کشوری که آمریکائیها بگن یاد بدیم. اینجوری راضی میشن؟
خبرنگار – بعید میدونم قبول کنند. شما باید از اولش اجازه نمیدادید که این منافقین اطلاعاتتون رو لو بدن. حتی در مورد مامورانتون در عراق هم سهل انگاری کردید و اطلاعاتتون لو رفت. خیلی بد شد که لیست کارمندانتون به دست منافقین افتاد.
احمدی – بابا کارمند کدومه. شما چرا این حرف رو میزنید؟ اصلا اینا کارمند ما نیستن که. حرف منو قبول ندارید از مقلد خودتون نوری زاده که ضمنا همبازی دوران کودکی امام خمینی هم بوده و مبسر کلاس ولی فقیه و آقای رفسنجانی هم بوده و شش ماه هم هم سلولی نلسون ماندلا در افریقای جنوبی بوده و جزو کسانی بوده که در رکاب آقای بزرگ در جنگ ممسنی شمشیر میزده، بپرسید. ایشان در نوشته ای فرموده است:
"باز مجاهدين وارد بازي خطرناكي شده اند... يعني مجاهدين باز در درگيريهاي عراق طرف شدند, يك فهرست بامزهيي را بيرون دادند كه من آّن را ديدم. اسم تمام مسئولان عراقي در آن هست. شما در اينترنت برويد بزنيد «عراقي گاورمنت», تمام وزارتخانههاي آن جا را براتون مي آورد. تا سطح معاون مدير كل هم اسامي را نوشته اند... شما هركدام مي توانيد يك ليستي درست كنيد. بعد مي گويند32هزار مأمور رژيم در عراق را ما فاش كرديم. درسته خيلي از اينها مأمور رژيم هستند, هيچ ترديدي نيست. شما مجلس اعلا و حزب الدعوه را ميبينيد معلومه اينها عوامل رژيم بودند...چيز طبيعي و روشني است. بعد آقاي سيدالمحدثين, وزير خارجه اينها, اين ليست را ميگيرد دستش مي آيند در كشور بلژيك كنفرانس مطبوعاتي32هزار عوامل رژيم را علام ميكند..."
توجه میفرمایید که این لیست اصلا اعتبار نداره. قبول ندارید خودتون به دکتر نوری زاده زنگ بزنید.
خبرنگار – اولا ایشان بیشتر مقلد شماست تا ما. یعنی شما خودتون به ایشون نگفته اید که اینا رو بگه؟
احمدی – نه به جان مادرم. باور کنید اگه من اصلا این آدم رو دیده باشم. اصلا من باهاش رابطه ندارم. درسه که ایشون با همه روسای جمهور کشورهای مختلف رفاقت نزدیک داره. اما خودتون میدونید که من بدون اجازه آقا آب نمیخورم.
خبرنگار – پس این داستان مزدور اجاره ای چیه؟ یعنی ایشان مزدور شما نیست؟
احمدی – اینا شایعاته جون مادرم. آخه آدمی به این اعتبار و اونهمه سابقه که عرض کردم میاد مزدور ما میشه؟ این آدم لب تر کنه بوش دویست هکتار از بهترین زمینای هالیود رو به اسمش میکنه. آخه یه زمانی پای گلف بوش بوده. البته کلینتون هم ازش خوشش میاد. اما ما بهش گفتیم به کلینتون نزدیک نشه چون حرف براش درمیارن. اونوقت یه همچون آدم مهمی میاد مزدور ما میشه؟ این آدم یه تلفن به آقا بزنه، منو از رئیس جمهوری برکنار میکنه. من که به شما دروغ نمیگم. از این آدم محترم تر و باشرف تر وجود نداره. یه چیزی میگم یه چیزی میشنوید.
خبرنگار – از شما چه پنهان که ما هم یک بار پول زیادی به ایشان پیشنهاد کردیم که با ما هم همکاری بکند. اما ایشان نپذیرفتند و پیغام دادند که "ما اهل کوفه نیستیم علی تنها بماند". البته نفهمیدیم منظورش از "علی"، حضرت امام خامنه ای بود که ایشان بسیار ارادت دارند خدمتشان یا علی آقای فلاحیان.
احمدی – عجب. من فکر نمیکردم اینقدر با شرف باشه که پول شما را رد بکنه. آخه ایشان با پول اصلا شوخی نمیکنه. بگذریم. حالا نمیشه شما یه جوری به امریکایی ها حالی بکنید که این لیست منافقین چاخانه؟
خبرنگار – ما البته تلاشمون رو میکنیم. اما بعیده که بپذیرند. اینا مدرک هم رو کردن.
احمدی – بابا باور کنید که این حرفا از بیخ دروغه. به جان شما، به جان خود نوریزاده دروغ نمیگم.
خبرنگار – حالا دیگه کار از کار گذشته. مواظب باشید که از این به بعد اینا مدرک جدیدی رو نکنن.
احمدی – یعنی شما نمیتونید جلوی اینا رو بگیرید؟
خبرنگار - ما فقط تلاش می کنیم اسم اینا رو از توی لیست در نیاریم. میتونیم علیه شون حرف بزنیم. ما که دیگه نمیتونیم اینا رو بمباران کنیم. دوران بمباران گذشت و اینها جان سالم بدر بردند. البته ما زورمان را زدیم اما نشد.
احمدی – سوالاتتون زیاد شد حاج آقا. اگر موافقید بقیه مصاحبه را بگذارید برای بعد از ناهار.
خبرنگار – از جوابهای روشنگرانه ای که دادید متشکرم. بقیه سوالاتم را میگذارم برای بعد. از وقتی هم که به من دادید بسیار متشکرم.




هیچ نظری موجود نیست: