حسین پویا
15 فروردین 1399
گفت آن عاقا به روحانی که هِی
ظاهرا تو میخوری هر روز مِی
مستی و پیوسته چاخان می کنی
بنده را هم سخت حیران می کنی
من خودم استاد خالی بستنم
آنکه معروف است در دنیا منم
من خودم استاد چاخان کردنم
نیست کمتر از تو قطر گردنم
گرچه من استاد چاخانم خودم
لیکن از چاخان تو قانع شدم
کرده ای تو کنترل
"ویروس" را
آن "کرانای!" پلید
لوس را
واکسنش را نیز پیدا کرده ای
هر مریضی را مداوا کرده ای
آورین بر تو که ختم عالمی
شاد کردی بنده را هم یک کمی
"سوله" را شکل عجایب
کرده ای
جای "هاس پیتال!"
قالب کرده ای
تخت های یک مسافرخانه را
رنگ کردی تا که خر سازی مرا
در عدد سازی که کلا آورین
پشت شیطان را رساندی بر زمین
من نمیدانم که این چاخان تو
ارث بابات است یا مامان تو
با عددهایی که می سازی پسر
بنده را هم کرده ای کلا تو خر
شیخ حسن حقا که ختم عالمی
با وجود تو ندارم من غمی
روی تو از سنگ پا هم سخت تر
کرده ای حتما تو از قزوین گذر
با چنین احوال ای شیخ دبنگ
بنده را باشد همیشه با تو جنگ
من ز تو ای شیخ پررو دلخورم
دمبتو با تیغ و قیچی می بُرم
چونکه ای شیخ پلید بد سرشت
بر سرت داری بسی افکار زشت
اینچنین آورده اند از تو خبر
ایده ی رهبر شدن داری به سر
"روت"! را باید به
زودی کم نمود
لاجرم "استخری ات"!
خواهم نمود
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر