18 جولای 2014
سیدعلی یکشب به هنگام دعا
گفت یارب رهنمایی کن مرا
چند سالی بنده رهبر بوده ام
در فقاهت از همه سر بوده ام
گاهگاهی بنده فتوا داده ام
گاهگاهی هم کمی وا داده ام
داده ام فتوا برای اقتصاد
گاه کمتر داده ام گاهی زیاد
چند باری داده ام فتوای جنگ
تا مریدان را کنم در جنگ رنگ
برعلیه کاندوم و وازکتومی
داده ام فتوای خوب و مردمی
ای خدائی که به من رو داده ای
ریش و پشمی مثل جارو داده ای
خود تو میدانی که منهم آدمم
رهبر مستضعفین عالمم
لاکن این شیخ اکبر کوسه نشان
که ندارد ریش و می سوزد از آن
بعد از آنی که مرا رهبر نمود
بنده را پالان نهاده، خر نمود
رفته و با دژمنان قاطی شده
باعث پر رویی فاطی شده
پای در نعلین بنده می کند
دژمنان را غرق خنده می کند
گرچه رویش را گهی کم کرده ام
گردنش را بارها خم کرده ام
لاکن ای پروردگار راستگو
این پدر سگ برده از من آبرو
هرچه می گویم که اکبر شرم کن
باز هم بازار من را گرم کن
باز هم در خطبه های جمعه ها
داستانهایی بگو از علم ما
معجزات بنده را بازم بگو
از بزرگی های من کن گفتگو
خاطراتی از امام، از من بگو
با همان لحنِ سخن گفتن بگو
اینکه او گفته که من سوپرمنم
با همین یک دست، پشتک می زنم
لاکن این نامرد هی لج می کند
هی دهانش را به من کج می کند
کوسه ی بی ریش رند حقه باز
دشمنانش را همه کرده دراز
حال نقشه می کشد از بهر ما
تا کند قمصور زرت بنده را
عینک دودی و ریبن می زند
طعنه های زشت بر من می زند
یا رب، ای پروردگار
اهل دود
این پدرسگ قبلا اینطوری نبود
من خودم البته کلی رهبرم
می کُشم هرکس نهد سر بر سرم
لاکن ای پروردگار محترم
بی مروت فکر کرده من خرم
داده دستم جام زهر هسته ای
میگه میلش کن که خیلی خسته ای
یارب ای اهل صراط مستقیم
هست این استاد شیطان رجیم
ای خداوند توانای دلیر
حال این نامرد را امشب بگیر
خود تو ای پروردگار ذوالجلال
خون این نامرد را بنما حلال
سکته ای بفرست امشب بهر او
خشتکش را هم بکن تو پشت و رو
ای خدای رهبر مستضعفین
شیخ اکبر را بزن با سر زمین
می کنم من نزد سرکار التماس
تو بکن من را زد دست او خلاص
پولهای کوسه را تاراج کن
پس نصیب چون منی محتاج کن
چون که من بسیار فتوا داده ام
بی خودی میگن که من وا داده ام
۱ نظر:
درود بر شما آقای حسین گرامی و هنرهای انقلابیتان
شاد و سلامت و پیروز باشید*
ری سفر
ارسال یک نظر