سی و چندسال است که طنز و چيزهاي ديگر از جمله نمايشنمامه طنز مي نويسم.در همه اين مدت همراه شوراي ملي مقاومت بوده ام زيرا معتقدم رژيم آخوندي بايد در تماميتش سرنگون شود و يک جمهوري سکولار سر کار بيايد

جمعه، آذر ۰۷، ۱۳۹۳

طنزِ گزارش ظریف از دستاوردهای هسته ای.



ششم آذرماه 1393
محضر حضرت امام خامنه ای چند نقطه

مختصرا گزارش مذاکرات و پیروزی و دستاوردهای بزرگ اخیر هسته ای را خدمت شما عرض میکنم. این پیروزی تماما با رهنمود شما به دست آمد و ما در همه لحظات از دستورات شما که همانا استفاده از تکنیک صداقت و راستگویی بود استفاده کرده و برنده شدیم.
اولین چیزی که طبق معمول غربی ها از ما پرسیدند اینکه آیا ما قصد ساختن بمب هسته ای داریم یا خیر؟ بنده هم طبق رهنمود شما چندین بار قسم خوردم که نخیر ما چنین قصدی نداریم. باز طبق معمول پرسیدند پس چرا در همه این سالها فعالیتها را از آژانس مخفی کرده ایم؟ مثل همیشه گفتم ما اصلا همچین کاری نکرده ایم. گفتند ولی آژانس از فعالیتهای شما خبر نداشت تا اینکه مخالفین شما افشاگری کردند. گفتم آها منظورتون از اون لحاظه؟ گفتند خوب بله. گفتم ما میخواستیم آژانس را امتحان کنیم که چقدر کارش رو بلده. بعد اعتراض کردم که اصلا چرا آژانس نمیرود و خانه ها و محلهای آن مخالفین را بررسی نمیکنه. اونا خودشان کلی فعالیت هسته ای مخفی دارند. بعد همه خندیدیم. بعد گفتم حالا که قبول کردید که ما قصد بمب سازی نداریم خوب اول تحریمها را بردارید. گفتند ما هنوز قبول نکردیم. بعد خندیدیم. بعد گفتند که تحریمها بر اساس قطعنامه هاست. گفتم خوب قطعنامه ها رو کنسل کنید. گفتند به سادگی که نمیشه. شما باعث شده اید که قطعنامه دان ما پاره بشه. گفتم به ما چه مربوطه؟ من اصلا کاری در این مورد نکرده ام. گفتند ولی احمدی نژاد خودش خواهان پاره شدن قطعنامه دان ما  شد و گفت تحریمها به شما اثری نداره. گفتم احمدی نژاد دیگه کیه؟ من نمی شناسم. گفتند رئیس جمهور قبلی شما. گفتم ما همچین کسی به عنوان رئیس جمهور نداشتیم و نمیدانم چه وقت آن حرفا را زده. بعد یک سری عکس و ویدیو به من نشان دادند که معلوم شد حق با آنهاست و احمدی نژاد رئیس جمهور بوده و آن حرفها را زده. بعد همگی خندیدیم و چای خوردیم. بعد گفتم حالا فرض کنیم یک همچین کسی بوده و یک حرفایی زده. ما حاضریم بابت قطعنامه دان شما غرامت بدهیم. گفتند هم باید غرامت بدهید و هم در تلافی، ما هم قطعنامه دان شما را پاره کنیم. گفتم ولی ما پدرمان درآمده و رهبرمان ممکن است سکته بکنه. خندیدند. گفتم ما وزارت اطلاعات را مامور می کنیم تا اگر کسی به اسم احمدی نژاد در ایران باشد پیدایش کنند و به شما تحویل بدهند تا قطعنامه دانش را پاره کنید. بعد همگی دوباره خندیدیم. بعد یکیشان به شوخی گفت که این حرفای اون احمدی نژاد مورد تایید رهبر شما بوده. گفتم که محاله. انکار می کنم. طبق رهنود شما به حضرت عباس قسم خوردم که اینطور نبوده. گفتم رهبر ما از این حرفای مزخرف نمی زنه. بعد یک نوار ویدیو از شما نشان دادند که دارید از احمدی نژاد حمایت می کنید. گفتم من این نوارها را قبول ندارم. شاید ساخته صهیونیستها باشه چون از مقام معظم رهبری استفاده ابزاری شده. اما حاضریم غرامت بدیم. گفتند نمیشه. درحالی که می خندیدم گفتم انصاف نیست که شما به قطعنامه دان آقا نظر داشته باشید. بعد همگی خندیدیم. گفتند خوب ممکن است که رهبر شما گاهی اشتباه بکنه. خوب اگر اشتباهی بکنه که به ضرر مردم تمام بشه باید غرامت بده. گفتم در کشور اسلامی، همانطور که حقوق بشر خودمان را داریم، خوب قوانین خودمان را هم داریم. رهبر ما طبق قانون اساسی اصلا اشتباه نمی کنه. گفتند در این مورد که اشتباه کرده. باید غرامت بدهید و باید تلافی بکنیم. گفتم طبق قانونِ خودمان تلافی می کنیم. گفتند چطوری؟ گفتم ما اگر رهبرمان اشتباه اساسی بکنه برای جبرانش چند تا روزنامه نگار و چند تا نویسنده و از این چیزا را دستگیر می کنیم و اگر لازم بود اعدام می کنیم. حالا هم اگه بخواهید میتوانیم چند نفر روزنامه نگار به شما تحویل بدهیم تا به تلافی پاره شدن قطعنامه دانتان اونا رو اعدام کنید. اونا بلافاصله خندیدند و بطور مشکوکی پرسیدند چند نفر؟ من گفتم که این مسئله ای هست که باید رهبر ما در موردش تصمیم بگیره. قرار شد بعد از اینکه بنده خدمت شما رسیدم و در این مورد رهنمود گرفتم، ماه آینده چند جلسه را به این مسئله اختصاص بدیم و با استفاده از نظرات کارشناسان وزارت اطلاعاتِ خودمان تعداد روزنامه نگاران را به اونا اعلام کنیم. بعد همگی خندیدیم و  بنده چند تا جوک آقای جنتی براشون گفتم که حسابی خندیدن. بعد گفتن چون این جوکها خیلی خنده دار بود، اگه ما اجازه بدیم اونا چندتا از وزرای خارجه کشورهای منطقه را هم به نشست بعدی بیارن تا یه کم بخندن. گفتم که موافقت با این مسئله فقط در حیطه اختیارات آقاس. در مورد تعدادشون هم باید دوسه تا از جلساتمون را به اون موضوع اختصاص بدیم. بقیه مذاکرات را به هفته آینده انداختیم. البته قرار هم شد که در جلسه آینده همگی خانم و بچه هامون را هم ببریم که دسته جمعی بریم پیک نیک. در مورد محل پیک نیک هم قرار شد کارشناسان امور توریست را بفرستیم که با هم بحث کنند. خانم اشتون هم خیلی به شما سلام رسوند. هنوز قبول نکرده که مسلمون بشه ولی مذاکرات ادامه داره.
والسلام علی سیدعلی چند نقطه

هیچ نظری موجود نیست: