حسین پویا
25 اکتبر 2006
جمهوری خوب ما
بیا جمهوری ما را نیگا کن
بریز اشکی و آقا را دعا کن
در این جمهوری عدل و مساوات
مواظب باش نره شصتت تو چشمات
در این جمهوری سیب و گلابی
به هرکس میرسد یک جای خوابی
یکی را کوچه و کارتن رسیده
یکی هم تخت آلمانی خریده
چنان ایران شده آباد و آزاد
که دزدی میشود شصتاد میلیارد
عجب جمهوری پر محتوایی
که مثلش نیست در آفاق جایی
عجب جمهوری خوش آب و رنگی
نگوید هیچ مسئولش جفنگی
بود جمهوری اندیشه ورزان
که نرخ دکترا را کرده ارزان
عجب جمهوری با حال و لولی
بکش چاقو که امسالم قبولی
عجب جمهوری خوش تیپ و چاقی
رئیسش یا که گاوی یا الاغی
عجب جمهوری پر جنب و جوشی
شکفته صنعت کلیه فروشی
بزرگ و کوچک و جونداراه کلیه
بدو که صاحبش بیکاره کلیه
عجب جمهوریش یکدست و صافه
که چی چی خانه اش بیت العفافه
عجب جمهوری ناز و ملوسی
میتونی دست رهبر را ببوسی
بشی دل بسته افکار رهبر
سپس فرمانده ی انبار رهبر
در این جمهوری عمامه بندان
مواظب باش نیفتی توی زندان
که از زندان خلاصیدن محاله
فراریدن از آن خواب و خیاله
چنان جمهوری جهل وجنایت
به سرکوب و شکنجه کرده عادت
که بی سرکوب اوضاعش پتاله
و برجا ماندنش امری محاله
اگه جمهوری اینه وای برما
بریز اشک و دعا کن واسه آقا
۱ نظر:
daste shoma dard nakonad
arman
ارسال یک نظر