سی و چندسال است که طنز و چيزهاي ديگر از جمله نمايشنمامه طنز مي نويسم.در همه اين مدت همراه شوراي ملي مقاومت بوده ام زيرا معتقدم رژيم آخوندي بايد در تماميتش سرنگون شود و يک جمهوري سکولار سر کار بيايد

چهارشنبه، بهمن ۰۶، ۱۳۸۹

احمدی نژاد و الاغ ملانصرالدین




برای دیدن ویدیو روی عنوان مطلب کلیک کنید

حسین پویا
24 ژانویه 2011

احمدی نژاد و الاغ ملا نصرالدین

اسفندیار رحیم مشائی، مشاور و یار غار دکتر احمدی نژاد در یک برنامه تلویزیونی از خصلتها و سجایا و صفات خوب دکتر! تعریف کرد و توضیح داد که احمدی نژاد چقدر باهوش و با استعداد است و همیشه شاگردی درس خوان بوده و بسیار کم رئیس جمهور پیدا میشود که مثل او اینهمه امتیاز و مزایا داشته باشد.
حالا چرا رحیم مشائی اینقدر از احمدی نژاد تعریف می کند و چه نقشه ای توی سرش است مسئله مورد نظر ما نیست. اما اینهمه تعریف و تمجید از پروفسور! که حالا دیگر همه ی دنیا از مشخصات و توانمندیهاش و ایضا خالی بندیهاش با خبرند و شنیده اند که او چقدر به راحتی دروغ می گوید و خالی می بندد، آدم را به یاد داستان خر ملا نصرالدین می اندازد.
می گویند که ملا نصرالدین خرپیر و مریضی داشت که دیگر نمیتوانست کارهای ملا را انجام بدهد و ملا را اینور و اونور ببرد و به مقصد برساند. بنابراین تصمیم گرفت که این خر را بفروشد و خر جوانتر و قویتری بخرد. خر را به بازار برد و تحویل دلال بازار خر فروشها داد تا برایش بفروشد. دلال که احتمالا از اعقاب همین رحیم مشائی بوده، افسار خر را گرفت و آنرا به وسط میدان برد و شروع به تعریف از خر کرد:
- آهای ملت بشتابید که غفلت موجب پشیمانی است. ببین چه خری آوردم. در تمام عمرش شاگرد اول بوده! چه سمی، چه دمی، عجب گوشی. بار می بره مثل فیل. چهارنعل میره مثل اسب عربی. جفتک می زنه مثل قاطر. غذاش به اندازه نصف یه خر معمولیه. روزی بیس ساعت هم که ازش کار بکشی عین خیالش نیس. روزا فقط آب میخوره. سالم و سرحال مثل پلنگ. سالی دو دفعه می زاد. بیا که حراجش کردم. قیمتش ده هزار دینار بوده اما صاحبش میخواد بره مسافرت و میده تش پونصد دینار. بشتابید که صاحبش آتیش زده به مالش.....
ملا با شنیدن این تعریفها و توصیفها از خرش، به سرعت خودش را به دلال رساند و در حالی که پولهایش را می شمرد با هیجان گفت:
- حالا که این خره اینقدر خوبه خودم میخرمش. بفرما اینم پولش
و حالا اینگونه می گوید دلال خر فروش؛ رحیم مشائی


این تحفه که احمدی نژاد است
الحق که چقدر باسواد است

از نسل انیشتن است گویا
خورجین خرش پر از مداد است

در راس نوابغ جهان است
استاد بزرگ اقتصاد است

محمود اگر دهان گشاید
بازار سخنوران کساد است

تنها نه معلم کلام است
در طب و نجوم اوستاد است

گیرم که نوبل نبرده ایشان
این حق کشی از سر عناد است

ساندیس نخورده در جوانی
ساندیس خورش ولی زیاد است

با اینهمه دانش و مزایا
یک نکته از او مرا به یاد است

در خالی بندی چون بنی صدر
گویی که دچار اعتیاد است

شادند اگر همه وزیران
زان روست که او همیشه شاد است

شاد است که دکتریم ماها
هرچند که دکترای باد است

ما تابع سیدعلی فقیهیم
بر رهبری وی اعتقاد است

شادیم از این حقوق مشدی
چون کیسه رهبری گشاد است

او رشوه نخورده است هرگز
عمریست خوراک وی سالاد است

رشوه ندهد به خاطر رای
چون دشمن رشوه و فساد است

محمود و شکنجه! وای! هرگز
او حامی عشق و عدل و داد است

اعدام و قصاص و کورکردن
میراث امام ....نده یاد است

آن هاله ی نور دور کله ش
خود حاصل عشق و اعتقاد است

افسوس که گفته های بنده
شد بهر شما اساس خنده
----------------------
وبلاگ نوشته ها و اشعار حسین پویا
http://hosseinpooya.blogspot.com/

چهارشنبه، دی ۲۹، ۱۳۸۹

چه کرمی! تو گویی یکی اژدها!!ا


17/01/2011
چه کرمی! تو گویی یکی اژدها!!ا
از اخبار اینگونه فهمیده میشود که ویروس کامپیوتری استاکس نت یا به زبان فارسی کرم رایانه ای استاکس نت دمار از سایتهای اتمی نظام آخوندی در آورده و توان غنی سازی و بقیه کارهای دیگر که قرار است منتج به ساختن بمب اتم بشود را در حد قابل توجهی کم کرده.
چه کرده ست استاکس نت با اتم
زده ضربه بر سایت بوشهر و قم

یکی کرم باشد به کردار مار
برآرد ز رایانه ها شان دمار

همان کرم نا کس که با پای شل
کند سانتری فوژ ها را فشل

از آن کرم هایی که گر لج کند
کلید در سایت را کج کند

از آن کرم های دراز و مهیب
که گردد خجل پیش او کرم سیب

چه کرمی ! تو گویی یکی اژدها
کند سایت ها را ز محنت رها

شود وارد مرکز کنترل
کند پیج و مهره بتدریج شل

بیندازد از کار رایانه را
کند بی نشان نقش بیگانه را

کند نقشه شیخ نقش بر آب
بپراند از چشم آخوند خواب

فراوان خرابی که آورده بار
شده جان به لب شیخک خر سوار

بر این کرم ویرانگر نا بکار
دعاهای ملا نیاید به کار

به یاری مردم به جنگ آمده
فقیه دغل زو به تنگ آمده

----------------------------
وبلاگ نوشته ها و اشعار حسین پویا
http://hosseinpooya.blogspot.com/

جمعه، دی ۱۷، ۱۳۸۹

احمدی نژاد و الاغ ساندیسی - قسمت آخر




ششم ژانویه 2011
احمدی نژاد و الاغ ساندیسی -3
قسمت آخر – رهنمود دادن خامنه ای احمدی نژاد را
مطبوعات رژیم:
"احمدی نژاد که در جمع تعدادی از اهالی سمنان، شهر زادگاه خود سخن می گفت، با تشکر از مردم به علت "همکاری در اجرای موفقیت آمیز طرح هدفمندسازی یارانه ها" افزود: "وقتی خدمت مقام معظم رهبری رسیدم ایشان فرمودند به مردم بگویید این پول، پول امام زمان است."
او اجرای طرح هدفمندی یارانه ها را باعث "افزایش معنویت در کشور" دانست و گفت: "در این 20 روزی که از اجرای هدفمند کردن یارانه‌ها می‌گذرد صمیمیت‌ها، احترام‌ها و دلسوزی‌ها بیشتر شده است و این آثار عدالت است
."
در قسمت های قبل گفته شد که خامنه ای که از تظاهرات مردم در جریان گران شدن سوخت خود را باخته بود و از مشاهده خالی بندی های احمدی نژاد در تلویزیون دولتی خشمگین شده بود، وی را احضارکرد و مورد عتاب و خطاب و توهین قرار دار. و اینک ادامه و پایان ماجرا:

ترا باید دهم من گوشمالی
مرا کردی دچار خوش خیالی

بیاور گردنت را اینطرفتر
که تنبیه ات کنم ای احمق خر

چو بشنید احمدی این حرف رهبر
دوتا پاشو کشید بازم عقبتر
................
ولی از آنطرف یک شخص سوم
که شاید بود یک روحانی از قم

بزد محکم به پشت کله ی او
بگفتا توبه کن ملعون پررو

و نیش خامنه تاگوش شد باز
بگفتا نوش جان ملعون طناز

که دیگر بعد از این خالی نبندی
توی تلویزیون بیخود نخندی

تو که ریش مث بزغاله داری
غلط کردی که گفتی هاله داری

از این پس اولین کار تو اینه
بزن سنگ مرا هرجا به سینه

بگو ای مردم دار العماره
کسی جز سیدعلی هاله نداره

تو حق روضه خوانی هم نداری
نمیخواد بیخودی بازی درآری

و اما این مشاورهای سرکار
برای ما شده اسباب آزار

رفیقاتو نکن قالب به بنده
نکن هی بنده را اسباب خنده

تو خود یک مجری دستور هستی
خیال کردی چرا اینجا نشستی

برو بیرونشون کن زود – فوری
نگو "آقا" نمیشه، یا چطوری!!

اگر هم مشورت داری تو لازم
برو قم خدمت آشیخ کاظم!!

و اما مطلب دیگر که دارم
و میخوام توی برنامت بذارم

از این پس صحبت یارانه ها را
اگر کردی نیاور نام ما را

نگو اینها همه دستور ما بود
بگو اینها همه کار خدار بود

بگو رهبر از اول بی خبر بود
مقام رهبری خود کور و کر بود

نه!! این را هم نگو، مشکوک میشن
بگو رهبر مخالف بود با من

بگو رهبر به من می گفت محمود
سبیلت بدم من عاقبت دود

نگی من خود به تو خط داده بودم
نگی یکسال مهلت داده بودم

نگو گفتم در آمد داره این کار
و میشه کیسه مون از پول سرشار

خلاصه هر سخنرانی که داری
نباید اسم رهبر رو بیاری

بگو اینها همه کار خودت بود
هدفمندی از افکار خودت بود

اگر دیدی شلوغ شد شهر، جیم شو
برو همکار شیطان رجیم شو

تو که رفتی منم میگم به مردم
که تو همواره بودی نوکر قم

و خواهم گفت آن ملعون نامرد
به قصد توطئه این کار را کرد

تو هم یک مدتی مخفی به سر کن
و بعدش هم به یک جایی سفر کن

چو افتاد آبها از آسیابا
و مردم یادشون رفت این حسابا

بشو در دفتر بنده مشاور
بخوان شعر و برای من بده قر

چو بشنید احمدی دستور رهبر
و شد آگاه از منظور رهبر

بگفتا چشم و خیلی عارفانه
به سوی دفتر خود شد روانه
-----------------------
وبلاگ نوشته های حسین پویا
http://hosseinpooya.blogspot.com/


شنبه، دی ۱۱، ۱۳۸۹

احمدی نژاد و الاغ ساندیسی - قسمت دوم




28/12/2010
احمدی نژاد و الاغ ساندیسی – 2
قسمت دوم- پس گردنی زدن خامنه ای احمدی نژاد را
در قسمت اول داستان گفته شد که خامنه ای که از تظاهرات و مخالفتهای مردم با داستان هدفمندی و حذف یارانه ها نگران شده بود از احمدی نژاد خواست که فورا به دفتر او برود. سیدعلی به وی سفارش کرد که حتما از الاغ استفاده کند. اما الاغ احمدی نژاد با او همکاری نکرد و احمدی نژاد مجبور شد با بنز ضد گلوله به سرعت خود را به دفتر خامنه ای برساند. و اما ادامه داستان

خلاصه احمدی خر را رها کرد
سپس راننده خود را صدا کرد

سوار مرسدس بنز گران شد
به سوی خانه رهبر روان شد
.......

به بیت رهبری چون گشت داخل
کشید آه بلندی از ته دل

بدید آن سید علی آنجا نشسته
به دورش مفتخورها دسته دسته

بگلفتا السلام ای جمع یاران
منم فصل الخطاب هاله داران

فقیه یک شبه با ریش پرپشت
مگس ها را گرفته بود و می کشت

چو بشنید این سخن آن شیخ نامرد
به سرعت لنگه کفش از پا در آورد

نشانه رفت مغز آن حزین را
و پرتاباند آن کفش وزین را

ملاج احمدی با کفش شد جفت
خود ایشان به آقا آفرین گفت

از این ضربه بگفتا احمدی آخ
و از جیبش برون آورد یک شاخ

چو رهبر دید آن شاخ گران سنگ
بدو فرمود ای بدبخت الدنگ

الا بزمجه ی بزمجه زاده
چه کس آن شاخ را جیبت نهاده

اگر تو دور کله ت هاله داری
چرا توی سرت تاپاله داری

الهی خیر نبینی حاج محمود
پراندی از سر من نشئه ی دود

نگفتم من که بنزت را نیاور
نکن پارکش کنار بنز رهبر

در این کمبود بنزین و گرانی
نباید بنز خود را تو برانی

نذار مردم بفهمن بنز داری
همون بهتر بگن تو خر سواری

نگفتم من ترا با خر سفر کن
هوای رهبری از سر به در کن

مرا تو عاقبت بیچاره کردی
قبای رهبری را پاره کردی

نمی فهمی مگر اوضاع خیطه
چرا پس متکی فکر بلیطه

چرا با متکی اونجور کردی
مرا پیش بزرگان بور کردی

به تو گفتم که این یارانه ها را
هدفمندش کن و "به_ ساز"! مارا

تو اول حرف ما را گوش کردی
ولی بعدش چه آبی توش کردی

تو ای بزمجه، در سر نقشه داری
خیال داری مرا قالم بذاری

با این یارانه بازیهای سرکار
حکومت میشود آخر گرفتار

گران شد آب و برق و نان مردم
شلوغ شد باز دوباره ساوه و قم

تو در تلویزیون رفتی نشستی
چه خالی ها که خندیدی و بستی

"دیگه بی خونه ها ویلون نمیشن"
"دوسال دیگه همه صاب خونه میشن"

"دیگه بیکاری و فقر و فلاکت"
"درش بسته میشه میره تو پاکت"

آره اروای خیکت راست گفتی
مواظب باش از اون بالا نیفتی

تو "ا_ند" خالی بندان جهانی
به من که رهبرم هم می چپانی

برو بزمجه ی ناکس حیا کن
بساط خالی بندی را رها کن

تو در واقع مرا هم خر نمودی
مرا سرشاخ با اکبر نمودی

صدای مردم از دولت بلنده
همه میگن که دولت خالی بند ه

معاون اولت پرونده داره
بگو خمس و زکاتش رو بیاره

ترا باید دهم من گوشمالی
مرا کردی دچار خوش خیالی

بیاور گردنت را اینطرفتر
که تنبیه ات کنم ای احمق خر

چو بشنید احمدی این حرف رهبر
دوتا پاشو کشید بازم عقبتر

این داستان بازم ادامه داره
------------------------
وبلاگ نوشته های حسین پویا
http://hosseinpooya.blogspot.com/