سی و چندسال است که طنز و چيزهاي ديگر از جمله نمايشنمامه طنز مي نويسم.در همه اين مدت همراه شوراي ملي مقاومت بوده ام زيرا معتقدم رژيم آخوندي بايد در تماميتش سرنگون شود و يک جمهوري سکولار سر کار بيايد

سه‌شنبه، آذر ۲۱، ۱۳۸۵

مصاحبه در باره تحولات اخير امريکا و رابطه اش با مسائل عراق


گفتگوی حسین پویا با آقای پرویز خزایی نماینده شورای ملی مقاومت در کشورهای نوردیک در رابطه با بحثهای صفحه بحث و جدل سایت طلیعه سپیده دمان.
www.talieh-sepidedaman.com/

حسین پویا:

با تشکر از اینکه زحمت این مصاحبه را پذیرفتید:
تحولات اخیر امریکا؛ از پیروزی دموکراتها در انتخابات سنا و کنگره گرفته تا استعفای دونالد رامسفلد (وزیر دفاع و از طراحان اصلی خط مشی امریکا در عراق) و وزیر دفاع شدن رابرت گیتس (رئیس پیشین سیا)، همه توجهات کارشناسان امور خاور میانه را بخود جلب کرده است.
آیا خط مشی امریکا در رابطه با وقایع عراق و حضور نیروها و عوامل رژیم آخوندی در عراق تغییر خواهد کرد و یا خیر و آیا با آمدن گیتس خط دموکراتها مبنی بر تمایل به مذاکره با آخوندها و بقیه دولتهای همسایه عراق در جهت آرام کردن شرایط ملتهب عراق، در دستور کار قرار خواهد گرفت؟

پرویز خزایی:
آنچه که این روزها در خاورمیانه رخ میدهد حکایت از آن دارد که خط مشی ی که ترسیم شده بوده است پس از خوشبینی های دوره اول به موانعی بسیار سخت برخورده است. اما صرفنظر از هر دوره ای که پشت سر مانده است و اشتباهات استراتژیکی و تاکتیکی فراوان؛ بازیگران اصلی به این نتیجه رسیده اند که عوامل اصلی را که نقش بسیار مخربی در پروسه های خاورمیانه دارند دست کم گرفته بودند. به اعتبار دیگر خرابکار اصلی؛ یعنی رژیم ایران را دست کم گرفته بودند. همچنین تا حدودی هم نقش مخرب سوریه را.

پویا:
- به نظر میرسد که نه تنها دست کم گرفته بودند که در مورد ایران خیلی هم خوشبینانه فکر میکردند که میتوانند از آخوندهای حاکم کمک هم بگیرند.

خزایی:
- بله و به همین دلیل این بحث ها امروز دیگر بیشتر از آنکه برسر آسیب شناسی باشد، در مورد درمان و طریقه حل مشکل است. در خود دستگاه چورج بوش هم همین بحث مدتهااست که ادامه دارد. از نگاه من موضوع دارد بیشتر به مسئله اتمی شباهت پیدا میکند. امریکا در مورد مسئله اتمی با دیپلماسی بهتر موفق شد که بهانه را از دست مخالفان و منتقدان اروپایی- که بوش را متهم به عجله و تهاجم زودرس میکردند- گرفت و اعلام کرد که حاضر است تا انجا که کش دیپلماسی میکشد با برنامه مذاکره اروپاییان( مشخصا تبرویکا) کنار آمده و حتی آنرا هم تشویق کند. اما میدانست که سرانجام اروپاییان به بن بست خواهند خورد و پای شورای امنیت و تحریم خواهند رفت( حالا درجه تحریم وحد آن فعلا بماند) . امریکا در این مرحله بعید نیست که یکبار هم این خط را برای ثبوت اینکه این رژیم با مذاکره آدم نمیشود برود تا متحدانی دیگر در راستای فشار جدی به رژیم پیدا کند.
اما دیپلماسی اتمی امریکا با دیپلماسی عراقی یک فرق اساسی دارد و آن اینکه رژیم را تا کنون از قاطی کردن این موضوع بازداشته است و هرگونه مذاکره سازنده بر سر عراق و منطقه با رژیم را مبتنی بر توقف غنی سازی دانسته است . بعبارت دیگر از آنطرف رژیم را در استراتژی آخوندها مبنی بر وابسته کردن مسایل عراق به آوانس گرفتن اتمی تا اینجا بلوکه کرده است.
بوش در آخرین اظهار نظرات رسمی خود در پاسخ به خبرنگاران تاکید دارد که رژیم برای مذاکره با امریکا میداند باید چکار کند یعنی به رژیم بزبان ساده میگوید که امتیازدادن اتمی در دستورکار امریکانیست. البته میدانید که در امریکا این بجث از مدتها قبل مطرح است. عده ای که طرفداران خط وادادن هستند میگویند که اگر مرحله توقف برنامه اتمی رژیم بقول خودشان "دترنس"، به بن بست خورده برویم بدنبال مرحله "کونتین منت" یعنی مهار رژیم که میدانید این بزرگترین اشتباه استراتژیک دنیا بویژه امریکا و غرب خواهد بود اگر تن به این وادادگی بزرگ داده و دستگاه های غنی سازی خامنه ای /احمدی نژاد را درسته قورت داده و برنامه هضم بمب اتمی ام القرای فاشیسم مذهبی و بنیادگرایی را در دستور کار خود قرار دهند. تا اینجا من فکر نمیکنم هیچ موردی قطعا بریده شده باشد. آنچه می بینیم یک سری بحث های ضد و نقیض است که از طوفان ذهنی و تشتت در تصمیم گیری تا دعواهای دوحزبی و انتخاباتی و گزارشات بنیادهای فکری و گروهای تحقیقاتی کشیده میشود.البته امریکا اعلام کرده است که برنامه استراتژیک جدیدی تنظیم کرده است که تا کنون خطوط اصلی آن مشخص نیست. آنچه تا این مرحله میتوان گفت این است در این راستا مذاکرات دولت امریکا با طرفهای درگیر عراق هم نشان از همین دارد . حتی به سوریه هم برای مذاکره چراغهای روشنتری داده اند. د راین راستا یکی از اهداف هم بریدن آنها از رژیم و ایزوله کردن آن میتواند باشد. بعبارت دیگر همانند مورد اتمی شاید میخواهند یکبار با همه یک دورکامل رفته باشند که امیدوارم این دور دور قمری نشود چون هدر رفتن زمان بنفع امریکا و غرب نیست و این رژیم است که برنده اول زمان خریدن خواهد بود.

پویا:
- گفتید سیاستهای امریکا رژیم را تا کنون از قاطی کردن موضوع مذاکره سازنده بر سر عراق و منطقه با مسئله توقف غنی سازی باز داشته است. اینرا بر اساس چه فاکتی میگویید؟ به علاوه رژیم هم چندان ساده نیست. بخصوص اینکه در عراق دست بالا را دارد و از طریق برخی کشورهای اروپا و همچنین روسیه و چین جلوی اقدامات سختگیرانه شورای امنیت را تا به حال گرفته است . بنابراین چرا نباید از برگ عراق برای آوانس گرفتن در زمینه اتمی استفاده کند؟

خزایی:
بله اینکه مسلم است که رژیم میخواهد از برگ عراقی که در دست دارد برای پیشبرد هدف اتمی استفاده کند وبعبارت دیگر از اهرم هایی که در عراق در دست دارد برای کوتاه آمدن غرب بویژه امریکا در زمینه هسته ای استفاده کند. آمریکا هم که تا کنون هم در کنفرانس های مطبوعاتی بوش وهم صحبت های همین دیروز خانم رایس صریحا علامت میدهد که دست رژیم را برای استفاده از کارت عراق برای امتیازاتمی گرفتن خوانده است. آنها تا کنون چندین بار گفته اند که برای شروع هرگونه دیالوگ رسی با ایران رژیم ایران میداند اول باید چکار کندو آنهم توقف غنی سازی است . در عمل هم دیدیم که دارد پروسه تحریم را علیرغم مشکلات عمده با روسیه بهمراه اروپا دنبال میکند.من فکر نمیکنم از روح پیشنهاد های هفتاد ونه گانه گروه تحقیق بیکر هم چیزی مبنی بر دادن امتیاز اتمی به رژیم مستفاد شود.
استراتژی رژیم ایران مشخص است. فشار در عراق برای راندن امریکا در منطقه و تبدییل شدن به یک قدرت اتمی که او را به یک ابرقدرت منطقه ای تبدیل کند. اینها همه قبل از همه چیز بخاطر تامین بقول خودش امنیت اش است یعنی سرنگون نشدن و سپس تشکیل یک محور شیعه-ولایت فقیهی در منطقه. حالا آیا امریکا که استراتژی اش صد و هشتاد درجه با این تفاوت دارد چکار باید بکند که رژیم این دو مقوله را قاطی نکرده و از طریق یکی در دیگری امتیاز نگیرد. باید دید که سیر تحولات بکجا ختم خواهد شد.

پویا:
متشکرم از پاسخها. موفق باشید.

هیچ نظری موجود نیست: