سی و چندسال است که طنز و چيزهاي ديگر از جمله نمايشنمامه طنز مي نويسم.در همه اين مدت همراه شوراي ملي مقاومت بوده ام زيرا معتقدم رژيم آخوندي بايد در تماميتش سرنگون شود و يک جمهوري سکولار سر کار بيايد

دوشنبه، آذر ۰۶، ۱۳۸۵

جهاني شدن


26 نوامبر 2006

جهان احمدی نژادی

آرزوی احمدی نژاد این است که جهان "احمدی نژادی" بشود.

هان جهان احمدی نژادی شد
سیدعلی غرق دود و شادی شد

عقل بربسته رخت از عالم
بلبشو شد جهان ما یک کم

خل مشنگان رئیس جمهورند
روضه خوانها طبیب و دکتورند

عاقلان مرگ عقل را دیدند
فیلسوفان همه فراریدند

بیسوادان برنده نوبلند
با سوادان ز علم خود خجلند

سارقان جملگی وکیل و وزیر
راستکاران همه به بند و اسیر

قاتلان قاضی اند و دادستان
موسوی دادستان کل جهان

حکم توهین به جانشین امام
سیصدو شصت و چار بار اعدام

روز روشن اگر کسی خندید
حکم شلاق او شود تمدید

بهر خوشحالی سران نظام
بدحجابان همه شوند اعدام

هرکه آفتابه ای به سرقت برد
زیر شلاق پاسداران مرد

لیک هرکس که اشتری دزدید
"دمتان گرم" دوستانه شنید

هرچه لمپن، شده جناب و رئیس
از حقوق بشر سراغی نیس

احمقان احمدی نژاد شدند
ناگهان صاحب سواد شدند

که جهان احمدی نژادی شد
بوی گندش کمی زیادی شد




سه‌شنبه، آبان ۲۳، ۱۳۸۵

دسته گل جديد قاضي مرتضوي

قاضي مرتضوي دسته گل جديد به آب داده. دادستان آرژانتين حکم جلب رفسنجاني و چند جاني ديگر از هيئت حاکمه رژيم فاشيستي مذهبي را صادر کرده و قاضي مرتضوي هم در مقابل حکم جلب دادستان آرژانتين را صادر کرده.
اين شعر را قبلا براي قاضي مرتضوي گفته ام که حالا بي مناسبت نديدم که دوباره اينجا بگذارمش

مرتضوی ، قاضی شرع مبین
سیرک راه انداخته کنار اوین
مسخره گی هاش که چه ها میکنه
میگیره، میبنده، رها میکنه
گاهی دعا می خونه، فوت می کنه
انگشت تو سوراخ فلوت می کنه
فتوا می ده، فیل به هوا می کنه
پا توی کفش علما می کنه
حجت الاسلام لباس شخصیاس
مسترا وارد میشه با پای راس
موقع شلاق زدن متهم
جوش نمیاره مث اله کرم
حتی اگر هم که لگد می زنه
مسئله شرعی اون روشنه
مرتضوی، قاضی شرع عزیز
دشمن دین را می کنه ریزریز
مرتضوی قاضی شرع کبیر
دشمن دین را بنماید اسیر
بعد به خلوت ببرد در اوین
کله او را بزند بر زمین
حجت الاسلامی او محرزه
مثل پشه نیش میزنه، می گزه
می خوره، آروغ میزنه، گوز میده
فتوا علیه عید نوروز میده
نیست اگر گردن او مثل فیل
می گیره از هرکسی باج سبیل
بهتره که رئیس جمهور بشه
صاحب کابینه ی پرزور بشه
تا پشت منقل بشینه دود کنه
فوت کنه، آمریکا رو نابود کنه
نیست به شایستگی او کسی
سالی دیگه به حرف من می رسی

پنجشنبه، آبان ۱۸، ۱۳۸۵

انرژي هسته اي و بدبختي هاي ما



شعری از حسین پویا – تقدیم به ستار لقایی با آرزوی بهبودی
هفتم نوامبر 2006

"مشدی آقا"!

آهای آهای مشدی آقا/ بیا بریم شعار بدیم
بگیم که ما اتم میخوایم/ امریکا رو فرار بدیم

توی تنور اتمی / باید که تافتون بپزیم
با گندم امریکایی / بیا بریم نون بپزیم

هرکی تو کارتون میخوابه/ بگیم بیاد داد بزنه
یه مشت محکم دهن / سیا و موساد بزنه

بگیم زمستون تو راهه / قصرتو اندازه بگیر
بیا توی تظاهرات / یه "کارتن" تازه بگیر

تو کارتونت برق میکشن/ برق سه فاز هسته ای
پاشو بیا شعار بده / پسر چرا نشسته ای

بیا بریم مشدی آقا / سراغ اون کلیه فروش
بگیم بیا شعار بده / بزن توی دهان بوش

بگیم اگر اتم بیاد / کلیه ها مون زیاد میشن
هرکی میخواد بدش بیاد/ کلیه فروشا شاد میشن

آهای آهای مشدی آقا/ بیا باهم روونه شیم
بگیم که معتادا بیان / بوی غژا میده نشیم

کارمندا رو صدا کنیم / بگیم اگه اتم بیاد
کارا همه درس میشه / حقوقاتون میشه زیاد

برای پای خسته تون / دوباره گیوه می خرین
برای خانواده تون / یه بسته میوه می خرین

بچه های تو کوچه رو / صدا بزن مشدی آقا
بگو بیان شعار بدن / اتم پلو داره میا

پلو چقد مزه داره / تو کوچه گیرت نمیاد
بیا بریم تظاهرات / اگر دلت پلو میخواد

خلاصه مشدی آقا جون/ اتم مهمبه جون تو
علاج کار این رژیم / بمب اتمبه جون تو