سی و چندسال است که طنز و چيزهاي ديگر از جمله نمايشنمامه طنز مي نويسم.در همه اين مدت همراه شوراي ملي مقاومت بوده ام زيرا معتقدم رژيم آخوندي بايد در تماميتش سرنگون شود و يک جمهوري سکولار سر کار بيايد

پنجشنبه، آبان ۰۴، ۱۳۹۶

شعر مشترک حسین پویا و جمشید پیمان. تحریم کلا نعمته!

 


3 آبان 1396 
حسین پویا: نصیحت به عظما!

ای سیدعلی برجام را ،  یک توطئه اعلام کن
هرکس که امضا کرده است او را بگیر اعدام کن

آتش بزن برجام را، آن رقعه بدنام را
بهر بزرگان حرم، فکر ناهار و شام کن

تحریم کلا نعمته، بهر بزرگان فرصته
یک نعره دیگر بزن، جمعیتو  آرام کن

بعضی از این سردارها، ساز مخالف می زنن
هرکس که زر زر می کنه، به سوریه اعزام کن

در کوزه بنما دوغ را، سردارهای بوق را
انچوچکی دیگر بیاور، باز ما را خام کن

هرکس بچاپد عاقله، حکم امام راحله
یک اختلاسی بهر حفظ بیضه اسلام کن

خود یک شبه عظما شدی، افسوس که رسوا شدی
بازم بیا فتوا بده، باز دشمنو ناکام کن


می گن اوباما رفته و یک فرد دیگر آمده
پیغام داده زر نزن، پرهیز از آن پیغام کن

جمشید پیمان: پاسخ عظما

پویا که با ما دشمنی، بیچاره ما را می کنی
بالا و پائین مرا هر دَم هویدا می کنی

یک لقمه ی نان از گلو، تا می دهم پائین،رسی
طنز به زهر آلوده ات، در حنجرم جا می کنی

داری به من نخ می دهی،برعکسِ ادوار دگر
آهسته داری لطفکی، در حقّ عظما می کنی

باری پیام تازه ات،اندرز بی اندازه ات
بُرد از دلم قدری ز غم ،الحق که غوغا می کنی

برجام بد فرجام را، این نانجیب شیخ حسن
یک شب به دستم داد و گفت: عظما ،مدارا می کنی!

گفتا زنی انگشت خود، گر زیر کاغذ، سید علی
دور از خودت با این عمل، دفع بلایا می کنی

انگشت خود را چون زدم، خندید و گفتا سر بکش
گفتم ننوشم جام زهر، گفتا که بیجا می کنی

آهسته آهسته بُرَم، انگشتِ سبّابه ی حسن
زآن پس به دارش می کشم، آنگه تماشا می کنی

پویا،ولی آتش زدن ،در رقعه ی لوش و لجن
ناممکن است اینک دگر، بیهوده سودا می کنی

این نسخه چون پیچیده شد،بر ریش عظما ر......ده شد
در گوش من گفته ترامپ: بیخود تقلّا می کنی

خوش بود عجب دورانِ ما،با جان کِری با اوُباما نامی از آنها می بَری، غرقم به رؤیا می کنی پویا،خلاصه می کنم، اوضاع ما خیلی خیطه!! تیر خلاصت را بزن، این پا و آن پا می کنی؟



سه‌شنبه، مهر ۲۵، ۱۳۹۶

ای میل روحانی به موگیرینی!

حسین پویا
24 مهرماه 96     







ای موگیرینی به فریادم بِرِس!
بیش ازین جایز نباشد فِسّ و فِس

ای موگیرینی که در ایتالیان!
کرده ای از ما حمایت سالیان

کرده ای همواره در شهر فرنگ
بهر حفظ بیضه ی "اسلام" جنگ

سالها ما را تو یاری کرده ای
روی دوش ما سواری کرده ای

روسری بر سر به ایران آمدی
هم به عشق فرش کاشان آمدی

فرش کاشان گرچه از ابریشم است
لیک بهر خانمی چون تو کم است

خاویار و زعفران هم  خورده ای
چند کیلو هم که با خود برده ای

گر بیایی بار دیگر نزد ما
چاه نفتی میدهد عاقا ترا

گر نیایی هم بود کارت درست
هدیه ها را می کنم بهر تو پست

انتظاری هم نداریم از شما
غیر از آنی که کنی ما را دعا

گاهگاهی حامی برجام باش
بعد از آن دلال نفت خام باش

ای موگیرینی مشو غافل زما
باز هم ما را بیا یاری نما

رهبران را در اروپا خام کن
جملگی را حامی برجام کن

آن اوباما تا دهد ما را نجات
ریخت در حلقوم ما آب حیات

در حقیقت زرتمان قمصور بود
وضعمان از هر نظر ناجور بود

پس به داد ما رسید آن محتشم
خود تو میدانی چه کرد او، بیش و کم

بار دیگر وضعمان گشته خراب
ای موگیرینی بکن قدری شتاب

ای موگیرینی به فریادم برس!
واقعا جایز نباشد فِسّ و فِس