سی و چندسال است که طنز و چيزهاي ديگر از جمله نمايشنمامه طنز مي نويسم.در همه اين مدت همراه شوراي ملي مقاومت بوده ام زيرا معتقدم رژيم آخوندي بايد در تماميتش سرنگون شود و يک جمهوري سکولار سر کار بيايد

جمعه، دی ۲۲، ۱۳۸۵

استراتژي امريکا


گفتگوی کوتاه حسین پویا با دکتر منشور وارسته
در زمینه استراتژی جدید امریکا در عراق
12 ژانویه 2007


بوش در سخنرانی اخیرش اعلام کرد که قصد دارد طی چند روز آینده بیش از بیست هزار نفر نیروی تازه نفس به عراق اعزام کند. قبل از آنکه بخواهیم بررسی کنیم که این تصمیم چه نتایجی به بار خواهد آورد و آیا به هدفی که امریکا از فرستادن این سربازان دنبال میکند دست خواهد یافت و آیا از دید کارشناسی نظامی؛ این تعداد برای دستیابی به هدف اعزامشان کافی است یا نه ، این تصمیم بیانگر یک موضوع بسیار مهم است. این موضوع بسیار مهم این است که بوش و یا امریکا در عراق تغییر استراتژی داده و از امروز به بعد استراتژی جدیدی را دنبال میکند.
اولین سوالم این است که آیا این نتیجه گیری مرا تایید می کنید؟

- دکتر منشور وارسته

اصولا موضوع عراق باید در چارچوب دکترین بوش که ترویج دموکراسی در خاورمیانه بزرگ به عنوان پادزهر بنیادگرایی است، بررسی گردد. استراتژی امریکا نیز با توجه به این دکترین شکل گرفته بود. در این رستا حتی شاهد فشارهای امریکا بر کشورهای دیگر خاورمیانه در جهت بازکردن فضای سیاسی هم بودیم. از جمله در لبنان و عربستان سعودی و کویت و بحرین تاثیرات این سیاست را میتوان مشاهده نمود. طبعا چنین سیاستی موجب برانگیخته شدن نظام دیکتاتوری مذهبی در ایران شد. به همین دلیل نیز با توجه به حوزه نفوذش در عراق و لبنان تلاش کرده و میکند تا مانع موفقیت این دکترین بشود و در این راستا تا کنون موفقیتهایی نیز داشته است. چه از طریق حزب اله لبنان و حماس فلسطین و چه از طریق شیعیان تحت نفوذش در عراق. دراین مدت سه سال امریکا موفق به دستیابی به استراتژیش در عراق نشد. لذا فشار افکار عمومی امریکائیان و شکست انتخاباتی جمهوری خواهان در کنگره امریکا، بوش را به این واداشت که در استراتژیش در مورد عراق تجدید نظر بکند.

پویا

- از این توضیح شما اینگونه نتیجه میتوان گرفت که بوش و جمهوریخوان امریکا دنبال برقراری دموکراسی در خاور میانه هستند. آیا اینگونه است؟

-دکتر وارسته

اساسا بعد از یازدهم سپتامبر دوهزارو یک سیاست خارجی امریکا در مورد کشورهای غیرپیشرفته و درحال رشد تغییر کرد. تا قبل از این تاریخ دکترین امریکا مبتنی بود بر حفظ ثبات بی توجه به ماهیت نظام حاکم بر این کشورها. اما بعداز یازدهم سپتامبر امریکا مواجه با پدیده ای گردید که عامل رشد آن همان نظامهای مورد حمایت امریکا؛ بخصوص در خاورمیانه بودند. این باعث شد که دولت امریکا در دکترین امنیت ملی خود تجدید نظر کلی نماید. این دکترین مبتنی است بر حمایت از دموکراسی به عنوان پادزهر بنیادگرایی در این کشورها.

- پویا

-بنابراین و با توجه به اینکه بوش در ماهای اخیر تلویحا پذیرفته است که استراتژی قبلی امریکا در عراق شکست خورده، سوالم این است که این استراتژی جدید بوش در عراق چیست؟ و چه اهدافی را دنبال میکند؟

- دکتر وارسته

-تلاش بوش در شرایط فعلی این است که قبل از پایان دوران ریاست جمهوریش (در کمتر از دوسال دیگر)، ثبات و امنیت را در عراق برقرار کند. این استراتژی جدید در عراق سه محور دارد:
الف- نظامی گرایی و افزایش نیروها نظامی امریکا در عراق
ب- فشار بر دولت عراق در جهت آشتی ملی و تجدید نظر در قانون اساسی.
ج- تخصیص بودجه کلان جهت بازسازی و ایجاد شغل برای مردم عراق و توزیع عادلانه درآمد نفت در بین سه محور قومیتی اصلی عراق .

- پویا

- در مورد نظامی گری؛ که گمان میکنم بیشتر از دو مورد دیگر پای ایران نیز درمیان باشد لطفا توضیح بیشتر بدهید. آیا حمله نیروهای امریکایی به کنسولگری امریکا در اربیل با این استراتژی مربوط است ؟ در این مورد در سایت بازتاب آمده است:
"در این حال عباس حسيني، كنسول ايران در اربيل که پيش از اشغال كنسولگري ايران به دست نيروهاي آمريكايي به ايران بازگشته است، در گفت‌وگويي با خبرنگار «بازتاب» گفته است:
"بوش ساعت 21 شب گذشته به وقت آمريكا؛ يعني حدود همان ساعت چهار صبح كه كنسولگري ايران اشغال شد، ادعا كرد كه ايران، عامل ناآرامي‌هاي عراق است و از تروريست‌ها در اين كشور حمايت مي‌كند. درست در همان زمان اين موضع‌گيري‌ها و در راستاي اين مواضع، نيروهاي آمريكا به كنسولگري ايران در اربيل عراق حمله مي‌كنند و چهار ديپلمات ايراني را مي‌ربايند".

- دکتر وارسته

- بله من این حمله را کاملا در جهت همان استراتژی جدید امریکا می بینم. در مورد نظامی گری این توضیح را میدهم که تا قبل از اعلام مواضع جدید امریکا، هر تحرک نظامی امریکایی ها در عراق میبایستی با هماهنگی قبلی با دولت عراق انجام میشد. اما این سیاست حالا عوض شده و امریکا دیگر نیازی به انجام هماهنگی های قبلی با دولت عراق نمیبند. به همین دلیل نیز دولت عراق در داستان حمله به کنسولگری ایران در اربیل غافلگیر شد.

-پویا

- در خلال دورانی که بوش مشغول بررسی استراتژی سابق و جدید خود در عراق بود، گزارشی توسط عده ای از کارشناسان ارشد سیاست خارجی امریکا به ریاست بیکر و هامیلتون تهیه و به بوش ارائه شد که در آن توصیه شده بود که برای حل بحران عراق، دولت امریکا باید مستقیما با سوریه و ایران وارد مذاکره شود. این گزارش البته مورد استقبال حزب دموکرات امریکا و بسیاری از اروپایی ها نیز قرار گرفت. دولت ایران با حدس اینکه این گزارش پایه استراتژی جدید امریکا خواهد بود، نیز کیسه گشادی برای بهره برداری از این طرح بیکر - هامیلتون دوخته بود. ظاهرا بوش این طرح را نپذیرفته است. بنابراین براساس این استراتژی جدید، امریکا در مورد رژیم ایران چه خواهد کرد؟

-دکتر وارسته

- به عقیده من روابط ایران و امریکا وارد دوران جدیدی از مخاصمات شده است. همانطور که حتما شنیده اید بوش در اعلام مواضع خودش در 21 دیماه اخیر در باره دخالتهای رژیم ایران اینگونه هشدار میدهند:
" ادامه این وضع غیرقابل قبول است و افزود ما تلاش‌ خواهیم کرد رژیمهای تهران و دمشق‌ را از دامن‌ زدن‌ به‌ خشونتها در عراق‌ و حمايت‌ از شبه‌ نظاميان‌ مسلحی‌ که‌ به‌ نيروهای‌ آمريکايی حمله‌ می‌ کنند، باز داریم".رئیس جمهور آمریکا همچنین گفت "رژیمهای تهران و دمشق اجازه می دهند که تروریستها از مرز آنها برای رفت و آمد به عراق استفاده کنند. رژیم تهران برای حمله به نیروهای آمریکايی، از تروریستها حمایت می کند. ما این تروریستها و شبکه های حامی آنها را منهدم خواهیم کرد." وی همچنین تاکید کرد "ما بايد در عراق‌ پيروز شویم. شکست ما در عراق نتایج فاجعه باری برای ایالات متحده بهمراه خواهد داشت. پیامدهای شکست کاملا روشن است: بنیادگرایان و تندروهای اسلامی تقویت خواهند شد، اسلامگرايان‌ افراطی‌ به‌ قدرت‌ باز خواهند گشت و در وضعیت بهتری‌ برای‌ سرنگونی‌ دولتهای‌ ميانه‌ رو قرار خواهند گرفت‌. آنها در منطقه‌ اغتشاش‌ ايجاد خواهند کرد و از درآمد نفت‌ برای‌ پيشبرد مقاصد خود بهره خواهند گرفت. رژیم تهران در تلاش‌ براي‌ دستیابی به تسليحات‌ هسته‌ ای گستاخ‌ خواهد شد‌ و دشمنان ما پایگاهی برای حمله به آمریکا پیدا خواهند کرد".
بنابراین حمله اخیر به کنسولگری ایران در اربیل را در همین راستا باید دید.
بطور کلی سیاست امریکا درقبال ایران سه محور دارد:
1- در زمینه دخالتهای رژیم در عراق
2 – در زمینه حمایت از بنیاد گرایی و صدور تروریزم و صلح خاورمیانه
3 – در زمینه مقابله با تولید سلاح هسته ای

- پویا

- همانطور که میدانید قبلا هم بوش و مقامات دیگر امریکایی در مورد ایران از این تهدیدها کرده بودند و بخوبی هم میدانستند که رژیم ملاها برای تروریستهای عراق اسلحه و امکانات می فرستد. علیرغم اینها، هیچگاه حرکت جدی برای جلوگیری از این کارهای آخوندها نکرده بودند.
همین دیروز هم کاندولیزا رایس گفت که اگر ایران دست از غنی سازی اورانیوم بردارد من حاضرم در هر نقطه دنیا با همتای ایرانیم مذاکره کنم. در این مورد چه میگویید؟

- دکتر وارسته

- شاخص تغییر استراتژی امریکا در عراق این پیشنهاد خانم رایس نیست.
اولا این گفته خانم رایس بارها توسط مقامات مختلف رژیم رد شده و پیشنهاد جدیدی نیست. به عقیده من شاخص این تغییر استراتژی، دستگیری دوهفته پیش سه تن از مقامات امنیتی سپاه پاسداران در منزل حکیم در بغداد بود. این مقامات با دعوت رسمی رئیس جمهور عراق آمده بودند. دولت امریکا بدون رعایت پروتکل این عناصر را دستگیر و مورد بازجویی قرار داد. نکته دوم حمله اخیر به کنسولگری ایران در اربیل در منطقه کردستان عراق است که بسیار مهم ارزیابی میشود. چرا که این محل در واقع خاک ایران به حساب به حساب می آید و افراد دستگیر شده نیز ظاهرا مصونیت دیپلوماتیک داشته اند.
بنابراین فاز جدید از مرحله انتقاد و تهدید فرا تر است. در واقع در این استرتژی جدید رژیم ملاها بخشی از بحران نا امنی عراق، ارزیابی شده است. درحالیکه در طرح بیکر – هامیلتون رژیم، بخشی از راه حل امنیت عراق ارزیابی و پیشنهاد شده بود. به همین دلیل نیز امید رژیم ملاها بر این بود تا با توسل به سیاست ماجراجوئی شان در عراق بتوانند خودشان را به امریکا تحمیل نمایند. و از این طریق ماندگاری خودشان را تضمین کنند.

پویا

با تشکر برای گفتگو.

هیچ نظری موجود نیست: