حسین پویا 29 دیماه
1398
بعد از خطبه
نماز جمعه
زاهدی – الو
حضرت آیت اله سلام علیکم قربون. دست بوسم. صبحکم اله بالخیر و العافیه...
خامنه ای –
علیکم السلام پسرم. حالت چطوره؟
-
خوبم حاج آقا به مرحمت شما و دعای خیر حضرتعالی
-
والده تان چطوره؟
-
مادرم؟!! من مادر ندارم حاج آقا. خیلی وقته مرحوم
شده
-
ای بابا. خدا رحمت کنه. من شنیدم تازگیها صحبتهای
خوبی کرده
-
حتما اشتباه گرفتید حاج آقا. البته جنابعالی هم مثل
اعلیحضرت مرحوم هیچوقت اشتباه نمی کنید. ولی خوب در این مورد...
-
مگر شما آقا رضا نیستی؟
-
خیر قربون. بنده ارادتمند شما اردشیر هستم. در واقع مشاور
و استاد آقا رضا. البته رضا هم سلام میرسونه و دست شما را می
بوسه.
-
آها... عجب..... ملتفت شدم. نخیر ما اشتباه نمی
کنیم. اشتباه از منشی بنده بود که شما را با ایشان عوضی گرفت.
-
بله حاج آقا. تلفن زدم عرض ارادت کنم و از طرف خودم
و ایشان مصیبت پرواز حاج قاسم را تسلیت بگم.
-
یعنی از طرف خودت و والده؟
-
خیر حاج آقا. از طرف خودم و رضا
-
ممنونم!
-
خیلی به ما علاقه داشتن.
مخصوصا به آقا رضا.
-
کی؟ والده تان؟
-
منظورم حاج قاسم بود. حاج قاسم امید ما بود.
-
آورین آورین. ممنون از شما. امید ما هم بود. ضربه
سختی بود. کمر ما را شکست.
-
خیلی متاسفم قربون.
-
خبر داشتم که به شما علاقه
داشت. ولی نمیدانستم به والده تان هم علاقه داشت.
-
قربون شمام
مارو گرفتی ها. حاج قاسم با والده بنده کاری نداشت.
-
اگر هم میداشت خلاف انتظار بنده نبود.
-
چی میداشت حضرت آیت اله
-
علاقه به شما. به اون پسر. به مرحوم والده شما و
مخصوصا پدر محترم شما.
-
ارادت دارم
قربون. ولی خواستم بگم که دمتون گرم
-
برای چی دممون گرم پسرم؟
-
خطبه نماز جمعه تون محشر بود. زدید توی پوز ترامپ و
ضد انقلاب
-
آورین آورین. لاکن اون فحشهای چارواداری هم که شما
دادید خیلی خوب بود. خیلی به بنده چسبید. به یاد مرحوم آیت اله کاشانی و مرحوم شعبان
بی مخ افتادم. دل بنده خنک شد. ما در حوزه از اون فحشها زیاد میدادیم اما خوب در
نماز جمعه نمیشه داد.
-
ملتفتم حضرت آیت اله. در نماز جمعه نمیشه داد. ولی
خطبه ها عالی بود.
-
کدام قسمت را بیشتر پسندیدید؟
-
واله همه ش عالی بود قربون. اما اون قسمت که گفتید
اونایی که عکسای حاج قاسم را پاره کردن ایرانی نیستن عالی تر بود.
-
آورین آورین
-
خوب بله قربون. می بخشین ها. اسائه ادب میشه. اما
اونا با اون پاره کردن عکس؛ گلاب زدن به هیکل حاج قاسم و جنابعالی
-
خوب بله. زدن. گلاب زدن.
-
یعنی بدجوری گلاب زدن قربون.
-
بله بدجوری گلاب زدن. اما اونایی که میگن نه غزه و
نه لبنان و چه و چه هم دشمن هستن.
-
بله قربون موافقم. اگه حاج قاسم نمی رفت در سوریه و
لبنان و آفریقا و یمن بجنگه حالا نیروهای چریکی سودان و ونزوئلا داشتن توی تهران
می جنگیدن.
-
آورین آورین. شما بهتر از من گفتی
-
اعلیحضرت مرحوم هم فرمان دادن که نیروهای ما برن در
ظفار بجنگن. می فرمودن ما اگه نریم در ظفار بجنگیم فردا ظفار میاد در تهران می
جنگه.
-
آورین آورین. این حرفا را به این گاو و گوساله های
خودمون هم بزنید. نامردها حقوقشون را از ما میگرن و میرن توی مجلس علیه بنده حرف
میزنن.
-
همه جا نوکر نمک نشناس پیدا میشه قربون. نباید
بذارید اینا برن مجلس. پر رو شدن قربون. اعلیحضرت هیچوقت به اینجور آدما رو نمید
اد.
-
حق با شماست. نباید بذارم برن. دیگه از کدام قسمت
خوشت آمد پسرم؟
-
همین که گفتید این معترضین ایرانی نیستن خوب بود.
اعلیحضرت هم فرمودن هرکه حزب رستاخیز را نمی خواد ایرانی نیست. پاسپورت بگیره و
بره.
-
آورین آورین.
-
به اعلیحضرت قربون؟
-
نخیر به شما. ایشان چون ولی فقیه نبود نباید اون حرف
را میزد. شاید بهتر بود که از زبان آیات عظام اون حرف را می زد.
-
اون قسمت موشک و هواپیما را هم خوب سرهم بندی کردید.
البته اگر اعلیحضرت زنده بود می فرمود کار روسها بوده. از ساخت و مدل موشک معلوم
بود کار روسها بوده. ولی خوب شما رابطه با روسها را لازم. همونکه زیرسبیلی در
کردید خیلی عالی بود.
-
به نظر شما نکته ای نبود که از قلم افتاده باشه
-
یه نکته کوچیک حضرت آیت اله بود.
-
خوب بگید چی بود؟ بنده انتقاد پذیر هستم. نکند شما
هم نظرتون اینه که باید بنده بابت موشک زدن به اون هواپیما عذرخواهی میکردم
-
خیر قربون. عذرخواهی برای چی. از کجا معلوم که تقصیر
اون هواپیما نبوده که به موشک شما خورده. تازه همینکه از دولت اوکراین غرامت و پول
موشک نخواستید باید برن کلاشون را هوا بندازن
-
آورین آورین. پس اون نکته کوچک چه بود؟
-
راستش قربون به نظر بنده خوب بود یک بهانه ای هم
برای سیل سیستان و بلوچستان می آوردید. مثلا می فرمودید که این سیل و طوفان در
واقع امتحان الهی است و از این جور حرفها. انگار خیلی خرابی بار آورده.
-
آورین. آورین. بد نگفتید. شما انگار در مسائل مذهبی
هم صاحب نظرید. آورین. این را در سخنرانی آینده خواهم گفت. شما باید بیشتر به بنده
زنگ بزنید. هرچه باشد شما یک دیپلومات تحصیل کرده و با تجربه هستید. بخصوص که از
محضر مرحوم آیت اله کاشانی هم فیض برده اید.
-
چشم قربون. اگر امری نیست مرخص بشم
-
نخیر کاری ندارم. فقط به والده سلام برسانید.
-
عرض کردم والده بنده خیلی وقته مرحوم شدن قربون
-
خوب پس به والده اون پسره سلام برسانید.
-
چشم. خدا حفظتون کنه حاج آقا. خدا سایه تون رو از سر
ما کم نکنه. التماس دعا حاج آقا......
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر