سی و چندسال است که طنز و چيزهاي ديگر از جمله نمايشنمامه طنز مي نويسم.در همه اين مدت همراه شوراي ملي مقاومت بوده ام زيرا معتقدم رژيم آخوندي بايد در تماميتش سرنگون شود و يک جمهوري سکولار سر کار بيايد

یکشنبه، مرداد ۲۵، ۱۳۹۴

پیغام خمینی به اوباما



24 مرداد 1394 
بود یک شیخی اوباما نام او 
جمله شیخان عالم رام او

چونکه حاکم بود در ملک فرنگ
مردمان را سیخکی می کرد رنگ

هر زمان می کرد بر منبر جلوس
بهر ملت خویش را می کرد لوس

دستیاری داشت نامش جان کری
ماجرا ها داشت چون "تام و جری"!

در سفرهایی که می کرد آن کری
گفتگو می کرد او از هر دری

در یکی از این سفرها در عراق
شد گرفتار دو تا ملای چاق!

جان کری تا آن دو ملا را بدید
اولش ترسید و رنگش شد سپید

بعد با خود گفت ترسم نا بجاست
ای کری این وقت شب دشمن کجاست؟

حرفشان را بشنو و دل بد مکن
بی دلیل این حرفها را رد مکن

پس بزد لبخند و گفت اهلا بِکُم (سلام بر شما)
از نجف هستید یا از شهر قم

یک نفر از آن دو تا با دلخوری
گفت لاکن خفه شو ای جان کری

من خودم روح امام راحلم
خون شده از دست امریکا دلم

کشورت از صدر اسلام عزیز
دشمن اسلام بوده زیر میز

ضربه هایی که شما بر ما زدید
واقعا لاکن شما خیلی بدید

توطئه هاتون توی جنگ احد
باعث پررویی کفار شد

آن حمایت ها که کردید از یزید
شد همه یک مار و مارا هم گزید

الغرض یا توبه کن ای محتشم
یا تو را از اسب پائین می کشم

پس برو نزد اوبامای کبیر
حق روح اله را از او بگیر

پس بگو با او که ای شیخ قدیم
ما برای خدعه کردن آمدیم

کار ما را راه بنداز ای جوان
سیدعلی را جزو یارانت بدان

ای اوباما سیدعلی را شاد کن
از من و کارتر همیشه یاد کان

گر بماند سیدعلی در راس کار
کار خیری مانده از تو یادگار

جان کری چون این سخن ها  را شنید
در دلش خندید و دستی را کشید!

گفت با آن شیخ های مردِ رِند
من خودم با سیدعلی هستم فِرِند!

از من این پیغام سوی او ببر
روس را ول کن بیا از ما بخر

پس بفرما توی اردوگاه ما
قر بده در منطقه همراه ما

شنبه، مرداد ۱۰، ۱۳۹۴

هیتلر و لاجوردی در پرگارِ بی بی سی!


10 مرداد 94 

به مناسبت برنامه پرگارِ بی بی سی با شرکت یک سرشکنجه گر ساواک شاه و 
دو مامور وزارت اطلاعات خامنه ای.


گوینده: بینندگان عزیز به برنامه پرگار اینهفته تلویزیون بی بی سی خوش آمدید. قبل از شروع برنامه ضروری است این توضیح رو بدم که ما در این برنامه می خواهیم به همه فرصت بدیم تا حرفشون رو بزنن. بدون پیش داوری و قضاوت های معمول. مثلا این موضوع که گفته میشه که کشتن مردم عادی و غیر نظامی، اصولا کاریست مذموم و در واقع یک جنایت هست رو خیلی ها قبول ندارند، فارغ از اینکه به چه منظور و توسط چه کسی باشه. خوب اینها حق دارند حرفشون رو بزنند. یا این عقیده که شکنجه فارغ از اینکه توسط چه کسی و به چه منظوری باشد مذموم و ضد حقوق بشر است را خیلی ها قبول ندارن. اینها هم حق دارند حرفشون رو بزنن. اینکه مثلا ما بگوئیم فردی مثل مرحوم لاجوردی یک جلاد است و قصاب اوین است، شاید درست نباشد زیرا کسی مثل آقای خاتمی که معمار اصلاحات هستند به ایشان گفت که یک قهرمان ملی هستند. یا مثلا آقای حجاریان و دوستانشون که حالا از اصلاح طلبان هستند بگوئیم که چون از بنیانگذران وزارت اطلاعت بودند و در شکنجه و اعدام بسیاری  از مبارزین در سالهای اول جمهوری اسلامی نقش داشتند، خوب مثلا جنایتکار هستند. نه اینطور نیست. یعنی در واقع خیلی ها اینطور فکر نمی کنن. به همین منظور ما برای همه فرصت درست می کنیم تا از کارشون و خودشون و عقایدشون دفاع کنند. البته یک عده هم ما را تحریم می کنند که خوب به ضرر خودشونه.  خوشبختانه ما توانستیم با کمک برخی از آیات عظام و همچنین همکاران آقای دکتر احمدی نژاد ترتیبی بدهیم که روح عالیجناب آقای هیتلر و حاج آقا لاجوردی در این برنامه حضور پیدا بکنن و نظرات خودشون رو در این زمینه ها بگن. موضوع بحث ما ارزش جان انسانهاست که واقعا آیا اونطور که در اعلامیه جهانی حقوق بشر و در گفتار بزرگان گفته شده یک چیز با ارزشیه و یا اینکه خیلی هم با ارزش نیست و می شود درموارد لزوم هر تعداد که لازم باشه از مردم کشت و به هدف خودمون برسیم. خوب با روح بزرگوار عالیجناب آقای هیتلر شروع میکنم. عالیجناب روح بزرگوار خیلی خوش آمدید به برنامه پرگار بی بی سی.
روح هیتلر: اولا که هایل آیت اله بی بی سی و هایل آیات عظام. بنده هم به نوبه خودم از بی بی سی فارسی و آیات عظامی که موجبات گرفتن مرخصی بنده را از جهنم فراهم کردن و اینجا میتوانم در کمال آزادی و غرور و بدون واهمه از تهمت های بی جا حرفم رو بزنم مچرکم. عرض کنم که بنده یک روزی در جوانی به این نتیجه رسیدم که نژاد ما آلمانها از نژاد بقیه آدمهای دنیا برتره و خوب حق ماست که بر بقیه مردم دنیا سروری کنیم. به همین دلیل با تلاش شبانه روزی به رهبری مردم آلمان رسیدم و دست به اشغال کشورهای دیگه زدم. قصد اینکه کسی رو بکشم نداشتم اما  خوب وقتی آدم به یک جایی حمله می کنه و مردمش مقاومت می کنن چاره ای جز از سر راه برداشتن اونا نداره. بنده با سند و مدرک ثابت می کنم که نیروهای ما هرگز به مردمی که به راحتی تسلیم شدن و با ما همکاری کردن اهانتی نکردن چه رسد به اینکه اونا رو کشته باشن. حتی ما به کسانی که برای ما جاسوسی و خبرچینی کردند کلی پول و پله هم دادیم.
مجری: خوب بله شما می فرمائید که واقعا اگر راه دیگری برای تسلیم کردن اون مردم نباشه چاره ای جز کشتن نیست. به نظر منطقی میاد. خوب حاج آقا لاجوردی شما چی می گید؟
روح لاجوردی: عرض کنم که شما زبونتون رو گاز بگیرید برادر. ما در جمهوری اسلامی چیزی به اسم شکنجه نداریم. یک زمانی یک چیزی داشتیم به اسم شایعه شکنجه که اون هم به دستور امام متوقف شد. شلاق در جمهوری اسلامی یک حد شرعی هست که هم زننده شلاق و هم خورنده شلاق از این کار فیض شرعی می برند. حتی ما یک حکمی هم داشتیم به اسم ضرب حتی الموت که یعنی یک نفر را تا حد مردن کتک بزنند. اینها حدود شرعی هستند و اینکه اینها را شکنجه بدانی جفای بزرگی به اسلام و امام است.
مجری: بنده البته قضاوتی نمی کنم. اگرچه که خیلی ها حتی مسئولین ساواک شاه هم شلاق رو شکنجه نمیدونن.
روح لاجوردی. دم شما گرم. دوما این برادرمون حاج آقا هیتلر را من خوب می شناسم. ایشان خودش یک ولی فقیه است و می فهمه من چی میگم. بنده اصولا به فرمان ولی فقیه عمل کردم. نه تنها بنده بلکه همه اونایی که در اوایل انقلاب در زندان اوین و دادستانی با بنده همکاری کردن تا مخالفین نظام را طبق دستور ولی فقیه بکشیم همه ما به دستور ولی فقیه عمل کردیم.  البته خوب حالا خیلی هاشان اصلاح طلب شده اند و جزو مقامات هستند و از بیخ منکر اون قتلها و کارهایی که توی اوین کردند هستن، که نباید باشن چون کار درستی کردیم. بله. بنده اصلا نمیدانم چرا مرا به جهنم فرستادند. فکر کنم این منافقین در دادگاه الهی نفوذی دارند. وگرنه همانطور که حجت الاسلام خاتمی فرمودند بنده شهید قهرمان هستم و بنده منتظرم تا ایشان تشریف بیارن اونجا و به نفع بنده شهادت بده.
مجری: پس به نظر شما اگر شرایطی باشد که برای حفظ نظام کشتن و لت و پار کردن مخالفین ضروری باشد باید این کار را کرد؟
روح لاجوردی: آقا فرمودند حفظ نظام اوجبِ واجبات است. اگر قرار بود ده میلیون نفر را هم بکشیم تا نظام ولایت فقیه باقی بماند باید می کردیم.
مجری: شما هم در واقع همون نظر عالیجناب آقای هیتلر را دارید. عالیجناب هیتلر نظر شما در مورد حرفهای حاج آقا لاجوردی چیه؟
روح هیتلر: راستش بنده همون موقع از طریق مطبوعات اون دنیا در جریان کارهای آقای خمینی بودم. بخصوص اون کشتار سال 67 که به دستور ایشان سی هزار نفر از مخالفین و مجاهدین زندانی را اعدام کردن.
مجری: من اینجا یک پرانتز باز کنم. اون تعدادی که فرمودید سندیت نداره و دو سه هزار نفر بیشتر قتل عام نشدن. بفرمائید.
 روح هیتلر. بعله قربون من به آقای خمینی و برادر لاجوردی حق میدم که اون اعدامها و شکنجه ها را انجام دادند. بالاخره برای حفظ نظام باید مخالفین رو از سر راه برداشت. خود بنده هم چند میلیون از یهودیان را که عامل اصلی خرابی اقتصاد آلمان بودند و از نژادِ پست تر بودند در اردوگاه ها از بین بردم. اصلا اگه تقصیر و گناهی در کار باشه باید یقه خود اون مخالفین رو گرفت. چه معنی داره محصل و دانشجو و روشنفکر و اینها عوض اینکه برن زندگیشون رو بکنن، بخوان با حکومتی که آقای خمینی می خواست برقرار کنه مخالفت کنن.

مجری: خوب وقت ما برای برنامه امروز تمام شد. بینندگان عزیز به سایت ما و به صفحه فیسبوک پرگار در بی بی سی بروید و نظرتون رو بگید. شما چی فکر می کنید؟ آیا اشتباه نیست که اصلاح طلبان حکومتی و امثال آقای رفسنجانی را که برای اصلاح حکومت ایران فعالیت می کنند فقط به خاطر اینکه در سالها و شاید ده ها سال قبل در اعدام و شکنجه مخالفین و در قتلهای زنجیره ای مسئول بوده اند سرزنش کرد؟ در همینجا از عالیجناب هیتلر و حاج آقا لاجوردی هم تشکر می کنم و از رهنمودهاشون قدر دانی می کنم. تا برنامه ای دیگر و پرگاری دیگر خدا نگهدار.