شانزدهم آبان 1389
افسانه ی یارانه ها
از بازی یارانه ها آید به گوش افسانه ها
افسانه هایی کشککی از جنب و جوش چانه ها
از این همه عقل و خرد در کله ی یک پاسدار
حتما فیوزاشون پریده اکثر رایانه ها (کامپیوترها)
یک عده ابله! گشته بر ایران ما حاکم ببین
از دانش بی حدشان!! ویران شده کاشانه ها
رهبر خل و مجلس خل و ایضا رئیس جمهور خل
گشته جهان غرق شگفتی زین چنین دیوانه ها
آن شیخ ناکس را ببین چون در خفا می میخورد
وآنگه مسلمان می شود در بستن میخانه ها
برخی غرض ورزند!! و می گویند اینها بازیه
یارانه ها را می خورند و پشت آن پیمانه ها
از حذف هر یارانه ای جنسی گرانتر میشود
خوشحال شیخ شهر از حذف همه یارانه ها
سهمی به شیخ شهر ما از این گرانی میرسد
زانرو ز شادی می زند بر ریش خود او شانه ها
هر روز حرفی تازه در "علم چپاول" می زنن
حتما به زودی می برن از نوک مرغان دانه ها
از سفره ایرانیان می دزدن و کش می روند
اما شده پر نان از اینها سفره بیگانه ها
بسیار گل پژمرده شد از بوی گند مغزشان
یارب بکن مسمومشان با گاز آن گلخانه ها
ملت بزودی می کند خود با لگد بیرونشان
وآنگه بسازد خانه ها بر روی این ویرانه ها
---------------------
/
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر