سی و چندسال است که طنز و چيزهاي ديگر از جمله نمايشنمامه طنز مي نويسم.در همه اين مدت همراه شوراي ملي مقاومت بوده ام زيرا معتقدم رژيم آخوندي بايد در تماميتش سرنگون شود و يک جمهوري سکولار سر کار بيايد

جمعه، دی ۰۸، ۱۳۹۶

پاسخ تند عاقا به مموتی!!


حسین پویا
جمعه هشتم دیماه 1396








چو مغلوبه شد جنگ محمود یل
بشد سیدعلی دلخور از این جدل

درآمد به میدان دهان باز کرد
سخن های خصمانه آغاز کرد

بزد طعنه بسیار بر احمدی
بدو گفت؛ ناکس بازم زر زدی

گرفتی به کف دسته میکروفان
زدی بر سر صادق روضه خوان

مر آن صادق از نوکران منست
حساب و کتابش همه روشنست

حمایت نماید ز ما هر زمان
فرستاده زندان همه دشمنان

به شمشیر و گرز و به تیر و تفنگ
زده ریشه دشمنان در فرنگ

اگر در حسابش بسی پول هست
ولی دشمنان را بداده شکست

اگر گشته او صاحب گنج و مال
بسی رنج برده در این چند سال

زمین دارد ایشان اگر در ونک
همه شرعی است و ندارد کلک

چهارش برادر بود در حضور
همه اهل فضل و همه باشعور

چرا گیر دادی به آن محتشم
نگفتی که من ریشتو می کشم

تو انچوچک خنگ میمون نشان
بکن از برای خودت فکر نان

پنجشنبه، آذر ۳۰، ۱۳۹۶

به نعلین و عبا کردی... (با اجازه حافظ بزرگ)

حسین پویا
29 آذر96 .











به نعلین و عبا کردی حسابی دلخور از دینم
فراری گشتم از دست تو و آواره ی چینم

الا ای شیخ بی مصرف که کارَت روضه خوانی بود
ولی پُز میدهی حالا که کولر داره ماشینم

بسی اموال ملت را تو با نیرنگ چاپیدی
من از این بابت ای ملعون دمغ گردیده غمگینم

نداری تو به واقع عُرضه یک بُزچرانی هم
تو را بنشسته بر جای بزرگانِ سپهسالار می بینم

بساط دین فروشی را علم کردی همان اول
تصور کردن پایان این شیادی تو داده تسکنیم

در آن جیب قبای تو دکل هم می شود پنهان
در اندوه هزاران بی قبای لخت و مسکینم

اگر روزی بگویندم که ملا خورد کشور را
نه تنها می کنم با ور که می چسبه پلاتینم

حدیث دزدی آخوند در عالم شده تابلو
ولش کن بسه پویا، ته کشیده باک بنزینم

سه‌شنبه، آذر ۱۴، ۱۳۹۶

درخواست "مموتی"! از "عاقا"!.

حسین پویا
14آذرماه 96 



السلامُن علیک، عاقا جان
می رسم بنده باز خدمتتان

یادتان باشه بنده محمودم
یک زمانی ملیجکت بودم

من که محمود احمدی هستم
کج نبوده به جان تو دستم

نرسی گر به داد محمودت
می رود چشم مجتبا دودت

این محمد جواد و مَم صادق
هردوتا ناکسند و نالایق

در حقیقت برادرن این دو
جُو فروشند و بُزخرند این دو

توی سر فکر کودتا دارن
زیر عمامه نقشه ها دارن

سر به بالین اگر که بگذاری
نکنند این دوتا عزاداری

خویشتن را خلیفه می دانند
روضه هم بهر تو نمی خوانند

نقشه دارن که جانشین بشوند
صاحب خانه و زمین بشوند

غیر از اینها بقیه هم هستن
بهر حذف شما کمر بستن

شیخ حسن ظاهرش فریدون است
مثل روباه زرد سگ جون است

قصد دارد اگر شما مردی
جام زهر دوباره را خوردی

بشود او ولی و رهبر ما
صاحب نفت و گاز و کشور ما

لیک بنده که احمدی هستم
توی جیب شما بود دستم

دور سر هاله داشتم به خداه!
پنچرش کرد بی پدر مصباح

لاکن عاقا اگر کنی همت
قسمت بنده می شود قدرت

من اگر جای تو خلیفه شوم
صاحب حوله و قطیفه شوم

پسرت را رئیس خواهم کرد
خانه را هم تمیس خواهم کرد

مملکت را دوباره می سازم
بهر جن ها اداره می سازم

مسکن مهر و بانک اسلامی
گاز و برق از تاپاله ی دامی

دکل نفت و دوستان سپاه
بابک و دیگران همه همراه

پس دوباره بکن به من رحمت
سهم ما را بده تو از قدرت