حسین پویا
25 فوریه 2007
مصاحبه بی بی سی با احمدی نژاد
قسمت سوم
خبرنگار:
با تشکر برای ادامه مصاحبه. اما آقا این که نمیشه که!! ما خودمون را واسه ی شما جر میدیم اونوقت شما هی حرفای الکی و ضد و نقیض میزنید و همه چی رو بهم میریزید. یک کم خودتون رو جمع و جور کنید آقاجان. به قول حضرت امام راحل آدم بشید.
احمدی:
حاج آقا میبخشید ها!! اما این که سوال نبود هیچ، پرسش هم نبود. شما قراره سوال و مصاحبه بکنید.
خبرنگار:
سوال نبود؟ چرا نبود؟ لحن صحبت سوالی بود. معنی حرف حضرت امام خودش سوالیه. منظور اینه که لاکن نمیخواهید آدم بشید؟
احمدی:
خوب بله. حالا شد یه چیزی. اما اولش شما بفرمایید که از کجا فهمیدید که آمریکا قراره به ما حمله کنه؟ و چرا اصولا این موضوع رو بجای اینکه خصوصی به ما خبر بدید، توی بوق کردید؟
خبرنگار:
مثل اینکه من خبرنگارم و قراره من از شما سوال کنم. حالا جواب سوال اول چی شد؟
احمدی:
اولا که وقتی سوال سخت میکنید حاج آقا، نباس انتظار جواب داشته باشید. مگه من فیثاغورثم. ما گفتیم پرفسوریم اما نه دیگه تا این حد. دوما غریبه که اینجا نیس. خودمونیم و خودمون. مصاحبه یه چیزه، مسائل مملکتی ما یه چیز دیگه. اگه درست راهنمایی نکنید و من بازم خیط کنم، گناهش گردن خودتونه ها! قرار ما با برادر جک استرا این نبود. حالا بفرماین ما چیکار کردیم که شما عصبانی شدین حاج آقا؟
خبرنگار:
دیگه قراره چیکار کنین. فقط مونده که یه موشک بزنین وسط اسرائیل و همه کاسه و کوزه ها رو بهم بریزید. هم خودتون رو بدبخت کنید و هم مارو. حرف من را قبول نداری بزار برات از قول مجاهدین انقلاب اسلامی خودتون بخونم. اینا گفتن کارایی که شما کردین و مملکت رو به لبه پرتگاه کشوندین عبارتست از:
"طرح شعارهای تحريكآميز، نظير تأكيد غيرمستقيم بر ناامن شدن سراسر جهان در صورت برخورد با ايران. برگزاری كنفرانس رسمی برای نفی هولوكاست. تهديد غيرمستقيم دولتهای منطقه و نزديكتر كردن عملی آنها به آمريكا. تظاهر به حضور فعال در حوادث لبنان، فلسطين و عراق و ....."
احمدی:
این حرفا رو اونا زدن؟ عجب نامردائین ها! منافق واقعی اینا هستن حاج آقا! اولا که ما تظاهر به حضور فعال در حوادث لبنان و فلسطین و عراق نکردیم و بلکه خیلی هم حضورمون واقعی بوده. خر خودشونن. دوما مگه وقتی خاتمی رئیس جمهور بود و اونا سر کار بودن ما توی لبنان و فلسطین نبودیم؟ یا این طرحهای تولید سلاح هسته ای برای مقاصد صلح آمیز و احداث تاسیسات غنی سازی در دست اجرا نبود؟ تف به هرچی نامرده.
خبرنگار:
صد دفعه به شما گفتیم که شما دنبال تولید سلاح هسته ای نیستین. بازم جنابعالی میگی طرح تولید سلاح هسته ای؟
احمدی:
سوال خوبی رو مطرح کردید حاج آقا...
خبرنگار:
سوال چیه مرد حسابی. اعتراض کردم. منظورم اینه که نباید بگید. نه اینجا و نه هیچ جای دیگه. نه سرکار و نه هیچ کس دیگه. وگرنه ماهم دیگه کاری از دستمون ساخته نیس. می فهمی چی میگم؟
احمدی:
اختیار دارین حاج آقا. مثل اینکه ما پرفسوریم ها! حالا این نامردا از پشت خنجر میزنن تقصیر ما چیه؟ به جان مادرم همه ش تقصیر منافقینه. این طرحهای هسته ای رو اونا لو دادن. شما هم که سرشون رو زیر آب نمیکنید.
خبرنگار:
خوب نزارید لو بدن آقا. گفتید ما دست و بالشون رو ببندیم که بستیم. هر یک روز در میون هم که یه مش رجبی یا ننه قمری رو ورمیداریم میاریم توی رادیوی فارسی بی بی سی و اینا رو درازشون میکنیم. بیشتر از این از ما ساخته نیست. ما که نمیتونیم توی خیابونای لندن جرثقیل راه بندازیم و روزی چندتاشون رو دار بزنیم.
احمدی:
اهه!! نمیتونید؟ پس چرا ما میتونیم حاج آقا؟
خبرنگار:
برای اینکه شما با همین کاراتون مارا بدبخت کردید. برای اینکه آیت اله های شما مدل پونصد سال پیشن. باید تولیدات جدید وارد کنید. از انگلستان.
احمدی:
حاج آقا شوما هم که حرفای اصلاح طلبا رو میزنین! مگه آیت اله هم مدل جدید و قدیم داره؟
خبرنگار:
آره پرفسور. داره. چه جورم داره. ما خودم دائما مدلمون رو "آپ دیت" میکنیم. شما هم باید همه اعضای شورای نگهبان و خبرگان و غیره را بفرستید انگلیس "آپ دیت" بشن. عجب مصاحبه ای شد این یکی! فکر کنم بهتره اینو فقط توی جلسات خصوصی پخش کنیم. این از بی بی سی پخش بشه از فرداش باید دیگه رسما جواب مسائل شرعی حزب اله رو بدیم.
احمدی:
خوب چه عیب داره حاج آقا؟ حزب اله مگه آدم نیست؟ ما هرچی داریم از حزب اله داریم.
خبرنگار:
فکر نکنم اینطور باشه برادر!! شما هرچی دارید یا از سهم امام و خمس و ذکات نفته یا از رشوه و حق وحساب. حزب اله هم خودش از همونجا تغذیه میشه. درست میگم؟
احمدی:
مسئله مهمی رو مطرح کردید. راست میگید حاج آقا. حق با شماست.
خبرنگار:
اینی که گفتم هرچی دارید یا از خمس و ذکات نفته یا از رشوه و حق و حساب رو تصدیق میکنی؟
احمدی:
نخیر. اونیکه فرمودید بهتره این مصاحبه فقط در جلسات خصوصی پخش بشه. آخه اگه آقا بفهمن من این حرفا رو زدم ممکنه تنبیهم کنن.
خبرنگار:
نگران نباش. آقا بهتر از تو برای رئیس جمهور کردن گیر نمیاره. ما هم خیلی دلمون نمیخواد سرکار عوض بشین. هرچی کمتر تغییرات باشه جو آرامتره. مگه اینکه آقا خودش بخواد کنار بره و مثلا آقای دکتر خاتمی یا آیت اله رفسنجانی بشن رهبر. در این صورت ما پشتیبانی می کنیم.
احمدی:
خدا نکنه آقا برن کنار. اصلا اینم شد حرف و مصاحبه. من عصبانی شدم! اگه جزو آیات عظام نبودید میدادم رویتان رو کم کنن. تحویل قاضی مرتضوی میدادمتان.
خبرنگار:
قاضی مرتضوی فقط زورش به آدما بیدفاع میرسه. وگرنه هیچ پخی نیست. میخوای کلکش رو بکنیم؟
احمدی:
نه بابا شوخی کردم به جان مادرم. ما مخلص شومائیم حاج آقا.
خبرنگار:
حالا از این مردک بگذریم. این موضوع ترمز قطار هسته ای چیه؟
احمدی:
واله آقا گفتن بگیم ما ترمز قطار هسته ای رو دور انداختیم. ماهم گفتیم. ماکه ازخودمون نگفتیم. شما برید به خودش بگید.
خبرنگار:
آقا بیخود کردن با شما. مگه قطار باباتونه که هرکاری خواستید بکنید؟ از اولش جک استرا به شما حالی کرد که این قطار صاحب داره. بلایی بر سرتون میاد که از قطار بپرید بیرون. ما ...
احمدی:
عصبانی نشید حاج آقا!! درسش میکنیم. الکی گفتم!! ترمزش رو که دور ننداختیم. به جان مادرم گذاشتیمش زیر صندلی راننده. مثل اینکه شوما خسته شدید. اگه اجازه بدین بقیه مصاحبه رو بذاریم برای بعد................
برای دیدن نوشته های حسین پویا به وبلاگ زیر مراجعه کنید
http://hosseinpooya.blogspot.com/